مظلومیتی دیگر!
درقسمت پیشین این نوشته، به عرض رسید که اگرحادثه ی بزرگی چون قیام عاشورا انعکاس درخورخودرا درجهان ندارد معلول عوامل وآسیب هایی است که شایسته ی پژوهش های جدی می باشد و طبق وعده ای که داده شد، دراین قسمت به یکی از آن آسیب ها – درعین بضاعت وفرصت اندک والبته از پس مقدمه ای کوتاه – پرداخته خواهد شد.
هدف وفلسفه ی خلقت انسان رشدو تکامل معنوی، نیل به قرب الهی وپرستش خالصانه ی اوست وقاطبه ی انبیاء و اولیای خداوندبا همه ی فخامت جایگاه ورفعت پایگاه شان بر این برانگیخته شدندتا اندیشه ها را ازشرک وبت پرستی برهانند وبه سوی جاده ی یکتا پرستی بکشانند.اگر آدم(ع) باشیطان نفس دست وپنجه نرم می کند؛ اگر سر یحیی(ع) قربانی تیغ شهوت می شود؛ اگر موسی (ع) نیل تفرعن را می شکافد وبا عصای یکتاپرستی بساط سحر وجادوی شرک رادرهم می پیچد؛اگرعیسی(ع) به صلیب جهالت تهدید می گردد؛ اگر دندان های رأفت ورحمت محمد(ص) به سنگ عصبیت جاهلی شکسته می شود؛ اگرفرق عدالت علی به شمشیر جمود و تحجرشکافته می شود؛ اگرجگر کرامت وشجاعت حسن(ع) به زهر مکر وریا آغشته وبه تشت مظلومیت می ریزد؛ اگرخورشیدحسین(ع) درغروب خیانت کربلا به خون می نشیند و...همه برای آن است که موانع جاده ی منتهی به خدا برداشته شده و انسان بتوانددراین مسیر راسته وپیراسته به لقای معبود و معشوق خویش نایل گردد.حال اگرتمام ابزار و وسایلی که قرار است انسان را به این هدف مقدس برساند به جای هدف بنشیند؛ چه اتفاقی رخ خواهد نمود؟ مثلاً اگراحکام شریعت و مروجان آن، مناسک فروع دین، حسین(ع) ومراسم سوگواری دهه ی محرم – که همه نقش وسیله را دارند- جایگزین هدف شده وهدف اصلی به بوته ی فراموشی سپرده شود؛ دراین صورت تمام رفتارها بیهوده ونتیجه ای برآن مترتب نخواهد بود. امام حسین(ع) قیام نکرد که برای عده ای شغل وبرای عده ای دیگر حاشیه ی امن ایجاد نماید. بنابراین سینه زن، عزادار وگریه کنی که هدفش با هدف قیام کربلا همسو نباشد، درمکتب حسین(ع) جایگاهی ندارد. این که می گویند:
یک قطره اشک ماتمیان شه شهید
صدجامه ی سیه شده را می کند سپید
اشک برخاسته ازمعرفت ورفتار آگاهانه است نه ناشی ازاحساسات آنی و زودگذر. زیرا رفتارهای مقلدانه واحساساتی خالی از بصیرت، درنهایت به انحراف منجرخواهدشدکه از نظر مراحل بروز آن می توان آن را به دومرحله تقسیم نمود:
1- انحراف درمناسک.
2- انحراف درعقاید.
البته ممکن است درهمه ی پدیده های انحرافی، هردومرحله باهم روی ندهد؛اما دیدگاه هایی که به انحراف نوع اول دچار شوند،افتادن به ورطه ی انحراف نوع دوم درآن ها زودتر و ساده تر رخ خواهد داد.آنچه دراین مورد بسیار شایان توجه،تحقیق وتدبر می باشد این است که راه های انحرافی همیشه از راه راست منشعب شده و می شوند.چه بسیار بوده اند کسانی که خود از راهنمایان و راهبران راه راست بوده اما درنهایت به گژی وانحراف رسیده اند.لذا آن ها که می اندیشند درمسیر راست ودرست حرکت می کنند، هیچگاه نبایدخود را از افتادن درچاه کج اندیشی وکج رفتاری مصون بدانند.آنان که مجنون وار «دم» و «درم» و «قدم» و «قلم» خویش را در پای لیلایان به خون خفته ی صحرای تفتیده ی کربلا می ریزند، اندکی هم بیندیشند که مبادا راه را به بیراهه پیموده باشند.از همین رو است که می توان موالیان حضرت اباعبدالله(ع) را به دسته های زیر تقسیم نمود:
الف) عزاداران واقعی: که باشناخت نسبتاً کافی ازفلسفه ی قیام عاشورا به عزاداری می پردازند.
ب) عزاداران خرافی: این گروه از عزاداران – که به انحراف نوع اول دچارند- از ویژگی هایی برخوردارند که طرح آن ها مربوط به موضوع حاضر نمی باشد.
پ) عزاداران غالی: ویژگی این دسته – که به هردو نوع انحراف مبتلاشده اند- عبارت است از:
1- پ) امام حسین (ع) را بالاتراز یک انسان می دانند.
2- پ) واقعه ی کربلا را یک اتفاق فوق بشری می پندارند.
3- پ)حاضرند همه ی پیرایه های بسته شده به واقعه ی کربلا را باورکرده وحتی برای بزرگ جلوه دادن آن پیرایه های دیگری را هم برآن بیفزایند.
4- پ) امام حسین(ع) را تا مرتبه ی خدایی بالابرده وخود را تا رتبه ی سگ آن حضرت پایین می آورند.
5- پ) هرسال فقط یک بارگذرشان به مساجد، حرم ها و مقابرشریفه ی ائمه وامامزادگان(ع) می افتد وآن هم درماه محرم است.
6- پ) تنها عبادت زندگی شان همان اردتی است که دردهه ی محرم به پیشگاه امام حسین(ع) عرضه می دارند.
7- پ) حاجت خود را به جای خدا از امام حسین(ع) طلب می کنند.
8- پ) چنان قمه وشمشیر را برفرق و انواع زنجیرها رابربدن خویش می نوازند وخون خود را بی دریغ می ریزندکه اگر مزمت روزگار و محدودیت های اجتماعی نبود، خود وخانواده را درپای امام حسین(ع) قربانی می کردند.
9- پ) تلف شدن همه ی نماز ها و روزه هایشان به اندازه ی از دست رفتن یک جلسه ی عزاداری تلخ ودردناک نیست.
10- پ) به هیچ پیامبروامامی به اندازه ی امام حسین(ع) عشق نمی ورزند وبرایش سرو دست نمی شگنند.
8- پ) امام حسین(ع) درنزدآن ها به عنوان «اهورا مزدا» ویزید، عمرسعد وشمر درجایگاه «اهریمن» تجسم واصالت یافته اند.
9- پ) آنقدرکه ازامام حسین(ع) حساب می برند ازخدای او نمی ترسندو تنفری که ازیزید ویزیدیان دارند ازشیطان ندارند.
11- پ) خدای این گروه امام حسین(ع) وعبادتشان مراسم سوگواری درماتم شهیدان کربلا- البته به شیوه ای که خود می پسندند- می باشد.
12- پ) سمبل محبت این گروه به امام حسین(ع) درتشکیل دستجات عزاداری، برپایی مجالس روضه و دادن نذری خلاصه شده وهرچیزی که بخواهد مانع انجام این رفتارها گردد- حتی اگر یک واجب شرعی باشد- از نظرآن ها حرام است.
13- تنها «کاست» و «سی– دی» موجود درمنزل و اتومبیل شان مربوط به مداحی (البته به سبک جدید) است.
این گروه – که نگارنده نام «حسین پرست» برآن هانهاده از زمان همگانی ومنسجم شدن هیأت های عزاداری به گونه های مختلف رخ می نموده، امااخیراً بااوج گرفتن بازار مداح سالاری، اجرای «شو»های مذهبی وشیوع بعضی احادیث سست بنیان – که بهشت ومافیها را دربست دراختیار کسانی قرار می دهد که قطره سرشکی درماتم سالار شهیدان افشانده باشد- بازار این گروه نیز رونقی مضاعف یافته و به معضل بزرگ اعتقادی درشمار اندکی ازشیعیان تبدیل شده است. هرچند آسیب عزاداران خرافی برپیکر اعتقادات شیعه وقیام کربلا کم نبوده اما آسیب گروه غالی به مراتب سنگین تر و شکننده تر است. البته تعداد این گروه درمیان عزاداران واقعی بسیار کم است، اما درمقابل زیادی دشمنان و وسعت عرصه ی هجمه ها و سوء استفاده ها، حتی یک اعتقاد نادرست ویک رفتار نابهنجار هم می تواند مستمسکی برای تمسخر، تهاجم وبه زانو درآوردن شیعیان باشد. هرچندگروه غالی وحسین پرست نام و نشان وعلامتی برای شناسایی ندارند، اما جلوه های رفتاری آن ها به گونه ای است که شناختن شان درمیان عزاداران به خوبی امکان پذیراست. البته کاش این گروه یک حسین پرست واقعی بودند! زیرا دراین صورت خود را ملزم به اطاعت از اوامر آن حضرت نموده و رهرو راه ومنش او می شدند درحالی که آنچه می پرستند فقط نام حسین(ع) ولی درحقیقت اسطوره ی برآمده از ذهن خودشان است.اگرفرصتی دست می دادتا به تعدادی از مصادیق رفتاری واشعار ومراثی این گروه اشاره ای می رفت تجلی انحراف حسین پرستی در رفتار آن ها به روشنی قابل تشخیص واستناد بود.
آسیب یادشده دربالا و نیز آسیب های دیگر،قرن هاست که نهضتی چنین فخیم وارجمند را تهدید می کند؛ اما هیچ مبارزه ی درخوری جزتألیف بعضی کتب مانند کتاب شریف «حماسه ی حسینی» متعلق به علامه ی گرانسنگ استاد شهید مطهری ونیز مقالات وسخنرانی هایی به صورت جسته وگریخته، اقدام دیگری انجام نپذیرفته است.این قصور یا تقصیر می تواند به دلایل زیر صورت گرفته باشد:
الف) کوتاهی متولیان امر: وقتی از «متولیان امر» سخن به میان می آید، دوقشر دراذهان مجسم می شود:
1- حکومت وحکومتیان
2- علما ومبلغان دینی
این که حکومت ها تمایلی به تنقیح وپالایش مراسم عزاداری از انحراف وخرافه ندارند، امری کاملاً طبیعی است.چون قیام امام حسین(ع) یک حرکت سیاسی بوده وهیچ اهل سیاستی با دست خود به تبلیغ یک نضت سیاسی مخالف وانتقادی نمی پردازد.البته بوده اندحکومت هایی که به برپایی هیئات و تکایا همت می گماشتند وخود هم درمراسم عزاداری شرکت می کردند؛ اما این رفتار آن هابه هیچ وجه جنبه ی تنقیحی، تبیینی وتبلیغی برای قیام عاشورا نداشته است.
قشر دوم که - باتوجه به ادعای متولی گری نسبت به موضوعات دینی ومذهبی وعدم وابستگی به حکومت ها- انتظار می رفت به شکلی شایسته با نهضت عاشورا مواجه شود؛ قشر روحانی – به و یژه علمای دینی- بود. به نظر می رسداین قشر هم نتوانسته پا را از مرز اشک وآه فراتر نهاده و تکیه گاه محکم ومتقن علمی وعملی برای ترویج و توضیح فلسفه ی نهضت کربلاباشد. این پدیده معلول عواملی است که برخی از آن ها به ماهیت کار وساختار نهادحوزه علمیه مربوط می شودو پرداختن به همه ی آن ها درحوصله ی این مقال نیست .اما یکی از عوامل- که مربوط به بحث حاضر می شود- عبارت است از تلاش علما درپرهیز از درگیرشدن با حکومت ها ودور ماندن ازلوث سیاست است. پالودن واقعه ی کربلا ازخرافات وایجادگرایش درمردم به شناخت ماهیت آن مستلزم ورود به سیاست، انتقادیامخالفت ازوضع موجود، سردمداری جنبش های ضدحکومتی، زندانی، شکنجه وتبعید شدن وخلاصه ورود به بسیاری از مشکلات دیگر است که این کار از هر کسی برنمی آید. از همین رو بسیاری ازعلما ترجیح داده اند تا آن « زهر ماری » را با میل بخورند اما غضب سلاطین را به جان نخرند.
ب) مردمی بودن آیین عزاداری: چون مراسم سوگواری قیام عاشورا ازآیین های مردمی بوده و توسط معتمدین محلی رهبری می شود؛ لذا نظارت وهدایت متمرکزی برآن وجود ندارد. ازاین رو هرکسی به مقتضای سلیقه ویا مطامع سیاسی یا غیر سیاسی خود چیزی از آن کاسته ویابرآن افزوده است.
پ) مصلحت اندیشی های بی جا: این که مراسم عزاداری شهدای کربلا یک آیین مذهبی است و عزاداران برای پاسداشت نام ویاد امام حسین(ع) به سر وسینه می زنند نبایدمانع آسیب شناسی،
خرافه زدایی وبرخوردهای اصلاحی نسبت به این قیام حماسی بزرگ شود. زیرا این مصلحت اندیشی ها نه تنها خدمتی به جنبش سترگ امام حسین(ع) نیست ؛ بلکه باعث تحقیر وبدنامی آن شده وظلم دیگری – بعد ازظلم یزید- برآن جناب است.از سوی دیگر سهل انگا ی دربرابراین آسیب ها راه را برای ورود آسیب های بزرگ تر هموار خواهد نمود. دیروز سایه ی سنگین خرافات بر این قیام افتاده بود، امروز حسین پرستی درحال رواج است و فردا بدعت های سهمگین تری رخ خواهند نمود وفرقه های جدیدتری آتش تفرقه ی مسلمین را شعله ورتر خواهندکرد... که دراین میان بار مسؤولیت علمای دینی، وعاظ، نویسندگان، پژوهش گران و هنرمندان ازهمه سنگین تر است. باشد که زندگی ومرگ ما درخدمت وپیروی از مکتب آن بزرگمرد تاریخ سپری گردد. ان شاء الله
.: Weblog Themes By Pichak :.