وجوه تربیتی سوره حمد
مقدمه:
اصولِ مبانی تربیتی سوره حمد:
1.نیاز انسان به هدایت و تربیت؛
2.تربیت پذیری بشر؛
3.لزوم هدایت و تربیت انسان؛
4.آزادی انسان در انتخاب راه؛
5.لزوم توجه به مبدء آفرینش(توحید )در تربیت = آغاز؛
6.لزوم توجه به معاد در تربیت = انجام؛
7.لزوم وجود الگوهای تربیتی نظیر پیامبران.
دو نکته کلیدی:
اول – هدایت ، هدفِ واسطه برای تربیت است.
دوم – عبادت ، هدف مُقدِّمی برای تربیت است.
جنبه های تربیتی در آیات هفتگانه سوره حمد:
الف – ارشاد به آشنایی با آغاز(مبدء) و انجام(معاد) جهان به عنوان دو رکن رکین در باورهای اعتقادی همه ادیان. «بسم الله – مالک یوم الدین»
ب – تعلیم اخلاق بندگی. «الحمدلله رب العالمین»
ج – سپاسگزاری نسبت به نعمتها.«الحمدلله»
د – پذیرش سرپرستی و تولیت فرد با صلاحیت در رأس امور جمعی.«رب العالمین، مالک یوم الدین ، ایاک نعبد ، ایاک نستعین» علی (ع): لکل امرٍ امیرً.
ه – لزوم شناخت ، حق شناسی ، قدرشناسی و تبعیت از اوامر امیر.«الحمدلله رب العالمین»
و – اجتناب از انحراف و مداومت بر صراط مستقیم.«اهدنا الصراط المستقیم ، غیر المغضوب علیهم ، و لا الضالّین»
ز – غیر مستقیم بودن القا و آموزش امور تربیتی.(خداوند ، مالکیت ، الوهیت و حقانیت خود را از زبان بنده می گوید.)
ح – توجه بیشتر به وجوه تشویقی تا تنبیهی.(پنج آیه جنبه رحمانی و جمالی دارد و فقط دو آیه آخر جلالی است.)
ط – معرفی الگوها جهت پیروی از آنها.«الذین أنعمتَ علیهم» قرآن: و لکم فی رسول الله اسوة حسنة
ی – اجتناب از تبعیت از الگوهای منحرف.«غیر المغضوب علیهم ، و لا الضالّین» قرآن: یا ویلتا! یالیتنی لم أتّخِذ فلاناً خلیلاً
ک – گرایش فطری بشر به جمع گرایی(و پرهیز از تفرّد و فردگرایی). «ایاک نعبد ، ایاک نستعین ، اهدنا»
ل – دسته بندی انسانها به سه دسته: هدایت یافتگان (اهدنا الصراط المستقیم) ، مغضوبین (المغضوب علیهم) و گمراهان(الضالّین)
م – مرز بندی بر اساس باورهای اعتقادی نه مبتنی بر قوم و قبیله و طایفه و عشیره و ملیت.
پیامهای تربیتی سوره حمد:
1.جهت گیریها باید توحیدی باشد. مرکزیت داشتن یک نفر در کانون تصمیم گیریها امری است که حتی در صورت مشورت با دیگران هم مورد عنایت خداوند است. خدا در قرآن ضمن توصیه به مشورت در امور ، به پیامبرش میفرماید: پس از مشورت ، آنچه را خود بدان رسیدی ، با توکل بر خداوند ، اجرا کن. شاید دلیل تصریح بر قوّام بودن مرد در خانواده نیز همین باشد که باید یک نفر حرف آخر را بزند و تصمیم نهائی را بگیرد. و با توجه به مختصات ممتاز مرد ، این وظیفه جهت انتظام امور بر عهده او نهاده شده است.
2.آغاز امور با نام خدا و استعانت در امور فقط از او .(کلّ أمر لم یُبدَء ببسم الله فهو أبتر) سپردن امور به اهلش و اعتماد و اتّکال به او.(شایسته سالاری و توجه به تخصص داشتن در اعطاء امور به افراد)
3.شکور بودن و سپاسگزاری از ولی نعمت(پدر ، مادر ، معلم ، ...)
4.دیدن خوبیها و توصیف و ترویج آنها.(فقط به زشتیها و کاستیها عنایت نداشته باشیم بلکه بیشتر نیمه پر لیوان و داشته ها و خوبیها و نیکوئیها را ببینیم)
5.هر امری همان گونه که انجامی دارد ، فرجامی نیز دارد. و این از سنتهای تاریخ و طبیعت است. و باید بر اساس آن برنامه ریزی کرده و امور را تنظیم نمود. زمان بندی کردن امور به تسهیل و نیز آسانی دستیابی به اهداف کمک میکند.
انتظار نقد و نظر از ساحت دوستان اندیشه ور میرود. ببینم چه میکنید ها!
.: Weblog Themes By Pichak :.