سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قسمت چهارم

 

اصلاحیه:

در فراز آخر قسمت سوم تعریضی بر فصول المهمّة شده بود که این گونه اصلاح میگردد:

در بین کتابها دو کتاب با نام الفصول المهمّة وجود دارد ؛ یکی الفصول المهمّة فی معرفة الأئمّة تألیف ابن صبّاغ مالکی(784 – 855ه). این کتاب در دو مجلّد و در 1407 صفحه چاپ شده است. اگر مراد این کتاب باشد که علی القاعده همین است ، اشتباه در فهم از جانب اینجانب بوده است. و دیگری الفصول المهمّة فی اصول الأئمّة تألیف شیخ حر عاملی از علمای اخباری مسلک قرن دوازدهم شیعه. این کتاب بیش از یک جلد نبوده و دارای ضخامت اندکی است و به نوعی تتمّه کتابی دیگر محسوب میشود.

سؤال دوم: آیا امام حسین(ع) در هنگام وداع نامی از رقیه برده است؟ و آیا مراد ایشان دخترشان بوده یا خواهرشان که همسر مسلم بن عقیل بوده است؟

گر چه در چاپ سنگی لهوف(الملهوف علی قتلی الطفوف) سید بن طاووس نام رقیه وجود ندارد اما در برخی چاپهای متأخّر و نیز برخی ترجمه ها از لهوف ، یا رقیة نیز آمده است. همچنین در ینابیع المودّة416:2 اثر سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی(متولد بلخ1220ه) نام رقیه در وقت وداع مذکور است. و نیز در إحقاق الحق633:11 به نقل از ینابیع نام رقیه آمده و علاوه بر آن نام عاتکة نیز افزوده شده است. حتی اگر هم چنین باشد(یعنی آن حضرت دختری به نام رقیه داشته باشد و نام رقیه را هم در هنگام وداع برده باشد) باز نمیتوان با قطع و یقین گفت که مراد آن حضرت ، رقیه دختر سه ساله شان بوده است. و قاعده و عقل و منطق حکم میکند که مراد ایشان رقیة بنت علی بن أبی طالب همسر مسلم باشد. هم به لحاظ جایگاه خانوادگی که خواهر ایشان است و بزرگتر ، و هم به لحاظ موقعیت اجتماعی که همسر مسلم ؛ سفیر اباعبدالله(ع) است که علی القاعده باید بنا بر ملاحظات عاطفی(شوک شهادت و از دست دادن همسرشان که نیاز به توجه و ملاطفت بیشتر ، احساس میشود.) و اجتماعی ایشان را مورد خطاب و وداع قرار داده باشند نه رقی? سه سال? مفروض را.

 مرحوم سیدمحسن أمین(1299 – 1384ه) در کتاب گران سنگ أعیان الشیعة389:2 و 48:13 میفرماید: فاطمه صغری که مادرش امّ اسحاق بوده (ملقب به رقیه) مزاری را به او نسبت میدهند که خدا میداند درست است یا نه! منتها باید توجه داشت که منابع پیشین(حتی آنها که بیش از دو دختر برای امام حسین(ع) نام برده اند) در ذکر نام دختران امام حسین(ع) اشاره ای به فاطمه صغری نکرده اند و صرفاً یک فاطمه را نام برده اند که مادرش ام اسحاق بوده و در سال 117 هجری – همان سالی که سُکَینه وفات یافت – در سن حدود هفتاد سالگی در مدینه وفات یافت.(نفس المهموم) و نام دختر چهارم را مسکوت گذاشته و ذکر نکرده اند. و بر این اساس فاطمه ای که دختر امام حسین(ع) است و در کربلا حضور دارد و بعد به اسیری برده میشود و سپس عمری دراز می یابد ، علی القاعده و طبق قواعد جمع و تفریق ریاضی باید هنگام حضور در کربلا بین سنین 13 یا 14 داشته باشد که از قضا به واقعیات تاریخی بسیار نزدیکتر است. فراموش نکنیم یکی از قضایائی که در هنگام حضور اسیران در کاخ یزید اتفاق افتاد ، تقاضای آن مرد بدسگال و بداندیش و بدفرجام بود که از یزید تقاضا کرد این دختر را به عنوان کنیز به او ببخشد. و در جریان این قضیه بود که زینب کبری شجاعت خود را به عالیترین کیفیت بروز داد و با ایستادگی در برابر یاوه گوئی آن مرد ، مانع از تعدی و تعرض و جسارت بیش از این به خاندان پیامبر(ص) و اهلبیت امام حسین(ع) شد. و مسلم است دختری که چشم کسی را بگیرد و طالب به کنیزی بردن او باشد ، نمی تواند دختری سه ساله باشد. بلکه قاعدةً باید در سنین رشد بوده باشد که چنان که گفته شد ، چنین هم بوده است.

اما با توجه به بهره برداری احساسی صِرف از حادثه عاشورا توسط ما شیعیان(بیشتر ، مداحان و عوام) که صرفاً میخواهیم از کسانی و حوادثی نام برده و استفاده یا بلکه سوء استفاده کنیم که به کارمان بیاید و چون رقیه بنت علی به درد کار ما نمیخورد(چنان که امام پنجم به درد کار ما در حادثه عاشورا نمیخورد و با این که از گزارشگران اصلی این واقعه جانسوز به شمار میروند ، با این حال هیچ نامی و نشانی از ایشان در وقایع کربلا نیست و چنان که نامی و نشانی از ام کلثوم ؛ دختر علی(ع) و خواهر امام حسین(ع) نیست.) حتی اگر رقیه بنت علی و خواهر حسین هم مراد باشد ، به نام رقی? سه ساله مذکور تمام میکنیم تا هم بر جانکاهی واقعه وفات در خرابه بیافزاییم تا هم به نوعی اثبات کنیم که رقیه ای وجود داشته که در خرابه چنین سرنوشتی یافته است.   

نکته قابل ذکر پیرامون آن چه تاکنون آمده است ، این که ، تمام منابعی که به نوعی از رقیه نام برده اند یا به ذکر داستان خرابه شام پرداخته اند ، نه از منابع دست اول و قابل اعتماد که از منابع متأخّر و غیر قابل اعتماد هستند ؛ زیرا در نقل یک حادثه تاریخی دو چیز باید مطمح نظر باشد: اول – نزدیکی به حادثه ، دوم – ذکر سند. که منابع مذکور یا از واقعه بسیار دورند(حداقل 4قرن) یا فاقد ذکر سند برای بیان حوادثی که بعضاً نظیر همین داستان رقیه و خرابه شام ، منحصر به فرد میباشند.

سؤال سوم: آیا ذکر نام رقیه در قصیده سیف بن عمیرة دالّ بر وجود دختر سه ساله است؟

در پاسخ باید گفت: این فقط اثبات می کند که رقیه در کربلا بوده چنان که زینب و ام کلثوم و سکینه و فاطمه و رباب. و همان طور که بیان شد رقیه دختر امام علی(ع) و خواهر امام حسین(ع) نیز در کربلا حاضر بوده و آمدن نام رقیه در شعر مذکور یا منابع تاریخی دیگر میتواند دالّ بر این باشد که مراد از رقیه ، دختر علی و خواهر حسین است و نمیتوان با آن دختری سه ساله را که در خرابه شام وفات یافت ، اثبات کرد. ضمن آن که قدیمی ترین منبعی که این اشعار را آورده است کتاب المنتخب فی جمع المراثی و الخطب اثر فخرالدین طریحی(م1085ه) می باشد که نمیتواند منبع دست اول و قابل اتّکا و اعتنایی باشد. مگر آن که به صورت مُسنَد و مستند به منبع یا منابع پیشین ، که از آنها ذکر کرده است ، اشاره و ارجاع داده باشد. اما چنین اتفاقی رخ نداده است و مؤلف بدون ذکر سند و ابتدا به ساکن گفته است: فَنَظمٌ: و قال...(المنتخَب:433) علاوه بر آن ، در کتاب مذکور ، سخنی از إنشاد این شعر نزد امام صادق(ع) نرفته است. و بالاتر از آن با مراجعه و بررسی کتب رجال ، برای سیف بن عُمَیرة دیوان اشعار و یا حتی کتابی با مضمون ادبی ثبت و ضبط نشده است!

سؤال چهارم: با تمام این احوال آیا داستان خرابه شام مستند تاریخی دارد یا خیر؟

حتی اگر ما وجود دختری سه یا چهار یا هفت ساله به نام یا با لقب رقیه را مسلّم بدانیم اما چنان که پیشتر گفته آمد ، در متون و منابع معتبر و دست اول به هیچ وجه چنین داستانی مذکور نیست. نقل رخداد چنین حادثه ای برای رقیه مذکور در طول اقامت کاروان اسیران کربلا در خرابه شام ، از خَلقیات و ابداعات عمادالدین طبری(متوفّای695ه) در کتاب کامل بهائی می باشد و چنان که گفته آمد متعلق به قرن هفتم هجری است و هیچ سابقه ای در متون پیش از آن ندارد.

نکته:

در بررسی ها به این مسأله برمیخوریم که اولاً اکثر ناقلینِ بعدی این داستان (که نوعاً از همین منبع نقل کرده اند) ، خود میدانند هیچ منبع معتبری برای این داستان وجود ندارد ولی با این حال در کتب خود می آورند.(شاید به همان دلیل پیش گفته که نگاه ما به حادثه عاشورا استفاده جویانه و به تعبیر شهید مطهری نِفله گرایانه است تا حق جویانه.) مثلاً شیخ عباس قمی در نفس المهموم میگوید: هیچ منبع معتبری نیافتم ولی ... . باید به شیخ عباس قمی و امثال ایشان گفت: خب محدِّث خوب! این نقل بی پایه را بزن به دیوار(چنان که پیشوایان ما چنین توصیه کرده اند: فاضربوه علی الجدار) نه این که خود یکی از مروجان آن باشی و صرفاً با این عبارت که من در هیچ منبع معتبری ندیدم ، وجدان خود را آسوده کنی اما میلیونها انسان را که به تو و آثارت اعتماد و مراجعه می کنند ، به اشتباه و انحراف فکری و عقیدتی بیفکنی. و ثانیاً در بسیاری موارد ، حتی گراها و آدرسهائی که داده شده ، غلط و یا موهوم و خیالی است(حال نمیگوئیم دروغ بوده و فقط به جهت اسکات و اقناع ، آدرسی میگویند و با اذعان به پذیرش سَماعی و عدم رجوع به مدارک ارائه شده جهت تحقیق نسبت به صحت و سقم مطالب ، خالی بندی می کنند!) به عنوان مثال در باب همین یک مطلب ، چند آدرس غلط داده شده است. بنگرید:

الف – الفصول المهمّة جلد2 صفحه851 (در این کتاب ادعا شده نام دختر چهارم امام حسین(ع) رقیه بوده است.) و جالبتر آن که این کتاب را به عنوان یکی از آثار سِبط بن جوزی معرفی کرده اند که اشتباه محض است و سِبط چنین کتابی ندارد بلکه این کتاب متعلق به إبن صباغ مالکی است ، چنان که آمده است.

ب – اللهوف صفحه1890! در حالی که کتاب لهوف در خوشبینانه ترین حالت و در شکیل ترین چاپ ، چه بسا از 300 صفحه تجاوز نکند! شاید مراد صفحه189 بوده است. (ادعا شده در صفحه 1890 لهوف داستان خرابه برای سکینه! آمده است!)

ج – مقتل أبی مِخنَف. (در ینابیع المودّة ادعا شده که أبی مِخنَف در مقتل خود آورده است که امام حسین(ع) در هنگام وداع نام رقیه را نیز بر زبان آورده است.) در حالی که مقتلی به نام مقتل أبی مِخنَف وجود خارجی ندارد و آن چه که به نام أبی مِخنَف گفته میشود ، در واقع نقل هایی است که طبری در تاریخ خود به نقل از مقتل أبی مِخنَف معدوم شده ، آورده است. شیخ عباس قمی از انعدام و در دسترس نبودن مقتل أبی مخنف اظهار تأسف می کند.(الکُنی و الألقاب155:1)

د – معالی السِبطَین. (مرحوم قاضی طباطبائی در کتاب تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع) صفحه388 در مورد کتاب مذکور میگوید: به نقلیات کتاب معالی السِبطَین از هر جهت اعتمادی نیست ... در کتاب نامبرده اش ، صحیح و ضعیف را به هم آمیخته) جالب آن که این کتاب نیز منبع و مرجع بسیاری از کتبِ به نگارش در آمد? بعدی واقع شده است.




تاریخ : جمعه 91/10/15 | 9:6 صبح | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر