پیرامون مطلب برادر بزرگوارمان جناب آقای حسینی با عنوان" آیا قران کافی نیست" چند نکته راخارج از بحث تخصصی آن لازم میدانم به عرض برسانم وجواب تخصصی آن را به دوستان صاحب علم دراین زمینه واگذار می نمائیم.
آنچه تااکنون در خصوص قران صورت گرفته :یکی - ترجمه ساده آن است که همه مردم به طور معمول از آن بهره مند ومی توانند به قدرتوانایی خود آنرا در زندگی فردی اعمال نمایند ،ودوم - تفسیر قران بوده که توسط خبرگان فن در جهت ترسیم راه وروش هدایت جامعه وتا حدودی سیر در بطن قران انجام گرفته است.
تفاسیر مفسران به طور معمول در اصول پیرو مشرب اشعری، معتزلی و امامیه بوده ، ودر فروع نیز یا تابع ائمه چهارگانه اهل سنت ویا پیرو امامیه می باشند.
هرکدام نیز با ادله وبراهین خود ابتدا افکار خود را تئوریزه وبه دنبال آن دست به تفسیر قرآن زده اند
دوست عزیز مان قبل از آنکه نظریه ای به این عظمت واهمیت را طرح می فرمودند باید می گفتند که به کدام یک از این مشارب فکری تعلق دارند، واگر تعلقی به هیچ کدام ندارند منظورشان ترجمه قران است یا تفسیر آن؟واگر به تفسیر اعتقادی ندارند ومنظور ترجمه است، مانیز درقرائت قران مثل خودشان چندان توجه به حدیث وسنت وشان نزول یا محکمات ومتشابهات وفن ادیبی وکلامی ...قران نداریم.
اما اگر منظور این است که این بزگترین معجزه پیامبر خاتم تنها محدود به فهم ودرک امثال ما در هنگام قرائت آن است ونیازی به تحقیق وآگاهی از فنون وعلوم تفسیری نیست ،باید با کمال ادب به این عزیز گفت که یا قران را زیادی تنزل داده اید و یا به علمی دست یافته که ما را به آن آشیانه عنقا راهی نیست،وبهتر بود کمی از مقدمات آن برای طرح این مطلب بیشتر می فرمودید.
این که مسلمانان به دلیل اعتقاد به این دستورات فعلی عقب مانده اند سخنی است بدون استدلال وسست، زیرا سالهای متمادی مسلمانان با همین دستورات وحتی نا پخته تر از این، سردمدار پیشرفت علوم بوده اند وامروز نیز جوامع زیادی بدون داشتن قرآن وحتی شناخت آن ،پیشتاز علوم وپیشرفت می باشند،که عقب ماندگی هر ملتی علل سیاسی واجتمایی وفرهنگی زیادی دارد و در این خصوص اظهار نظر های زیادی نیز شده است.
بااین همه توجه، ودقت نظر واستدلال رای، امروز مسلمانان به دهها فرقه منشعب شده اند وای به روزی که هرکس همه قران را همان چیزی بداند که در ترجمه آن بدست آورده ونه بیشتر،که آنروز به جای دها فرقه باید منتظرفرقی به تعداد جمعیت مسلمان بود.
آنجه تاکنون چه در زمان سردمداری علمی دنیای اسلام وچه جوامع غربی، در خصوص پیشرفت مطرح می شود پیشرفتی همه جانبه، که انسانها درآن به توانند به همه نیازهای وجودی خود برسند وآسایش وامنیت را با تمام وجود درک نمایندرا در کدام زمان وکجا سراغ دارید وکدام مدینه فاضله ای را یافته اید؟ که بسیار مشتاق آنیم تاما نیز با رهایی ازحدیث وسنت وخرافاتی که شما حداقل موردی ازآن را مطرح نکرده اید،با آن جوامع مترقی هماهنگ شویم.
به گفتاری ازقران اشاره فرموده اید که پیروی از اعقاب ووالدین را مذمت فرموده که احتمالا شان نزول آن رانیز می دانید،که درآن آیه هدف پیروی کورکورانه است، نه هر تبعیت عالمانه ای .
آیا پیروی از هر گذشته ای موستوجب مذمت است ،مثل پیروی پیامبر خاتم از ابراهیم ،پیروی شاگردی مشتاق به آموختن علم از استادی دانشمند ویا فرزندی خلف از پدری آگاه وآشنا به کوره راهای زندگی.
این جمله شما که" قران مارا کافی است " برای اولین بار درصدر اسلام آنهم اززبان یکی ازصحابی معروف پیامبر اسلام طرح وبا قدرت شمشیر در ارکان جامعه اسلا م جاری وساری شد،و محملی برای آتش زدن کتابخانه های بزرگ ممالک اسلامی ومنع نقل حدیث ودفن علوم صحابی بزگ وصادق پیامبرو راویان حدیث شد ،تا جایی که بعد از مدت کوتاهی جاعلان کذاب ودنیا طلب ومطرودین پیامبر میداندارحکومت و وارثان دین پیامبر شدند، وازاین نطفه سلسله امویان ومروانیان وعباسیان متولد وبه گونه ای میان وحی وحاملان وکاتبان صادق آن جدایی انداختند که سخنان چند انسان که نه پیامبر رادیده بودن ونه سفارشی درشان ومنزلتشان وارد شده بود، مفسران دین ومراجع مطلق اسلام گردیدند ، تاآنجا که اجتهاد عالمان زمان فراتر از آن چهار امام باطل وچالش علمی نظرات آنها ممنوع شد، واین درحالی بود که خود آن بزگواران نیزدر نظرات خود اختلافات عمیق داشته وحتی درمواردی صداقت یکدیگر را نیز زیر سئوال می بردند.
قرآن کتابی است که برای هدایت بشر تا روز موعود که انسان نیاز به حیات دراین عالم وحیات بعداز مرگ دارد کافی است اما مفهوم این سخن آن نیست که ما هرچه بخواهیم در قران به وضوح بیان شده ویاهمه حقایق قرآن در این زمان برای هرفردی که آنرا قرائت کند آشکار می شود.
با گذشت زمان و دست یافتن انسان به علوم جدید (علوم یقینی)،زوایای مخفی بیشتری از این کتاب اللهی آشکار واین علوم خود مفسربیشتر قرآن خواهند بود.
حتی بدون تعصب مذهبی، اگر به دنبال مفسرینی باشیم که از سرچشمه رسا لت سیراب شده اند وآنچه که دیگران دارند نیز قسمتی از علوم آنهاست، ودوست ودشمن در صداقت وحفظ امانتشان متفق القولند، ویک خطای شان را به صد بار طلای شتران نتوان خرید،به یقین بهترازامامان پاک شیعه نتوانیم یافت.
ما خود را منسوب ومحبشان می دانیم نه شیعه ، که چندان نشانی از تشیع را در خود وجامعه نمی یابیم،که گاه با این ادعا موجب خجالتیم نه زینتشان .
.: Weblog Themes By Pichak :.