سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

این شماره؛ مدارای علی (ع)

[برداشتی آزاد از سیره­ ی فکری و عملی امام علی (ع)]

امام علی (ع) در نامه ای خطاب به حارث همدانی، یکی از یاران مخلص خود، می نویسند: «واصفح مع الدوله، تکن لک العاقبه؛ در حکومت مدارا کن تا آینده ی خوبی داشته باشی.»[1] حضرت در این نامه به اخلاق کارگزاران و رهبران حکومتی اشاره کرده و یکی صفات اصلی آنان را داشتن روحیه ی بردباری و مماشات دانسته و آینده ی روشن و خوب برای جامعه و حکومت را در گرو رفق و مدارا معرفی کرده است. به نوعی بر سیاست نرم خویی و ملایمت و ملاطفت با ملت خویش، و پیش گرفتن صلح و آشتی با دیگر ملل توصیه می کنند.

با عامه که جان را خدای گوید          ای پیر چه رویست جز مدارا

این صفت و روحیه در سیره ی عملی امام علی (ع) نیز کاملاً مشهود است.

سال 35 هجری، اوج اعتراضات مردم مسلمان مدینه، مرکز جهان اسلام، نسبت به کوتاهی ها و ضعف­ مدیریتی و حکومت داری و اشتباهات سیاسی و اقتصادی و... خلیفه سوم، عثمان و گماشته گانش! هنگامه ای برپاست! شورشیان از اعراب مدینه، با هیجان و هلهله، با شمشیرهای برهنه، خانه عثمان را محاصره کرده و آب به روی اهل خانه بستند.

اندکی از اصحاب پیامبر و یار غار دیروز خلیفه، همراه و همدل با شورشیان! بعضی دیگر از آنان زبان به کام و ساکت و در گوشه ی عزلت! چرا که نه توان چشم پوشی از اشتباهات خلیفه را دارند و نه توان و میل به جرگه ی معترضان! قلیلی از اصحاب و یاران راستین پیامبر، همچون امام علی نیز با اینکه ستم ها و ظلم ها زیاد دیده و حقش پا مال شده و مؤید اعمال و رفتار و کردار خلیفه هم نبوده و نیست! اما بخاطر مصلحت مسلمین و نظام اسلامی و جهت جلوگیری از باب شدن خلیفه کشی! مخالف شورش شورشیان و مانع هجوم هجومیان به حکومتخانه ی عثمانیان! چه می شود گفت! این است مرام و مسلک علی!

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است          با دوستان مروت با دشمنان مدارا

اما! آیا خناسان و دل به حکومت دادگان و عاشقان قدرت و هوچیان کم خرد، این سیاست بر حق و خدائی علی را بر تافتند؟ هرگز! بلکه با اشدِّ نفاق و اوج وقاحت، پیش خلیفه رفتند؛ بهر نمامی که شورشیان دل در گرو علی دارند و با نام و میل به علی بر تو شوریده اند! و... خلیفه­ ی درمانده و نا امید از همه کس و همه جا، باز بر طبل اشتباه کوبید؛

دل بدان ماه بی مدارا کرد          کینه خویش آشکارا کرد

 و برای خواباندن فتنه، پس فرمان داد که:

ابن عباس! از جانب من رو پیش علی و بر او بگوی! تمام این فتنه ها و فتنه گران میل به جانب تو و دل در گرو تو و عقل در کف تو دارند! پس خود را کناری بکش و از مدینه خارج شو و به «یَنبُع» بر سر باغات و ما یملک خود رو تا مردم نامت را فراموش نمایند و غائله برخوابد!

امام علی چه کرد؟ با این اوضاع و احوال مدینه و وجود این همه زمینه و...

چون نباشد خوی بد سرکش درو          کی فروزد از خلاف آتش درو

با مخالف او مدارایی کند          در دل او خویش را جایی کند

لذا فرمود: باشه، می روم! امام به تبعید رفت و به تنهایی! آیا غائله خوابید؟ نه! چون ریشه ی فتنه در اندرونی است، نه بیرونی و...

عثمان، خلیفه­ ی مانده از همه چیز و همه جا! باز نیازمند علی شد و تدبیرهای علی! همچون خلفای پیشین.! چکار کرد؟ دستور داد: ای علی؛ ای یار دیرین و  فامیل قرین و حلال مشکلات ثمین! برگرد و یاریم کن و ز بار سنگین خالیم کن!

امام، آن جان جانان، چه کرد؟ فکر می کنید عقده گشایی کرد و فرصت طلبی؟ و... نه! اصلا و ابدا! بل؛

به اقرار او مغز را تازه کرد          مدارای او بیش از اندازه کرد

امام از تبعیدگاه برگشت و خلیفه را یاری کرد و پسرانش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را به محافظت از خانه ی او گماشت و به اهل آن آب رساند و میانجی حکومت و معترضان شد.

شاه آن باشد که همتا نبودش          جز وفا و جز مدارا نبودش.

ولی کار از کار گذشته و خیلی دیر شده بود. مردم کوتاه نمی آمدند جز به برکناری خلیفه! علی چه کند؟ شمشیر کشد همچو خیبر و درب مرکز خلافت گشاید؟ به نفع مردم! یا مردم را از دم تیغ بگذراند و ختم غائله نماید به سود خلافت خلیفه؟ هر دو به ضرر اسلام و مسلمین است! چرا؟ چون بر خلاف اجتماع مسلمین عمل کردن، خلاف است و قبول رأی اکثریت مردم صواب!

عجبا! عثمان چه کرد؟ مجدداً رأی و دستور به تبعید و دوری علی داد! وای از درماندگی و نبود یاران و مشاوران صدیق و با خرد!

امام علی با شنیدن درخواست مجدد عثمان، فرمود:

«ای پسر عباس! عثمان جز این نمی خواهد که مرا سرگردان نگهدارد، گاهی بروم و زمانی برگردم. یک بار پیغام فرستاد از مدینه خارج شوم، [و رفتم] دوباره خبر داد که بازگردم [و یاریش کنم و آمدم و انجام دادم آنچه می خواست] هم اکنون دوباره تو را فرستاده که از شهر خارج شوم. به خدا سوگند! آن قدر از او دفاع کردم که ترسیدم گناهکار باشم!.»[2]

ای علی که جمله عقل و دیده ای          شمه ای واگو از آنچ دیده ای

تیغ حلمت جان ما را چاک کرد          آب علمت خاک ما را پاک کرد.

این بود سیره و عمل امام علی (ع) و مدارای او در برخورد با مخالفان فکری و...

منبع: وبلاگ «کنج درون»



[1] . نهج البلاغه، ترجمه ی محمد دشتی، ص 435، (نامه ی 69)

[2] . همان، ص 339 (خطبه­ ی 240)




تاریخ : دوشنبه 90/11/17 | 9:24 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر