نقد
(قسمت سوم و آخر)
در قسمت اول سلسله مباحث مربوط به نقد، به "تأثیرات روانی نقد در جامعه" پرداخته شد و در قسمت دوم ، مبحث " فرهنگ نقد " مورد بررسی قرار گرفت .در این قسمت آمده بود که "فرهنگ نقد " دارای سه موضوع جزیی است.و آن موضوعات عبارت بودند از : شرایط ، شیو ه ها و آداب نقد.
در بررسی مجدد مقوله ی "فرهنگ نقد" به نظر رسید که جای موضوع دیگری به نام "انواع نقد" خالی است. لذا در این قسمت ، دو موضوع مورد بررسی قرار می گیرد :
یکم:انواع نقد، دوم: آداب نقد
یکم:انواع نقد
در یک بررسی اجمالی، نقد را می توان به دو قسمت تقسیم نمود:
الف)نقد مستقیم
ب) نقد غیر مستقیم
الف) نقد مستقیم: نقدی است که شخص نقاد، نظراتش را به طور مستقیم و بدون دخالت هیچ واسطه ای، به طرف مقابل انتقال می دهد. نقد مستقیم خود به دو قسمت تقسیم می شود که عبارت است از:
1- الف) نقد رو در رو و شفاهی: این نقد، بدین جهت که مطالب به صورت بی پرده و بدون هیچ واسطه ای مطرح شده و امکان جواب فوری را برای فرد نقد شونده فراهم می نماید و از سوی دیگر به لحاظ رو در رو بودن طرفین نقد، باعث رفع ابهام ها ی موجود در سخنان دو طرف می شود ، از امتیاز خاصی برخوردار است .
2- الف) نقد کتبی : نقد کتبی به دلایل زیر ، بهترین نوع نقدمحسوب می شود :
1-2- الف) نقد کننده فرصت کافی دارد تا بتواند همه ی زوایای موضوع مورد نقد را بررسی نماید.
2-2- الف) شخص نقاد می تواند در مورد نقدخود اندیشه نموده و کاستی های آن را بر طرف نماید .
3-2- الف) هیچ واسطه ای بین نقد شونده و نقد کننده وجود ندارد. لذا از آسیب هایی که بر نقد غیر مستقیم مترتب است - و ذیلاً خواهد آمد – به دور خواهد ماند.
4-2- الف) این امکان را برای نقد شونده فراهم می نماید تا نقد را کاملاً مطالعه نموده و در مورد جواب آن نیز به میزان لازم اندیشه کند .
5-2- الف) از برخورد های تندی که اقتضاء مواجهه ی رو در رو است،جلوگیری می شود.
ب) نقد غیر مستقیم : نقد غیر مستقیم می تواند به دو شکل انجام شود:
1- ب) فرستادن سفارش به وسیله ی یک شخص مشخص
2- ب) نقد شفاهی پشت سر نقد شونده و رسیدن محتوای نقد به ایشان به وسیله ی فرد یا افراد غیر مشخص.
در نقد غیر مستقیم - بدون در نظر گرفتن شکل آن- به لحاظ وجود واسطه ای در میان نقد کننده و نقد شونده، آسیب های زیر به چشم می خورد:
1- نقد شونده ، تمام سخن نقد کننده را نشنیده و از آن مطلع نمی شود.
2- ممکن است ادبیات پیام رسان (واسطه ) با ادبیات نقد کننده کاملاً متفاوت باشد.
3- ممکن است در رساندن پیام یا نقد ، اغراض شخصی دخالت داده شده و حقیقت موضوع به گونه ای دیگر جلوه نماید.
4- تأثیرات روانی ناشی از احساس " بد گویی " یا " پشت سر گویی" نقد شونده نسبت به نقد کننده درایجاد ذهنیت خاص ، پذیرش نقد و یا نوع موضع گیری او تأثیر به سزایی دارد.
5- ممکن است تغییراتی- هر چند ناخواسته- توسط واسطه در سخن نقد کننده ایجاد شده و همین پدیده رابطه ی ناقد و نقد شونده را به تیر گی بکشاند.
دوم:آداب نقد
آن ها که قصد دارند در مقوله ی نقد- چه به صورت موردی و چه حرفه ای- وارد شوند، باید به آداب آن پایبند باشند که این آداب عبارت است از :
1- فهم سخن طرف مقابل: گاهی دیده شده که سخن چیزی است و نقدآن به چیز دیگری پرداخته و ناقدمحترم، فهم درستی از کلام و نوشتار مورد نقد نداشته است .
2- داشتن تجربه و مهارت کافی در موضوع مورد نقد: کسی که هیچ اطلاع و دانشی در یک زمینه ی خاص ندارد، چگونه می تواند مطلب یا سخنی در آن مورد را به رشته ی نقد کشیده و آن را تحلیل نماید ؟
3- دوری از حبّّ و بغض: این دو ، از عوامل جدّی اختلال در فهم درست حقیقت و موضع گیری ناصحیح در برابر آن است.
4- پرهیز از نقد متقابل : در صورتی که کسی بخواهد نقد شخصی را نسبت به خود نقد کند، بایدبه جای نقد شخص ناقد، محتوای نقد او را به بوته ی نقد بگذارد.چنان که حضرت علی (ع) فرموده است:«انظر الی ما قال ولا تنظر الی من قال» . زیرا نقد کردن شخص ناقد ، هم باعث ضربه خوردن شخصیت او و هم انصراف بحث از موضوع اصلی شده و نتیجه ای از آن، جز کدورت ودشمنی حاصل نمی گردد.
5- انگیزه خوانی (نقد انگیخته به جای انگیزه): انگیزه خوانی تقریباً شبیه نقد متقابل است ؛ با این تفاوت که در این جا، نقد شونده در پاسخ به نقد ناقد به جای پاسخگویی به نقد، به کالبد شکافی نیت و انگیزه ی ناقد می پردازد.مطمئناً این شیوه نیز در عرصه ی نقد صحیح ، جایگاهی نداشته و راه به جایی نخواهد برد.
6- تفکیک اندیشه ی نویسنده (نقد شونده )از شخصیت او.
7- بردباری
8- نقد پذیری
9- پرهیز از مچ گیری
10- پرهیز از برچسب زدن: این شیوه که گاهی با به کار بردن اصطلاحاتی مانند ، بی سواد ، بی دین ، متحجّر ، خود فروختن ، لااُبالی ، وابسته و ... همراه است ، هیچ سنخیتی با مقوله ی نقد نداشته و معمولاً با پیامد های زیر همراه است:
1-10) خراب کردن ذهنیت دیگران نسبت به نویسنده
2-10) ایجاد مقاومت در نویسنده نسبت به پذیرش نقد
3-10) ایجاد دوری عاطفی بین طرفین که ممکن است به دوری بیشترفکر ی نیز منجر شود.
11 - آغاز کردن از خود: قبل از نوشتن نقد ، باید به این نکته توجه کنیم که اگر به جای نقد شونده بودیم ، چه رفتار و آداب منتقدانه ای را می پسندیدیم.پس هر رفتاری را که برای خود می پسندیم بایدبرای دیگران هم، همان را به کار ببریم .
12- ادب در کلام
13- هدف گذاری درجهت روشن کردن جنبه های تاریک و مبهم قضیه:قبل از ایراد هر نقدی، توجه به این موضوع بسیار حائز اهمیت است که از طرح این نقد ، چه هدفی را دنبال کرده و برای روشن شدن کدام نقطه ی ابهام تلاش می کنیم . یا فقط نقدی را می نو یسیم تا چیزی نوشته باشیم و بخواهیم خود را توسط آن مطرح کنیم.
14- پرهیز از تخریب و خدشه دار کردن حیثیت طرف مقابل
15- در نظر گرفتن شخصیت طرف مقابل
16- توجه به تأثیرات زمان و مکان در محتوای نوشته: برای نمونه، تأیید پدیده ی برده داری از سوی افلاطون را باید با توجه به شرایط زمان و مکان او مورد نقد و تحلیل قرار داد نه نسبت به زمان حاضر. یا بعضی از اشخاص تحصیل کرده در جامعه ی ما، نوع حکومت سلسله های گذشته ی ایران را با دمکراسی امروزه مقایسه نمود و نتیجه می گیرند که چون آن ها به شیوه ی پادشاهی حکومت می کردند لذا خود کامه بوده و شایسته ی احترام وتأیید نیستند. در حالی که در آن زمان، همه ی کشور ها با همان شیوه اداره شده و حکومت و اصطلاحی به نام «دموکراسی» مطرح نبوده است.
در پایان ذکر این نکته را لازم می دانم که جامعه ی بدون نقد(البته با شرایط و آداب صحیح آن)یعنی جامعه ی بی تحرک و مرده. و عاقبت چنین جوامعی به دیکتاتوری ختم شده و به اضمحلال کشیده خواهند شد.
.: Weblog Themes By Pichak :.