سفارش تبلیغ
صبا ویژن

    انقلاب ایران اگر در آینده بخواهد به نتیجه برسد و هم چنان پیروزمندانه‏ به پیش برود، می‏باید باز هم روی دوش روحانیون و روحانیت قرار داشته‏ باشد اگر این پرچم‌داری از دست روحانیت گرفته شود و به دست به اصطلاح‏ روشنفکران بیفتد، یک قرن که هیچ، یک نسل که بگذرد، اسلام به کلی مسخ‏ می‏شود زیرا حامل فرهنگ اصیل اسلامی، در نهایت باز هم همین گروه‏ روحانیون متعهد هستند به این دلیل لازمست روحانیت را اصلاح کرد نه اینکه‏ آن‌را از بین برد ثابت نگاه داشتن سازمان روحانیت در وضع فعلی نیز به‏ انقراض آن منتهی خواهد شد.
     این مطلب را حدود ده سال است که بارها و بارها تکرار کرده‏ام و گفته‏ام که روحانیت یک درخت آفت زده است و باید با آفت‌هایش مبارزه کرد اما کسی که می‏گوید دست به ترکیب این درخت‏ نزنید، معنای سخنش این است که با آفت‌های آنهم مبارزه نکنید و این‏ باعث می‏شود که آفت‌ها، درخت را از بین ببرند آن کسی نیز که می‏گوید اصلاً این درخت را باید از ریشه کند، اشتباه بزرگی مرتکب می‏شود زیرا اگر این‏ درخت کنده شود، دیگر هیچ‌کس قادر نخواهد بود تا نهال جدیدی به جای آن‏ بکارد به این ترتیب آینده انقلاب اسلامی ایران، پیوند زیادی با آینده‏ روحانیت دارد.
   سؤالی که در ابتدای سخنم مطرح کردم در اینجا پاسخ میگویم اینکه‏ روحانیت شیعه توانسته است در طول تاریخ منشاء حرکت‌های بزرگ بشود، ولی‏ روحانیت‌های دیگر نتوانسته‏اند، دو دلیل عمده دارد. دلیل اول ویژگی خاص فرهنگ روحانیت شیعه است خود فرهنگ شیعی یک‏ فرهنگ زنده و حرکت زا و انقلاب آفرین است این فرهنگی است که از روش‏ علی (علیه‌السلام) و از اندیشه‏های او تغذیه می‏کند، این فرهنگی است که در تاریخ‏ خود عاشورا دارد صحیفه سجادیه و دوره امامت و عصمت دویست و پنجاه ساله‏ دارد هیچ یک از فرهنگ‌های دیگر چنین عناصر حرکت زایی در خود ندارند دلیل دوم اینکه روحانیت شیعه - که بدست ائمه شیعه پایه گذاری شده است - از ابتدا اساسش تضاد با قدرت‌های حاکم بوده است بقول حامد آلگار در همان‏ کتابی که ذکرش گذشت اساس روحانیت شیعه بر انکار حقانیت پادشاه است روحانیت شیعه از نظر معنوی متکی به خدا و از نظر اجتماعی متکی به مردم‏ است و هیچ‌گاه جزو دولت نبوده است اما در مقابل، مثلاً روحانیت تسنن از همان ابتدا، وابسته به دستگاه حاکم بوده است از همان زمان که ابو یوسف‏ به سمت قاضی‌القضات هارون منصوب شد و در عین حال سمت مفتی اعظم را هم‏ بدست آورد، مشخص بود که دیگر پایگاهی در میان مردم نمی‌توانست داشته‏ باشد در زمان خود ما افرادی نظیر شیخ محمد عبده که از روشنفکران روحانیون‏ اهل تسنن مصر است وقتی اعتبار پیدا می‏کند که آقای خدیو عباس به اسمش‏ ابلاغ صادر می‏کند و الا مردم مصر مفتی بودن او را بی اعتبار میشمارند و یا شیخ محمد شلتوت، مصلح بزرگ مصری را جمال عبدالناصر باید به اسمش ابلاغ‏ صادر کند و وقتی که توی اتاقش می‌نشیند می‌باید عکس جمال عبدالناصر بالای‏ سرش باشد مشخص است که این افراد دیگر نمی‌توانند پایگاه مردمی داشته‏ باشند و نخواهند توانست علیه قدرت حاکم قیام کنند اما روحانیت شیعه از ابتدا بر اساس بی نیازی از قدرت‌های حاکم پایه گذاری شد و همیشه سلاطین و بزرگان مجبور بودند آستان آن‌ها را ببوسند و پیشانی به درگاه آن‌ها بسایند. پس سر دیگر اینکه روحانیت توانسته انقلاب‌ها را رهبری کند، استقلال‏ است و این حقیقت که آن‌ها هیچ‌گاه عضو دستگاه‌های دولتی و غیر دولتی‏ نبوده‏اند از آن‌ها ابلاغ نمی‌گرفته‏اند، عکس آن‌ها را به خانه‏شان راه‏ نمی‌داده‏اند.
     در آینده هم باید این ارزش‌ها برای روحانیت محفوظ بماند امام‏ صریحاً فرموده‏اند که من موافق نیستم حتی در جمهوری اسلامی روحانیون پست‌های‏ دولتی بپذیرند البته بعضی از کارها در صلاحیت روحانیت است، از قبیل‏ استادی، معلمی، قضاوت اما روحانیون نباید کار دولتی بپذیرند، آن‌ها باید در کنار دولت بایستند و آن‌را ارشاد کنند آن‌ها باید بر فعالیت‏ دولت نظارت و مراقبت داشته باشند شاید یک طریق معقول برای اعمال این‏ نظارت، تأسیس همان دایره امر به معروف و نهی از منکر است که می‌باید مستقل از دولت عمل کند روحانیت باید در حفظ مساجد کوشا باشد امامت‏ جماعت باید محفوظ بماند روضه‌ها و ذکر مصیبت‌ها باید محفوظ بمانند، اما لازمست اصلاح شوند و تحریفات و جعل‌ها و دروغ‌ها از آن‌ها حذف و پیراسته‏ گردد. سخن آخر اینکه روحانیت در حفظ و تداوم انقلاب نقشی اساسی بعهده دارد و می‌باید با کوشش همه جانبه، مکان شایسته خود را حفظ بکند و در صف اول‏ حرکت مردم همچنان به هدایت آن‌ها ادامه بدهد.
     به هر حال روحانیت نه به طور مجموعه و دستگاه روحانیت باید وابسته به دولت بشود و نه افرادی از روحانیین بیایند پست‌های دولتی را به‏ جای دیگران اشتغال کنند بلکه روحانیت باید همان پست خودش را که ارشاد و هدایت و نظارت و مبارزه با انحرافات حکومت‌ها و دولت‌هاست، حفظ بکند.
 
این هم در تکمله مطلب دوست عزیزمان در باب حضور روحانیون در سیاست...

   ..در آینده هم همین پست را باید حفظ بکند البته این به معنی تحریم نیست، به معنی پیشنهاد است ممکن است یک وقتی ضرورت ایجاب بکند که یک فرد [روحانی] معینی چون کس دیگری نیست، [یک پست دولتی را اشتغال کند] دیگر نمی گوییم چون بر روحانیین تحریم شده [نباید چنین بشود] مثلاً پست‏ وزارت آموزش و پرورش را در نظر می‏گیریم اگر در شرایطی قرار بگیریم که اتفاقاً یک فرد غیر روحانی‏ صالحی [برای تصدی این پست] نباشد ولی افراد صالح روحانی که ضمناً تجربه‏ در کار آموزش و پرورش هم زیاد دارند و بهتر از دیگران می‏توانند انجام‏ دهند وجود داشته باشند دیگر نباید گفت که این‌ها به دلیل اینکه روحانی نباید [ متصدی این پست شوند ]، تحریم شده بر این‌ها نه، معنای مطلب‏ اینست که در شرائطی که روحانی و غیر روحانی هر دو وجود دارند و غیر روحانی لااقل در شرائطی مساوی با روحانی وجود دارد تا چه رسد که در شرائط بهتر وجود داشته باشد، اولویت با غیر روحانی است این مؤسسه، یعنی‏ همان کاری که روحانیین باید انجام دهند ولی با تشکیلات تا حالا هم امر به‏ معروف و نهی از منکر می‏کردند ولی به وسیله منابر و سخنرانی‌ها و مقاله‌ها که یک چیز ناقصی بود این کار می‏خواهد به صورت یک تشکیلات منظم در بیاید که تمام مملکت را بپوشد، کلاس داشته باشد، اصلاً امر به معروف‏ کلاس داشته باشد، آموزش ببینند هر کسی که چهار تا منبر یاد گرفت به‏ خودش حق ندهد که برود امر به معروف و نهی از منکر کند آن کسی که‏ می‏خواهد امر به معروف و نهی از منکر بکند باید کلاس ببیند و یاد بگیرد و مجاز باشد برای این کار و محدود باشد به طوری که آن کسی که در یک رشته‏ می‏تواند امر به معروف و نهی از منکر بکند و نه در رشته دیگری، از حد خودش تجاوز نکند به علاوه همه مراکز امر به معروف و نهی از منکر که باید تمام کشور را بپوشاند با یکدیگر در ارتباط باشند و از یک مرکز دستور بگیرند و یک نوع هماهنگی باشد و در حقیقت یک نوع پرورش دینی و مذهبی‏ هماهنگ وجود داشته باشد.
سؤال : آیا قدرت اجرائی هم می‏توانند داشته باشند؟
جواب : البته خود امر به معروف و نهی از منکر به حسب اصل قانون‏ می‏تواند قدرت اجرائی هم داشته باشد ولی فعلاً جزء این طرح نیست چون قرار است یک طرح دیگری که این را هم لابد شنیده‌اید اجرا شود و آن اینست که‏ یک ارتش ملی اسلامی به وجود بیاید که هسته‌اش هم ریخته شده به نام‏ پاسداران انقلاب که آن‌ها باید تربیت اسلامی و نظامی پیدا کنند و از نظر ایدئولوژیکی تعلیمات ببینند این در کنار امر به معروف و نهی از منکر خواهد بود احیاناً  یک رابطه‌ای هم میان این‌ها عنداللزوم برقرار شود مانعی‏ ندارد.
کتاب پیرامون جمهوری اسلامی – علامه شهید مرتضی مطهری




تاریخ : دوشنبه 89/11/11 | 9:25 صبح | نویسنده : علی رضائی | نظر