فتاوای شاذ آیت الله صانعی
1. تساوی دیه زن و مرد،
2. قصاص مردی که زنی مسلمان را کشته باشد بدون نیاز به پرداخت نصف دیه یک مرد مسلمان به اولیاء قاتل،
3. منع ازدواج موقت برای مرد مسلمان متأهل که با همسرش زندگی می کند.( با توجه به راهکارها و دستورات دین مبین اسلام مستدعی است نظرات راهگشای خود را پِیرامون بحث ازدواج موقت (متعه) و شرایط و حدود آن ذکر فرمائید .
ج- مشروعیت فیالجمله از آن یعنی برای مواقع اضطراری همانند جنگهای طولانی جزء مسلمات مذهب شیعه است و اساساً همان طرز که مرقوم شده مشروعیتش برای موارد اضطرار است و عامل جلوگیری از فساد در همان زمینه میباشد و جلوگیری از فحشاء و منکرات با نماز واقعی که قرآن میفرماید:« إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ» و تربیت صحیح و ترویج نکاح دائم و تکثیر آن و غیر آنها از عوامل بازدارنده میباشد و بنظر اینجانب نه تنها متعه نمیتواند مانع فساد باشد بلکه اگر از مورد فیالجملهاش خارج شود و در عرض ازدواج دائم قرار گیرد اساس زندگی و کانونهای گرم خانواده را به خطر و نابودی انداخته و بیبندوباری ناشی از آن جامعه را به سقوط، از جهات عدیده میکشاند و اگر مشکلات و مفاسد از ناحیه عدم عمل به شرائط و احکام و فرهنگ ازدواج در اسلام باشد میتوان با عمل به فرهنگ صحیح ازدواج و آگاه کردن و اطلاع نسبت به آن قوانین جلو مفاسد را گرفت و امّا اگر مفاسد از ناحیه دیگری باشد مثل عدم وجود کار و در آمدی که مرد با آن مخارج زندگی را تأمین نماید ... ولو فرهنگ ازدواج هم درست باشد و درست عمل شود باز نمیتوان مفاسد را ریشه کن کرد و باید فکری برای رفع آن موانع نمود، آری برای تسهیل ازدواج باید سختگیریهای غیر عقلایی را کنارگذاشت و خانواده ها اگر تمکّن مالی دارند وسیله ازدواج جوانها را فراهم و مدتی که آنها تحصیل میکنند مئونه زندگی آنها را تأمین نمایند تا آنها هم بتوانند درس بخوانند.)
4. محرم دانستن فرزندخواندگان به مرد و زنی که آنها را به فرزندی پذیرفته اند.( شخصى پسر بچه اى را از طریق سازمان بهزیستى به فرزندى قبول کرده است و در آغاز، کارى که باعث مَحرم شدن آن بچه با مادرخوانده شود، انجام نداده است و اکنون بچه، شش یا هفت ساله است. آیا راهى براى مَحرم شدن آنها وجود دارد؟
چون این گونه اعمال که جزء اعمال بر و احسان و نیکى به دیگران، مخصوصاً کودکان بى پناه یتیم و سرگردان مى باشد، مستحب و مطلوب و موجب اجر اخروى و سعادت در دو دنیا است، و از نظر حرمت نگاه کردن و نامحرم بودن بعد از تمیز و بلوغ به حکم ضرورت و مشکل نداشتن فرزند و مشکل گفتن به کودک که تو پدر و مادر ندارى و فرزند ما نیستى، مرتفع مى گردد و جایز مى باشد، و حرج و مشقت رافع حرمت است و اسلام دین سهولت و آسانى مى باشد.)
5. مجاز دانستن دریافت بهره در قرض هایی که برای رفع نیاز نیست بلکه برای افزایش رونق فعالیت اقتصادی است(ربای استنتاجی)
6. پاک دانستن پوست و چرم خارجی،
7. تردید در جاری شدن حکم ارتداد در مورد کسانی که "آگاهانه" و "از روی تحقیق" دین خود را عوض کرده اند،
8.ارث بردن غیرمسلمان از مسلمان،
9. مشروط دانستن ازدواج مجدد مرد مسلمان به رضایت همسر اول.( به طور کلى باید دانست که تعدد زوجات، استحباب ندارد و دلیلى بر استحبابش نداریم و تنها جایز و مباح و مشروع است آن هم به شرطى که باعث صدمه و اذیت و ظلم و فشار روحى و جسمى و غیر آن ها براى زن قبلى نشود، و خلاصه آن که ازدواج بعدى وقتى مشروع و جایز است که نسبت به زن قبل منکر ناپسند و ظلم نباشد، بلکه باید ازدواج بعدى معروف و پسندیده شده باشد; و چگونه مى توان گفت ازدواج بعدى و تعدد زوجات با فرض معروف نبودن نسبت به زن قبلى جائز باشد در حالتى که قرآن رسماً و به طور روشن دستور به معاشرت به معروف با زنان را داده (وعاشروهن بالمعروف) (آیه 19 سوره نساء) و به قول علامه طباطبائى ـ صاحب تفسیر قیّم المیزان ـ در رابطه با حقوق زنان، قرآن و وحى آسمانى کلمه «معروف» را دوازده مرتبه تکرار نموده است.)
10. جواز امامت جماعت بانوان برای آقایان،
11. بلوغ دختران در سیزده سالگی.( شرط بلوغ با نبود سایر شرایط مذکور در رساله عملیّه، برای پسران تمام شدن پانزده سال قمرى، و برای دختران تمام شدن سیزده سال قمرى است.)
* حرمت موسیقى و غنا، حرمت محتوایى است و هر صوت و غنا و موسیقى اى که در آن ترویج بى بند و بارى و بى عفتى باشد و یا براى عیاشى و هوسرانى عیاشان و هوسرانانِ خودخواه و غیر متعهد و یا ترویج باطل و تخدیر افکار و به انحراف فکرى کشاندن انسانها باشد و یا از اسلام، چهره اى ناخوشایند و خلاف سهولت و عدالت نشان بدهد ، حرام است
** مجسمه سازى، براى اهداف عقلایى، حرام نیست و نقاشى و طراحى که داراى مفسده نباشد و بى عفتى و بى بند و بارى را ترویج نکند، جایز است و منعى ندارد.
ختام کلام: ظاهراً فتاوی ایشان با عقل امروز بشر تطابق بیشتری دارد و اگر بناست اسلام دین تمام ادوار واعصار باشد ، که ظاهراً بناست! باید فتاوی فقهای عظام متناسب با مقتضیات زمان و مکان تنظیم شود نه این که مانند اخباریون علمشان و فهمشان و درکشان از مبانی و مسائل دینی در گذشته های دورباقی مانده باشد و آن گاه دیگران را متهم به بدعت و امور دیگر بنمایند. خوبست فقیهان مخالف آراء ایشان اگر استدلالی بر رد این مبانی و فتاوی دارند ، با تأسی به سیره امامان معصوم (ع) ، با ایشان مناظره کنند. همه باید بدانیم که امروزه تکفیر و تخطئه جوابگو نیست. به خصوص در مورد مرجعی که امام (ره) به فضل و دانش ایشان گواهی داده اند و در بین دانشگاهیان بیشترین مقلد را دارند. دین اسلام دین عقل و منطق و عدالت است و اسلام طالبانی توان برآوردن انبوه نیازها و شبهات جامعه امروز را ندارد و به همین دلیل است که روز به روز جوامع و مردمان نسبت به آن بی اعتنا و بلکه بیزار میشوند. و حسرت و تأسف بیشتر آن جا است که اینان خود را نماینده اسلام معرفی کرده و شمشیر داموکلوس را این بار اینان بر بالای سر آزاد اندیشان و حق جویان بلند کنند. مباد که تجربه قرون وسطی و بعد ، دین گریزی دوره رنسانس این بار در دین نبی خاتم و پیروانش به تجربه نشسته شود! راستی آنها که امثال آیت الله صانعی را از قبای مرجعیت خلع می کنند ، به تبعات چنین اقداماتی می اندیشند؟ از تکرار دین گریزی ، این بار توسط مسلمانان ، آن هم از دین نبی خاتم و نمایندگان آن رسول مکرم! یعنی خود ایشان ، واهمه ندارند؟
(برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله صانعی و چندین سایت و وبلاگ دیگر)
.: Weblog Themes By Pichak :.