حضرت رقیه در منابع تاریخی؛ این شماره در راستای اثبات!
با اجازه ی بزرگان مذهب و اهل علم!
چند روز پیش، همزمان با [به اصطلاح شهادت] حضرت رقیه(س)، دوست عزیزمان، آقای رضایی، بدون هیچگونه توضیح و مقدمه ای، شعری جانسوز (از کی؟ و از کجا؟ نمی دانم!) درباره ی درگذشت رقیه(س) در وبلاگ کمیل گذاشتند؛ (و هنوز هم هست) بنده هم دوستانه، در پیامی کوتاه، برایشان نوشتم: پیش از نوشتن اینگونه اشعار جانسوز و... بهتر است ببینی؛ امام حسین(ع) اصلاً همچین دختری داشتند یا نه! بعد...
این نوشته ی ما، مثل اینکه به ایشان برخورده و در پاسخ، مطالبی را نوشتند؛ اما: با توجه به پاسخ جناب آقای عباسی در پیام بعدی، لازم ندیدم مجدداً پاسخ دهم؛ ولی با توجه به سرشت پاک و اهل منطق بودن آقای رضایی، بهتر دیدم؛ با یاری جستن از مطالب وبلاگ یکی از دوستان، و بازنویسی از آن، مطالبی را در این زمینه ارائه کنم. امید است مفید فایده افتد. البته پیش آ پیش، از دیگر دوستان اهل علم و قلم و مورخ؛ همچون آقای قریشی و عباسی، عذر خواهی می کنم که پا جای پای آنان گذاشتم. پس با اجازه!
به نظر می رسد آنچه که قائلین به وجود دختری به نام «رقیه بنت الحسین(ع)» در کل منابع تاریخی می توانند به آن استناد کنند، چیزی نیست جز:
1 ـ سلیمان بن ابراهیم قندوزى حنفى در کتاب خود به نام «ینابیع الموده» در جلد دوم، بابى دارد در شهادت حضرت امام حسین(ع). در این باب، از «مقتل ابى مخنف» مطالبى را درباره امام حسین(ع) آورده و (صفحه 416 جلد دوم، چاپ هفتم، سال 1371 ش، انتشارات «الشّریف الرّضى» قم) چنین مى گوید: «و من کلام له عند وداعه مع اهله: اللهم انک شاهد على هؤلاء القوم الملاعین انّهم عمدوا ان لا یبقون من ذریة رسولک ثم نادى: یا امّ کلثوم و یا سکینة و یا رقیّه و یا زینب یا اهل بیتى علیکنّ منّى السّلام» یعنی: امام حسین(ع) هنگام وداع با اهل بیتش رقیه را هم مورد ندای خویش قرار می دهد.
همچنین، در جلد یازدهم «احقاق الحق»، ملحقات، در ص 633، متن «ینابیع الموده» را آورده و گفته است که در «ینابیع الموده»، ص 346 چنین آمده است: «یا ام کلثوم و یا سُکَینة و یا رقیه و یا عاتکة و یا زینب.» کتاب احقاق الحق، نوشته قاضى نور الله حسینى مرعشى شوشترى است. حضرت آیةالله نجفى مرعشى، بر این کتاب تعلیقات و ملحقاتى دارد.
2 ـ در «کشف الغمه» جلد دوم، چاپ اول، تبریز، 1381 ق، ص 38 مى گوید: قال کمال الدین: «کان له من الاولاد ذکورا و اناثا عشرة، ستة ذکور و اربع اناث.»
کمال الدین مى گوید: امام حسین(ع) ده فرزند داشت. شش پسر و چهار دختر. کمالالدین از دخترها زینب، فاطمه و سکینه را نام برد و چهارمى را نام نمى برد. (بحار، ج 45، ص 331)
3 ـ نویسنده ی کتاب «ناسخ التواریخ»، سید الشهداء در ص 238، چاپ سوم جلد چهارم آورده است: محمد بن طلحه شافعى در «مطالب السؤل» مى گوید: امام حسین(ع) چهار دختر داشت: فاطمه، سکینه، زینب و چهارمى را نام نبرده است.
4 ـ در کتاب «کامل بهائى» نوشته حسن بن على بن محمد بن على بن حسن طبرى، معروف به عماد الدین طبرى، در ص 179، ج دوم، چاپ اول، قم، مؤسسه طبع و نشر قم، 1376ش مى گوید:
در کتاب «حاویه در مثالب معاویه» آمده است: زنان خاندان نبوت در حالت اسیرى، حال مردانى را که در کربلا شهید شده بودند، مخفى مى داشتند و به پسران و دختران آنان مى گفتند: پدرتان به سفر رفته و برمى گردد. پس از آنکه به دستور یزید زنان و کودکان اسیر را در جوار خانه یزید جاى دادند، در میان آنان دخترکى چهار ساله شبى خواب دید. از خواب بیدار شد و گفت: بابام حسین کجاست؟ همین الآن او را در خواب دیدم و خیلى هم پریشان بود. زنان و کودکان، همه به گریه افتادند. سر و صداى گریه آنها، یزید را از خواب بیدار کرد. یزید گفت: چه خبر است؟ گفتند: بچه اى پدرش را مى خواهد و براى همین زنان و کودکان گریه مى کنند. یزید دستور داد: سر پدرش را ببرید و در کنار او بگذارید. مأموران یزید سر امام حسین را آوردند و در برابر چشمان آن بچه قرار دادند.
دختر چهار ساله وقتى نگاهش به آن سر افتاد ترسید و فریادى برآورد و پس از آن بیمار شد و وفات کرد.
جناب شیخ عباس قمى در منتهى الامال، ج اول، ص 807، فصل هشتم، ورود اهل بیت(ع) به مجلس یزید، انتشارات هجرت، عین عبارات کامل بهائى را نقل کرده است و اشعارى را هم که در کامل است، آورده است.
آنچه در «کامل بهائى» آمده، نشان مى دهد دخترى از امام حسین(ع) در شام وفات کرده است و در مآخذ تاریخى دیگر آمده است که امام حسین(ع) دخترى به نام رقیه دارد. بر این اساس مى توان گفت: آن دختر که در شام وفات کرد، همین رقیه است. البته رقیه همسر مسلم بن عقیل که دختر حضرت على(ع) است، جزو اسیران بود و او هم در شام وفات کرده است. با این حساب، در شام دست کم دو نفر به نام رقیه مدفون هستند. یکى دختر چهار ساله امام حسین(ع) و دیگرى همسر مسلم بن عقیل.
5 ـ نویسنده کتاب «چهره درخشان شام» آورده است که در کتاب «لهوف» نوشته سید ابن طاوس، در وقت وداع امام حسین(ع)، نام رقیه هم بر زبان امام آمده است. اما با مراجعه به یکى از نسخه هاى چاپ سنگى این کتاب، ملاحظه می شود که کلمه رقیه در آن نیامده است؛ ولى: در لهوفى که اخیرا توسط عباس عزیزى ترجمه شده نام رقیه هم آمده است.
6 ـ در کتاب «منتخب التواریخ»، ص 388 چاپ اول آمده است: یکى از قبورى که در شام واقع است، قبر حضرت رقیه بنت الحسین(ع) است. پس از آن داستان جالبى را نقل کرده و مى گوید: شیخ محمدعلى شامى به من گفت: پدر بزرگ مادرى من سید ابراهیم دمشقى سه دختر داشت. دختر بزرگ، شبى در خواب حضرت رقیه را مى بیند. حضرت رقیه با او مى گوید: به پدرت بگو که به والى شام خبر بدهد که در قبر من آب افتاده، بیاید و تعمیر کند. دختر خواب را به پدر مى گوید ولى پدر مى ترسد و خبر نمىکند.
شب دوم دختر وسط و شب سوم دختر سوم همین خواب را مى بینند و شب چهارم خود سید ابراهیم آن حضرت را در خواب مى بیند و با عتاب به او مى گوید: چرا به والى خبر نمى دهى؟ سید نزد والى شام رفت و ماجرا را گفت. والى دستور داد علماى شیعه و سنى آمدند. والى گفت: قفل حرم به دست هر کس باز شود او متصدّى نبش قبر است. قفل به دست سید ابراهیم باز شد. سید قبر را نبش کرد و آن بچه را بیرون آورد و در بغل نگهداشت و قبر را تعمیر کرد. سید پس از پایان کار از خدا خواست خدایا پسرى برایم عطا کن. دعاى او قبول شد و سید مصطفى به دنیا آمد. والى شام ماجرا را به سلطان عبدالحمید عثمانى نوشت. سلطان عبدالحمید سید ابراهیم را متولى قبور شریفه کرد. و همین الآن تولیت قبور شریفه به دست سید عباس است که پسر سید مصطفى است.
این ماجرا گویا در سال 1280 ق. روى داده است. (کتاب «تراجم اعلام النساء» ج دوم، ص 103، چاپ اول، بیروت)؛ پس از آن همین داستان را کتاب «منتخب التواریخ» نیز آورده است.
7 ـ لغتنامه دهخدا نیز در حرف راء دارد: رقیه بنت الحسین: نام دخترى از امام حسین(ع)
ادامه دارد.
.: Weblog Themes By Pichak :.