سفارش تبلیغ
صبا ویژن

  "نیمی از درآمدهای نفتی ایران در 103 سال گذشته ، از ابتدای دولت نهم تا به امروز کسب شده است."
اکبر ترکان(15 شهریور 1391)
گزاره فوق یکی از هزاران نمونه گزاره هایی است که طی هفت سال اخیر مداوما در فضای رسانه ای کشور بازنشر می شود و مدعای آن القای این مفهوم است که :"دولت دکتر احمدی نژاد از چنان ثروت و مکنتی برخوردار بوده است که اگر ثروت و سرمایه تمام دولتهای تاریخ معاصر ایران از صدر مشروطه تا 57 سال حاکمیت سلطنت پهلوی و 3 دولت موسوی و هاشمی و خاتمی را در یک کفه ترازو قرار دهید، همچنان کفه ثروت و سرمایه دولت نهم و دهم سنگین تر می نماید." تکرار و تلقین مداوم این گزاره ، باورپذیری آن را در سطح جامعه تسهیل کرده است . در این یادداشت بنا دارم با واکاوی ماهیت و ارزش واقعی "دلار" کسب شده توسط دولتهای پس از انقلاب ، صحت این گزاره و مدعای وابسته به آن را ارزیابی نمایم.
1- بر اساس گزارشهای رسمی ، دولت ایران از ابتدای سال 1359 تا پایان شهریور 1391 ، 1024 میلیارد دلار درآمد نفتی بر اساس قیمت های پایه سال 2010 به دست آورده است . در این دوره زمانی دولت های میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و محمود احمدی نژاد فعالیت کرده اند و میانگین سالانه درآمدهای نفتی برای دولت های موسوی ، هاشمی رفسنجانی ، خاتمی و احمدی نژاد به ترتیب 27 میلیارد دلار ، 22 میلیارد دلار ، 24 میلیارد دلار و 56 میلیارد دلار می باشد.
2- بر اساس پیمان برتون وودز در سال 1944 ، که "دلار" را به عنوان ارز مرجع مبادلات جهانی تعیین کرد، مقرر شد که ارزش "دلار" بر اساس "ذخایر طلا" تعیین گردد . از سال 1971 که ریچارد نیکسون، رییس جمهور وقت امریکا ارتباط دلار با طلا را قطع نمود ، تا به امروز دلار به پول بی پشتوانه ای مبدل شده که مانند کشتی بدون لنگر در تلاطمات اقتصاد جهانی گاهی اوج می گیرد و گاه به حضیض می افتد . اقدام رییس جمهور امریکا در چهار دهه قبل برای قطع ارتباط دلار-طلا باعث شد تا قدرت ثروت آفرینی "دلار" دستخوش ظرفیتهای اقتصادی امریکا باشد و با انقباض یا انبساط اقتصاد آن کشور قدرت خرید و ثروت زایی "دلار" نیز دستخوش نوسانات انقباضی و انبساطی شود. برای درک بهتر این مفهوم به نمودار زیر که قدرت خرید هر اونس طلا را توسط دلار به نمایش گذارده توجه فرمایید . در این نمودار به وضوح تاثیر رکود و رونق اقتصاد امریکا در ادوار مختلف بر اساس کاهش و افزایش قدرت خرید دلار-طلا مشاهده می شود:

 

 3- همانگونه که از نمودار فوق ملاحظه کردید ، دلار امریکا طی 4 دهه اخیر توان ثروت آفرینی متفاوتی داشته است.دلار امریکا در ابتدای دهه 1980 و همزمان با دولت میرحسین موسوی قدرت خریدی متوسط یافت. در نیمه اول دهه 1990 و همزمان با دولت اکبر هاشمی رفسنجانی - که با فروپاشی اردوگاه شوروی مقارن گردید- قدرت ثروت زایی دلار روند تزایدی پیدا کرد و از ابتدای دولت سیدمحمد خاتمی قدرت ثروت زایی دلار روبه افول نهاد که این روند از سال 2005 و همزمان با آغاز به کار دولت نهم-که با آغاز بحران اقتصاد جهانی مقارن بود- شتاب زیادی گرفت به طوریکه قدرت ثروت زایی دلار در سال 2012 نسبت به سال 2005 یعنی طی یک دوره 7 ساله حدود 240 درصد کاهش یافت چون در این دوره ارزش طلا نسبت به دلار از 500 دلار در هر اونس در سال 2005 به بیش از 1700 دلار در هر اونس در سال 2012 افزایش یافته است.
اکنون برای آنکه تفاوت ثروت زایی و سرمایه واقعی در اختیار دولتها را طی 32 سال اخیر محاسبه نماییم، باید میانگین درآمد ارزی سالیانه هر دولت را بر میانگین قیمت هر اونس طلا در همان دوره تقسیم کنیم که نتایج زیر حاصل می شود:

 

*متوسط قیمت جهانی هر اونس طلا طی سالهای 60 تا 68 ، 340 دلار است و با توجه به متوسط درآمد سالیانه 27 میلیارد دلاری در این دوره ، دولت موسوی سالیانه ثروتی بیش از 2250 تن طلا کسب نموده است.
*متوسط قیمت جهانی هر اونس طلا طی سالهای 68 تا 76 ، 210 دلار است و با توجه به متوسط درآمد سالیانه 22 میلیارد دلاری در این دوره ، دولت هاشمی رفسنجانی سالیانه ثروتی معادل 2970 تن طلا کسب نمود.
*متوسط قیمت جهانی هر اونس طلا طی سالهای 76 تا 84 ، 375 دلار است و با توجه به متوسط درآمد سالیانه 24 میلیارد دلاری در این دوره ، دولت خاتمی سالیانه ثروتی معادل 1814 تن طلا کسب نمود.
*متوسط قیمت جهانی هر اونس طلا طی سالهای 84 تا 91 ، 1175 دلار است و با توجه به متوسط درآمد سالیانه 56 میلیارد دلاری در این دوره ، مشخص است که دولت احمدی نژاد سالیانه ثروتی معادل 1351 تن طلا کسب نمود.

 
همانگونه که ملاحظه می کنید برخلاف فضاسازی هایی که طی سالهای اخیر برای "ثروتمندنمایی" دولت احمدی نژاد صورت گرفته است نشان داده می شود که قدرت خرید واقعی درآمدهای ارزی دولت احمدی نژاد طی سالهای 84 تا 91 ، نه تنها بیشتر از دولتهای گذشته نیست بلکه قدرت خرید واقعی درآمدهای ارزی دولت احمدی نژاد نسبت به دولت های خاتمی، هاشمی رفسنجانی و موسوی به ترتیب 34.27 ، 119.84 و 66.54 درصد کاهش یافته است که این موضوع نشان می دهد بزرگنمایی در خصوص درآمدهای ارزی در دولت احمدی نژاد افسانه ای دروغین بیش نیست ، ضمن آنکه اگر موضوع کاهش قدرت خرید دولت احمدی نژاد نسبت به دولتهای قبل را در کنار پدیده افزایش جمعیت سالیانه به همراه انتقال مطالبات شغلی جمعیت کثیر متولدین دهه 60 به دولت نهم و دهم را لحاظ نمایید (متولدین دهه 60 با میانگین سنی 19.5 سال به دولت احمدی نژاد رسیدند) روشن می شود که چرا کارکردهای دولتهای قبلی به هیچ عنوان در طراز کارکردها و خروجیهای دولت احمدی نژاد قرار نمی گیرند.

 تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

 




تاریخ : سه شنبه 92/2/24 | 2:13 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر