حکایت دو گونه محفل مذهبی:
* در اولی همه چیز (دعا، مناجات، مداحی، قرائت قرآن و ...) مقدمه و زمینه است برای سخنرانی یک مجتهد، یک عالم، یک اسلام شناس.(این یعنی مطابقت با روایات)
ولی در دومی همه چیز(دعا، سخنرانی، قرائت قرآن و...) مقدمه است برای مداحی و سخنرانی یک مداح، یک باصدا.(این یعنی وارونه سازی روایات).....
* در اولی همه مردم با آن مقدمات قلبشان را آماده و گوش جانشان را باز میکنند تا آن عالمِ مجتهد عیوبشان را متذکر شود، شفای دردشان را بگوید، راه چاره دهد، راه هدایت، راه وحدت، راه ائتلاف امت....
در دومی اکثرا منتظرند تا یک مداح به مدت نیم ساعت قبل از مداحی، سخنرانی کند! او از آسمان می گوید، از سیاست حرف میزند، از افراد اسم میبرد، توهین میکند، خود را سوخته ولایت نشان میدهد، از مقام نورانیت اهل بیت سخن میگوید، تفسیر میکند، فتوا میدهد...
* در اولی اکثرا منتظر پند و نصیحت و تذکراند تا توشه و خوراک سالشان شود.
در دومی تمسخر و توهین و تحقیر میشنوند و می خندند.(معمولا در حین سخنرانی!)
* در اولی عالم ربانی دغدغه جذب افراد، وحدت و اصلاح جامعه را دارد.
در دومی هر روز دایره خاصان تنگتر و تنگتر میشود و دیگران که در این دایره نیستند لابد در تولدشان مشکلی بوده!
* در اولی صدا، چهچه، ظاهر، کادر ویژه پامنبری، اکو و .... مهم نیست.
و در دومی اساسا قوام بخش جلسه همین اقلام است.
* اولیها دین را در قالب حزب خاص و افراد، متعین نمیکنند.(منظور غیر از اعتقادات بایسته یک مسلمان و شیعه است که دین در آنها متعین است)
ولی دومی ها دقیقا یک سلیقه را، یک حزب را، رای دادن به یک شخص خاص را به عنوان دین و وظیفه دینی معرفی می کنند و به اندک زمانی نظرشان برمی گردد!
* در اولی عالم ربانی متین است، حلیم است، حکیم است....
در دومی سخنران مداح (یا مداح سخنران یا هر تعبیری دیگر!) غیظ میکند و بلافاصله توهین. مثلا .....!
* در اولی تربیت عالمانه است.
و در دومی غیرآن.
* در اولی اعتدال است و دور اندیشی.
دومی افراط است و تفریط...
* در اولی انقلاب، خون شهدا، امام و رهبری عزیزند و عامل وحدت و پیشرفت.
در دومی انقلاب و خون شهداء و رهبری پتکی است بر سر دیگران! (و نیز اگر نگویم نقاب!) نه عامل وحدت بل تفرقه است.
* در اولی اقتدار همراه تواضع موج می زند.
در دومی صدای بلند و فحش و لوتی گری.
اما ظاهرا هدف مشترک است....
و اشتراکات همان ایمان و اسلام و عرق دینی و حب اهل بیت علیهم السلام و... است و از این جهت هیچکس مذمت نمی شود و هردو مجلس بلکه شخصیتها همگی محترمند. این روشها، افعال و اقوال است که مورد نقد است.(تأمل زیاد)
به نظر شما در اختلاف روشها، منظرها، افعال و اقوال، مسلکِ کدام مجلس به حقیقت نزدیک تر است، اولیها یا دومیها؟ عالم محورها یا مداح محورها؟! به ما دستور داده شده تا در خانه چه کسانی برویم؟ نگاه کردن به وجه چه کسانی عبادت است؟ در حوادث واقعه رجوعمان به چه کسانی بایسته است؟! و در نهایت عاقبت جامعه ای که در آن غیر متخصصین اظهار نظر می کنند چه خواهد بود؟! (برای پاسخ به این سوال سری به کتاب «علل گرایش به مادیگری» استاد مطهری بزنید)
برگرفته از وبلاگ حقیقت جو -کریمی
.: Weblog Themes By Pichak :.