سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من نمی­دانم چطور است دول بزرگ دموکرات، تعالی و ترقی و بقای مملکت خود را در آزادی و دموکراسی تشخیص داده­ اند ولی در ممالکی شبیه ایران سعی می­کنند که مردم را از این مزایا محروم کنند.

 (نطق­های دکتر مصدق در تدارک مقدمات ملی شدن صنعت نفت در دور? شانزدهم مجلس شورای ملی،ج1/انتشارات مصدق/ ج1/ص53)

 

حکومت زور و قلدری ممکن است یک شب و یا اینکه چند سال به مردم نانی بدهد ولی تا خود مردم نتوانند در امور اجتماعی دخالت کنند هیچ وقت صاحب نان نمی­­شوند و باید همیشه سر بی شام زمین بگذارند.

 (نطق­های دکتر مصدق در تدارک مقدمات ملی شدن صنعت نفت در دور? شانزدهم مجلس شورای ملی، ج 1/ انتشارات مصدق/ ج1/ص52)


مملکتی که رجال ندارد هیچ چیز ندارد مخالفت من با دیکتاتوری این بود که از خصائص دیکتاتوری یکی اینست که مملکت فاقد رجال و دیکتاتور رجل منحصر به فرد باشد. آنهائی که عقیده به ای رژیم دارند باید فکر کنند که بعد از دیکتاتور مملکت چه می شود.

 (نطق­های دکتر مصدق در تدارک مقدمات ملی شدن صنعت نفت در دور? شانزدهم مجلس شورای ملی،ج1/انتشارات مصدق/ ج1/ ص13)

 

ملتی که نداند نمی­داند آزاد است[نیست] در جهل مرکب است. البته عمال خارجی راضی نمی­شوند که ملت بداند آزاد نیست و می­خواهد همیشه در جهل بماند تا مورد استفاده خود و اربابانش واقع شود. ملتی که نداند آزاد نیست برای آزادی و استقلال خود تلاش نمی­کند و همیشه مجری اوامر بیگانگان است. آزادی ملت به حرف نیست ملت معناً مستقل آن است که راجع به صلاح و صواب خود هر تصمیمی خواست اتخاذ نماید.

(دکتر مصدق در دادگاه تجدید نظر نظامی/ص458(

 

«آزادی و استقلال» چیزی نیست که بتوان آن را بدون فداکاری و جانبازی به دست آورد. مللی که به این مقام نایل شده اند انقدر از خودگذشتگی نشان داده اند تا به مقصود رسیده اند.

(محمد مصدق در دادگاه تجدید نظر نظامی)

 

هیچ کس نمی­گوید که یک ملتی هرقدر دانا و متمدن باشد از کمک­های ملل دیگر بی ­نیاز است. ملت منصف آن ملتی است که معلومات و برتری سایر ملل را تصدیق کند و برای ترقی و تعالی خود از معلومات و کمک آنها حسن استفاده نماید.

 (دکتر محمد مصدق و رسیدگی فرجامی در دیوان کشور/ ص 199)

 

من در تمام عمر یک هدف بیشتر نداشته­ ام و آن اینکه ملت ایران بتواند مستقل و آزاد زندگی کند.

(دکتر مصدق در دادگاه تجدید نظر نظامی/ص523)




تاریخ : چهارشنبه 91/7/12 | 2:1 عصر | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر