سی سال پیش، نزدیک به همین ایام بود که بنیصدر، نخستین رئیس جمهور ایران اسلامی، با رأی عدم کفایت مجلس (31/خرداد 60) و صدور فرمان عزل توسط امام خمینی (1/تیر) از مقام ریاست جمهوری خلع گردید. چکیدهای از بیانات مقام معظم رهبری در مجلس شورای اسلامی (31/خرداد1360) در باره عدم کفایت رئیس جمهور وقت، ابوالحسن بنیصدر، ارائه میشود. مطابقت و عدم مطابقت وضعیت فعلی با آن دوران و تحلیل محتوایی آن به عهده خوانندگان محترم!
ایشان در این سخنان خود به موارد جالبی از رفتارها و اظهارات بنیصدر اشاره میکنند که جالب توجه است. از جمله: به ادعای بنیصدر که میگفت؛ «از امام محبوبترم.»
آیتالله خامنهای به عنوان موافق عدم کفایت بیان داشته: «... مخاطب این سخن، شما نمایندگان مردم هستید و آنگاه همه ملت ایران و بالاخره تاریخ و نسلهای آینده که در کار ما به دقت نظر خواهند کرد و من با این توجه که در محضر خدا هستم، در حضور شما و همه کسانی که این سخن را خواهند شنید، اعلام میکنم که اینجانب: آقای بنیصدر، رئیس جمهور را دارای کفایت سیاسی برای اشغال پست خطیر ریاست جمهوری نمیدانم... اصل 115 قانون اساسی صفات لازم برای ریاست جمهوری را از جمله امانت و تقوا، اعتقاد به مبانی جمهوری و مدیر و مدبر بودن میداند. هرکدام از صفات بالا که در شخصی نباشد، وی برای احراز این مقام فاقد کفایت و صلاحیت است... در باره عدم کفایت آقای بنی صدر، یعنی فقدان برخی از این صفات در ایشان. برادران مطالبی قبلاً اظهار کردند که هیچ جوابی از سوی مخالفان طرح [عدم کفایت] به آن مطالب داده نشدهاست... غالباً با تکیه بر شعار و احساسات سعی کردهاند حقیقت را بپوشانند.
[دلایل عدم کفایت سیاسی بنصدر از این قرار است:]
1. مبارزه با جریان فقاهت:... اولین مخالف پیش از آنکه حتی یک کلمه درباره عدم کفایت بنی صدر در مجلس گفته شده باشد اظهار داشته که دلایل اثبات شده مربوط به تخلفات آقای بنیصدر است نه مربوط به عدم کفایت وی. و بلافاصله ایراد گرفت که این دخالت قوه مقننه در قوه قضائیه است. در اظهارات مخالفان طرح اصرار عجیبی شد که اثبات عدم کفایت آقای بنی صدر را به یک دشمنی شخصی با بنی صدر یا به یک جریان حزبی و سیاسی برگرداند و این برخلاف واقع است. این یک خصومت شخصی یا جریان حزبی نیست. یک تکلیف شرعی و مسئولیت الهی و پاسخ به یک خواست مردمی و عمومی است... آقای بنیصدر در پاسخ به اقدام امام در برکناری وی [از فرماندهی کل قوا] اعلامیهای داد که با این که سرشار از کذب و قلب حقیقت بود و در آن مردم را تحریک در مقابل دولت و شورش و بر هم زدن نظم عمومی کرده بود...
2. بی حرمتی به قانون اساسی: رئیس جمهور صلاحیت و کفایت خود را باید در احترام به نهادهای قانونی ثابت کند. چرا که مشروعیت او مبتنی بر حرمت قانون اساسی است که آن نهادها بخشی از تحقق خارجی آن را تشکیل میدهند. آقای بنیصدر بارها به نهادهای قانونی بی حرمتی روا داشته و به این طریق پایه مشروعیت خود را سست کرده است. نمونه: امضا نکردن لوایح مصوب مجلس، اهانت به شورای نگهبان و شورای عالی قضایی، متهم کردن مجلس شورای اسلامی، اهانت دائمی و مستمر به کابینه و شخص رئیس دولت، مخالفت آشکار و پنهان با سپاه پاسداران و جهاد سازندگی و دیگر نهادهای انقلابی و قانونی. وقتی رئیس جمهور با بی حرمتی به این نهادهای قانونی خود را که جزئی از مجموعه دولت است از آن جدا می کند، در حقیقت قانون اساسی را که قاعده وجود خود اوست سست میکند که این حد اعلای بی کفایتی است.
2. تحقیر جمهوریت نظام: رئیس جمهور بالاترین مقامی است که حفظ حرمت نظام جمهوری اسلامی از او انتظار می رود. تحقیر جمهوری، تحقیر رئیس جمهوری است. آقای بنی صدر در یک جمله کوتاه، جمهوری اسلامی و نهاد ریاست جمهوری را تحقیر میکند: این جمهوری، جمهوری نیست که من فکر کنم رئیس آن باشم. در این جمله معروف و زبانزد، فقط از یک چیز ستایش شده و آن شخص آقای ابوالحسن بنیصدر است. هیچ فرهنگی نمیتواند شخصی را که برای بزرگ قلمداد کردن خود در عین حال، مقام ریاست جمهوری و نظام جمهوری اسلامی را تحقیر میکند، دارای کفایت و شایستگی سیاسی بداند.
3. کارشکنی علیه دولت: آقای بنی صدر در مقابله با کسانی که وی آنها را دشمن خود فرض میکند، از هیچ اقدامی کوتاهی نکرد و حتی از اینکه رویههای تخریبیاش، اساس جمهوری و استقلال کشور را خدشه دار میکند، پروایی نورزید. شاید امروز بالاخره وقت آن رسیده باشد که بپرسیم مجرای بحران عمومی که یکی از نزدیکان و مشاوران وی در مناظره کذایی تلویزیونی مطرح کرد، واقعا چه بود. سندهای افشاگرانهای در این زمینه در دست است. براساس صورتجلسات یکی از مشاوران و همکاران و نزدیکان ایشان، یکی از نقشه های آنان این بوده است که پس از روی کار آمدن دولتی که مجلس به آن رأی تمایل داده است، و آقای بنی صدر او را نمیپسندد، با کارشکنیها و مخالفت خواهیها جلوی موفقیت او را بگیرند. بیآبرو و ساقط شود و با یک جدال سیاسی کارها را خود قبضه کند. رفتار نخست آقای بنی صدر و دوستش در مقابله با دولت آقای رجایی، قدم به قدم نشان دهنده همین طرح است. تقوای سیاسی و تعهد اسلامی که شرط اصلی ریاست جمهوری است چنین روشی را نفی می کند و هرگز با آن نمی سازد.
4. سیاست بازی: آقای بنی صدر در مقر ریاست جمهوری سیاست بازی را جانشین حقیقت گرایی کرد. نمونه این رفتار را در ایشان می توان به وضوح و تکرار دید.
5. همکاری با منافقین:... پیش از ریاست جمهوری، مجاهدین را به نحوی محکوم کرد. پس از ریاست جمهوری آنان را به خود نزدیک ساخت. کارت حمل سلاح برای آنان صادر کرد و از عناصر و ساماندهی آنان برای اجتماعاتی که تشکیل آن را برای مقاصد خود لازم میشمرد بهره گرفت. سندی به خط و امضای رجوی در دست است که حاکی از همفکری و همکاری آنان با آقای بنی صدر در رابطه با انتخابات مجلس شورای اسلامی و نقض طرح دو مرحله ای و بعضی مطالب دیگر است.
6. مصادیق بی صداقتی: یکی از اصول اخلاقی اسلام و مصداق بارز تقوا که جزو صلاحیتها و شرایط رئیس جمهور به شمار آمده است، صداقت و راستگویی است. آقای بنیصدر این اصل را نقض کرد و اساس کار خود را بر عدم صداقت در اظهار و در عمل نهاد. [برای] مثال بهره بانکی است که قبلا بارها گفتهام و تکرار نمیکنم... اما مثال برجسته و واضح، مسأله گارد ریاست جمهوری است. به دنبال اعتراضهایی که در طی عملکرد روز 14 اسفند نسبت به گارد ایشان در سطح جامعه ایجاد شد، ایشان بارها حضور گارد ریاست جمهوری را منکر شد و در کارنامه خود صریحا نوشت: مرا گاردی نیست... وجود چنان گاردی که در اوایل سال 59 تشکیل شد و از مربیان کرهای برای آموزش آنان کمک گرفته شد ... [نمونه دیگر:] به دنبال شایعه مسافرت دو تن از یاران ایشان به اروپا و آمریکا به دنبال مقاصدی نامعلوم، ایشان روز 14 اسفند با کمال صراحت و جسارت این شایعه را رد کرد ... آیا با این وجود کسی میتواند مدعی کفایت و صلاحیت لازم در ایشان باشد. مثال دیگر وابستگی ایشان به جبهه ملی است که بارها آن را انکار کردهاند و مثالهای فراوان دیگر.
7. سیاه نمایی شخصیت امام: بیشک چهره منور و شخصیت والای معنوی و روحانی و هوشمندی و قاطعیت امام خمینی سنگینترین وزنه انقلاب و جمهوری ماست. حضور مردم در صحنه وزنه عظیم دیگری است که دشمن را مأیوس میکند و نظام جمهوری اسلامی صحنه اقدام و مجاهدت امام و امت است. هم اکنون آیا کوشش عمدی یا سهوی در بیقدر کردن این عظمتها به چه تعبیر میشود، به خیانت یا عدم کفایت؟ ... [بنیصدر]در بخش دیگری از همین مصاحبه، درباره حضور مردم در صحنه میگوید: «لطیفهای در ایران جاری است که طالقانی از بهشت تلگرامی به امام خمینی میفرستد که من در بهشت با شاه ملاقات کردهام، اما از شهیدان انقلاب خبری نبود.» بنیصدر اضافه میکند: این وحشتناک، ولی گویا و پرمفهوم است...
8. شاه بیت بیکفایتی: رئیس جمهور باید حیثیت جمهوری را در خارج از کشور حفظ کند. تخلف از این کار قطعاً اگر خیانت نباشد، بیکفایتی سیاسی و اخلاقی و خیلی بی کفایتیهای دیگری است...
9. همکاران بد سابقه: کمترین حد کفایت سیاسی آن است که محدوده مشاوران نزدیکتر و یاران و همکاران رئیس جمهور از عناصر بدسابقه، بدنام و لااقل مشکوک و مورد سوءظن نباشند. من لازم ندانستم در مورد اطرافیان آقای بنیصدر توضیحات زیادی بدهم. چرا که در باره آقای... مطالبی در روزنامه افشا شده بود. درباره آقای... و بعضی آقایان دیگر که آن اسناد را از وزارتخانه برده اند، لزومی ندارد که وقت را بگیرم.
10. افشای اسرار اقتصادی: افشای اسرار اقتصادی کشور نیز یکی دیگر از دلایل عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر است. اظهار میزان نیاز ایران به صدور نفت و میزان موجودی ارزی کشور و غیره...
11. به دنبال قدرت مطلقه است: نفی قدرت مطلقه از ویژگیهای انقلاب ما بود ... [امّا ایشان] دستگاه قضایی را که حاضر نبود آلت دست ایشان شود و کسانی را که ایشان مایل... بارها متهم به فساد و عدم رعایت قانون و شرع میکرد و اعضای شورای عالی قضایی را که همه منتخب امام و از برجستگان روحانی بودند به قدرت طلبی و فسادگرایی متهم میساخت. حتی برای حفظ قدرت مطلقه، از تأویل و تفسیر نادرست قانون اساسی را دریغ نکرد...
12. رئیس جمهور شورشگر: عجیبترین پدیده_ای که در رابطه با عدم کفایت ایشان قابل بررسی است، اخلال و شورشگری ایشان است. این از هر کس در یک نظام اجتماعی قابل تصور باشد از رئیس یک دولت غیرمعقول است. بارها ایشان مردم را کارگران را، نظامیان را به مقاومت در برابر نظم موجود دعوت کرده است و...
13. نامه سرگشاده به امام: آیا میتوان واقعاً توصور کرد که این رئیس جمهور یک کشور است که... نامه سرگشاده بنیصدر به امام که در آن همه این اتهامات... کننده جمهوری اسلامی به اضافه نسبت تلویحی خیلی از اشکالات به شخص امام گنجانده شده است...»
منبع: کنج درون
.: Weblog Themes By Pichak :.