وای بر ما، وای بر...
امام خمینی در سخنرانی 12 اردیبهشت سال 42، در جمع طلاب و مردم، با اعتراض به وضعیت حاکم بر جامعه آن روز کشور و سکوت اقشار و طبقات تأثیر گذار جامعه نسبت به حوادث و جنایات، می فرماید: «واى بر این مملکت! واى بر این هیأت حاکمه! واى بر این دنیا! واى بر ما! واى بر این علماى ساکت! واى بر این نجف ساکت، این قم ساکت، این تهران ساکت، این مشهد ساکت! واى بر ما! واى بر این اسلام! واى بر این مسلمین! اى علما، ساکت ننشینید؛ نگویید عَلى مَسْلَک الشَّیْخ «1»- رضوان اللَّه علیه- و اللَّه، شیخ اگر حالا بود، تکلیفش این بود.» (صحیفه امام، ج 1، ص 213)
ای کاش امام بود و پس از قریب به پنجاه سال، دوباره این نهیب را سر می داد و خفتگان را از خواب خرگوشی و جهالت و نادانی بیدار می کرد. حتماً پیش خود می گویید قضیه چیست؟ جریان چیست؟ هیچی! به ظاهر یک اتفاق و یک عمل ساده، از نظر بعضی ها منحصر به فرد و ارزشی و خشنود کننده دل پیامبر(ص) و اهل بیتش! اما در اصل کوبنده و ضربه و خسران به اسلام و مسلمین و قرآن و پیامبر و اهل بیتش، توهین و آبرو بر از شیعه و ایران و ایرانی. از همه دردناکتر سکوت و عدم عکس العمل از ناحیه مراکز امنیتی و اجرائی و متولیان مذهبی و فرهنگی! آنهایی که پیش آ پیش از خیلی چیزها خبر دارند به موقع منع و جلوگیری می کنند و در نطفه خفه، اما در کنار گوششان عده ای به نام مذهب و عزاداری بر اهل بیت، دست به ابتکارات و اعمالی می زنند که هیچ اسم و رسم و سر نخی از آن، در هیچ کتاب و نوشته و منبعی یافت نمی شود. بله، امروز دوشنبه 18 بهمن 89، در بعضی از خیابان های شهر قم دسته های عزاداری راه می افتد، نه فقط با علم و کتل و... بلکه با استفاده از تکنولوژِی غرب کافر!( با شومینه و دود مصنوعی و...) با درست کردن و تزیین و حمل دری در حال سوختن و دود و میخ گداخته بر آن! به یاد سالگرد روز آتش زدن درب خانه حضرت فاطمه زهرا(س) در خیابان های قم راه می افتند و به سر و سینه می زنند که... الله اکبر از این فکر و از این ابتکار! خدایا واقعاً مبتکر اولیه این کارها و اعمال که اگر جلوگیری نشود، در آینده نزدیک به یک سنت حسنه کذایی تبدیل خواهد شد، بخاطر خدا و اهل بیت بوده؟ خلاصه کنم، من بعید می دانم! اگر نگویید بخاطر عصبانیت توهم گرفتت، می گویم اینها ریشه در جریان سازی های دشمنان خارجی از جمله انگلیس دارد و بس! واقعیتش از شدت ناراحتی و عصبانیت بیشتر از این فکرم کار نکرد تا بصورت علمی و تاریخی بحث را پیش برم. تنها با استناد به جمله ای از امام خمینی شروع کردم و با استناد به جمله ای دیگر به پایان می برم که هر دوی این جملات بی ربط نیستند چراکه این اعمال و بدعت های جدید به نام مذهب و دین به دلیل سکوت همان افرادی است که مورد خطاب حضرت امام بوده و هستند:
«محکمات کتاب خدا و متواترات احادیث انبیا و اولیا و ضروریات عقول عقلا و براهین قطعیه حکما را فداى خطرات شیطانى و هواهاى نفسانى کردى. اى واى به حال من و تو از این غفلت و کورى و کرى و جهالت! یکى از عصبیتهاى جاهلیت ایستادگى در مطالب علمیه است و حمایت کردن از حرفى است که از خودش یا معلمش یا شیخش صادر شده، نه براى اظهار حق و إبطال باطل. معلوم است این عصبیت از جهاتى زشتتر و از حیثیاتى نارواتر است از سایر عصبیتها: یکى از جهت متعصب. زیرا که اهل علم، که باید مربى بنى نوع بشر باشد و شاخه شجره نبوت و ولایت است و به وخامت امور مطلع و عواقب اخلاق فاسده را مىداند، اگر خداى نخواسته خود عصبیت جاهلیت داشته باشد و متصف به صفات رذیله شیطانیه باشد، حجت بر او تمامتر و مورد مؤاخذه بیشتر واقع گردد.» (شرح چهل حدیث، ص 151)
.: Weblog Themes By Pichak :.