این روزها، شاهد شادی برخی از افراد و حتی صاحبنظران دربارهی بحران اقتصادی هستیم که گریبان غرب را گرفته است. اما بهراستی این شادی برای چیست؟ شاید بهخاطر اینکه:
الف) این بحران صرفا در غرب رخ داده و سایر نقاط جهان از پیامدهای آن در امان هستند. ما هم که رابطه خوبی با آنها نداریم پس باید از گرفتاری آنها خوشحال باشیم دیگه!
ب) این بحران، اعلام شکست سیستم اقتصادی بازار آزاد، و آغاز برافراشته شدن مجدد اقتصاد دولتی است!
ج) با ضعف اقتصادی کشورهای گرفتار، اکنون موقع شکوفایی اقتصاد ما خواهد بود.
به نظر می رسد تنها با در نظر گرفتن چنین فروضی بتوان دلیل شادمانی افرادی را که از وقوع بحران مالی در جهان خوشحال هستند درک کرد و در غیر این صورت فهم و همراهی با آنان میسر نخواهد بود. اما واقعیت چیزی فراتر از این مفروضات ذهنی است که عده ای با نادیده گرفتن آن به شادی و پایکوبی مشغولند. باید دانست که:
اولا: اگرچه این بحران از غرب و خصوصا آمریکا شروع شد ولی با سرعت هرچه تمامتر به سایر بازارهای جهانی نیز سرایت کرد و به نوعی تمام جهان را تحت تاثیر قرار داد. اگر اقتصاد ایران به علت نبود ارتباطی زنده، پویا و دوجانبه با اقتصاد جهان با تاخیر بیشتری از این پیامدها متاثر می شود به این معنا نیست که بحران در غرب محصور شده و دیگران جان به سلامت برده اند. این واقعیت که ترکشهای مستقیم این بحران تا پشت مرزهای ما پیش آمده و کشورهای آسیا، خاورمیانه، مسلمان و... را تحت تاثیر قرار داده امری بسیار واضح است.
ثانیا: باید پذیرفت که بازندهی اصلی این بحران حتی در کشورهای اروپایی و آمریکا مردم این کشورها هستند آن هم مردم طبقه متوسط و ضعیف بنابر این، اظهار شعف از وقوع این بحران در واقع شادمانی از بیچارگی ملتهاست؛ ملتهایی که حسابشان از دولتهایشان جداست.
ثالثا: آنچه در آمریکا آغاز شد و به سراسر جهان گسترش یافت نتیجه مستقیم اجرای سازوکارهای اقتصاد باز نیست بلکه محصول اشتباهاتی است که در چارچوب اقتصاد آمریکا و از سوی مجریان و مدیران اقتصادی این کشور صورت گرفت . چه مدافع اقتصاد باز باشیم چه منتقد آن باید بپذیریم که حتی اگر این اتفاق به معنای شکست تئوری اقتصاد باز باشد تا زمانی که ما به عنوان ناظران بیرونی خودمان یک مدل اقتصادی جامع و مانع برای اداره اقتصاد نداشته باشیم شادمانی از شکست یک تئوری اقتصادی کار عاقلانه ای نیست چرا که باید در عوض مدلی برای ارائه داشته باشیم.
رابعاً: این بحران محصول هر فعل و انفعالی باشد، بشر به اقتضای عقلانیت و درایتش از اشتباهات خود درس می گیرد و از آنها پلی برای نیل به موفقیتهای بیشتر می سازد. از این رو نظام اقتصاد کشورهای درگیر با عکسالعمل مدیران آنان دوباره روی پا خواهد ایستاد چنانکه در چند روز اخیر شواهدی برای مهار بحران و مدیریت آن به چشم میآید. این ما هستیم که باید با بررسی این تجربه راه وقوع این اتفاقات را ببندیم چرا که شکست دیگران لزوما به معنای پیروزی ما نیست؛ خصوصا اینکه بررسیهای کارشناسانه نشان میدهد این بحران و پیامدهای آن شرایط را درصورت عدم چارهاندیشی مناسب و به موقع برای ما دشوارتر میکند.
.: Weblog Themes By Pichak :.