صدور حکم قصاص پسری که در اتفاقی هولناک به صورت دختر مورد علاقهاش، اسید پاشیده بود ـ دختری که تقاضای ازدواج او را رد کرده بود ـ تلنگر محکمی بر وجدانهای بیدار جامعه و مسئولان و خانوادهها بود. این دختر که از داشتن بینایی محروم شده و تمامی صورت و قیافهاش را به فجیعترین شکل ممکن از دست داده است، در دادگاهی که پس از چهار سال برگزار شد، حکم قصاص پسری را شنید که در کمال آرامش از کارش دفاع کرده و در نهایت محکوم به کور شدن چشمهایش شد. اما مطالعهی مباحث دادگاه، ابهامات جدی در ساختار قضایی و انگارههای اجتماعی و فرهنگی جامعهی ما را آشکار میسازد که گویی برای تمام افراد این جامعه به صورت امری عادی درآمده است؛ شما خود قضاوت کنید:
جلسهی دادگاه: اولین جملهی قربانی پس از حضور در جایگاه این بود: «ازشما میخواهم او را که من را به این روز انداخته، به زندگی مثل من دچار کنید». قاضی از وی پرسید آیا میخواهی همانطور که او به صورت تو اسید پاشید، به صورتش اسید پاشیده شود، دختر جوان پاسخ داد: این کار وحشیانه و غیرممکن است، فقط بیست قطره اسید در چشمانش بریزید تا بفهمد من چه زجری را تحمل میکنم. دختر جوان در تشریح حادثه میگوید: پس از مزاحمتهای پیاپی این جوان، با مراجعه به کلانتری موضوع را گزارش دادم، اما در کلانتری گفتند تا حادثهای اتفاق نیفتاده ما نمیتوانیم کاری کنیم. دو روز پس از آن، زمانی که از محل کارم به خانه برمیگشتم یک دفعه سوزش شدیدی را در صورتم احساس کردم و آخرین تصویری که دیدم مرد جوان بود که در حال فرار بود.
سپس متهم به جایگاه فراخوانده شد و گفت: جرم اسیدپاشی را میپذیرم اما من قصد انتقام نداشتم بلکه قصد ازدواج داشتم و تحت فشار دوستانم که میگفتند چرا این دختر برای تو کلاس میگذارد این کار را کردم. چرا با کسانی که بعد از من جرم اسیدپاشی را مرتکب شدند، اینگونه برخورد نشد و فقط برای من جنجال ایجاد شد؟ الان چهار سال است که روزنامهها از من مینویسند.
و اما ابهامات موجود را هم بررسی کنیم: 1. گذشت 4 سال برای اعلام رای یک دادگاه! آن هم جرمی که احساسات تمام جامعه را جریحهدار کرده بود؛ 2. دقت کردید قربانی چه گفت: "اما در کلانتری گفتند تا حادثهای اتفاق نیفتاده ما نمیتوانیم کاری کنیم". پس پیشگیری از جرم چه میشود؟ حالا که "اتفاقی افتاده" کلانتری چکار میتواند بکند! 3. متهم گفت "برای من جنجال ایجاد شد"، و به راحتی، تباه کردن زندگی یک دختر جوان را نمیبیند؛ تا وقتی که جرم در کشور ما به خوبی تبیین نشده باشد هر لحظه باید منتظر چنین حوادثی باشیم؛ 4. چرا ابعاد اجتماعی جرایم در کشور ما مغفول مانده و نگاه تکبعدی بر نظام قضایی ما حاکم است؟ اگر به این بعد توجه میشد دیگر نیروی انتظامی نمیتوانست بگوید تا حادثه رخ ندهد ما کاری نمیکنیم، مضافا بر اینکه اطلاعرسانی نسبت به سرانجام چنین جرایمی، نقش مهمی در پیشگیری از جرایم مشابه خواهد داشت؛ 5. روابط خارج از ضابطههای شرعی و اخلاقی، همواره رابطه معناداری با وقوع چنین جرایمی دارد، آگاهی خانوادهها از چنین مسایلی و نیز توجه آنان به دوستیهای فرزندانشان، بسیار کارساز است.
.: Weblog Themes By Pichak :.