چرا «خانه مردم»، نه «خانه خدا»؟

ده شماره از دل نوشته های سفر حج را با یک عنوان اصلی «سفر به خانه مردم نه خانه خدا» مزین کردیم! شاید جای سؤال باشد، چرا این عنوان؟ خود قرآن تأکید دارد بر «خانه خدا» بودن! «خانه مردم» چه صیغه ای است؟ در همین راستا، این شماره – شماره پایانی – از دل نوشته ها را اختصاص می دهیم به پاسخ گویی و علت انتخاب این عنوان.

با مراجعه به قرآن کریم، می بینیم که در «شانزده» جایی که از کعبه یاد شده است، تنها «دو» جا خداوند متعال آن را به خود نسبت می دهد؛ «أن طهّرا بیتی...» بقره/125 و «و طهّرا بیتی» حج/26، یکجا هم حضرت ابراهیم آن را به خدا نسبت می دهد؛ «بیتک المحرم...» ابراهیم/37. بقیه موارد به طور مستقیم یا غیر مستقیم از کعبه به عنوان خانه مردم یاد شده است. سه آیه مبارکه مستقیم به «ناس» یعنی مردم نسبت داده و از کعبه به نام «خانه مردم» یاد می شود:

« إنَّ أول بیت وُضعَ للناسِ للذی بِبَکه مبارکاً و هُدیً للعلمین» یعنی؛ « بی گمان، نخستین خانه ای که برای مردم، نهاده شده، همواره همان است که در مکه است؛ که پر برکت، و مایة هدایت جهانیان است.»   آل عمران/96

«جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاماً للناس...» یعنی؛ «خداوند این کعبه را که بسیار محترم است، برای به پاخاستن مردم بنیاد نهاد.»   مائده/97

«و اذا جعلنا البیت مثابه للنلس و أمناً... » یعنی؛ «و چون کعبه را برای مردم جایگاه و پناهگاه امنی قرار دادیم...»   بقره/125

لذا در این سه آیه، کعبه، خانه مردم نامیده شده و در سه آیه ای هم که خانه خدا نامیده شده، در اصل با عنوان «رب الناس» آمده است. در ده جای دیگر هم فقط به کلمه «البیت» اشاره است. پس خود قرآن می فرماید: کعبه خانه ای است برای مردم و به سود جامعه بشریت، در نقطه ای که مرکز اجتماع و محلی پر برکت است، ساخته شده است. خانه ای که به دست آدم ابوالبشر ساخته شد، و به دست ابراهیم خلیل بازسازی گردید و به وسیله آیین محمد(ص) حفظ و ابدی گشت. آری کعبه « به عنوان خانه مردم معرفی شده، این تعبیر بیان کننده این حقیقت است که: آنچه به نام خدا و برای خداست باید در خدمت مردم و بندگان او باشد، و آنچه در خدمت مردم و بندگان خدا است برای خدا محسوب می شود.» « این است که هرگاه چهار فرسنگ از شهرت، دهت، خانه ات، دور می شوی، مسافری، نمازت را شکسته می خوانی، نیمه، نماز مسافر! و این جا، از هر گوشه جهان آمده باشی، تمام می خوانی، که به خانه خود آمده ای، مسافر نیستی، به میهنت، دیارت، حریم امنیتت، خانه ات بازگشته ای! در کشور خود غریب بودی، مسافر بودی، این جا، ای نی بریده مطرود، تبعیدی غریب زمین: انسان! به نیستان خویش بازآمده ای، به زادگاه راستین خویش رجعت کرده ای. (این تیکه بر گرفته از کتاب حج دکتر شریعتی است.)

کعبه میعادگاه خدا و رسولان اوست، میعادگاه مردم! چراکه مردم ناموس خدایند، خانواده خدایند. پس انسان، تا مردمی نشود و از خودیت دست نکشد نمی تواند وارد خانه خود شود، اما وقتی وارد شد، محو می شود، حل می شود، دیگر منیّتی نیست، هر چه هست مردم است و مردم. گرداب انسان ها بر گرد کعبه می چرخند و آنچه پیداست، تنها انسان است، فقط مردم را می بینی، نه فرد و شخص، نه من و تو، کل را می بینی نه جز را! یعنی فنای فرد در مردم، و بقای فرد در مردم، که خدا و مردم در یک جهتند، در یک صفند، یعنی که در کعبه، راه به سوی خدا، از مردم می گذرد. پس خانه خدا همان خانه مردم است و بس. هدف اصلی تکمیل و به اکمال رساندن مردم است. به پاخاستن مردم، هدایت و برکت برای مردم، منفعت برای مردم و جایگاهی برای بازگشت و پناهگاه و امنیت برای مردم و مردم، مردم ... همه چیز مردم! واقعاً چه سرّی در کلمه مردم است که از آدم تا خاتم و از خاتم تا حال همه را به خود مشغول کرده و هنوز هم رمز گشایی نشده و ظاهراً تا ظهور منجی عالم بشریت هم نشود! توجه کردید! در جهان سیاست هم همه دم از مردم می زنند، هر نوع حکومتی با هر روش و ایده ای، هر حزب و گروه و دسته ای با هر نوع مرام و مسلکی، همه، ولو در شعار هم که شده دم از مردم و مردم داری می زنند! تمام نظام های حاکم در جهان طوری خود را سینه چاک و فدائی مردم نشان می دهند که انگاری فقط آنها مردمی اند و دیگران هیچ، حتی دیکتاتورترین نظام های حاکم دنیا، حداقل شعار مردم و حقوق ملت و انسان ها را سر می دهند. فکر می کنید، چرا و به چه دلیل؟ شاید یکی از دلایلش این باشه که، همین دیکتاتور ها هم برای طی کردن مسیر ترقی و ادامه خودکامگی باز به مردم نیاز مندند، اما کدام مردم و ملت؟ مردمی که ناآگاه باشند عوام و مطیع، بگذریم! هرچه از سیاست دوری کنی (البته از نوع پدر سوختگیش) بهتره.

ده شماره از دل نوشته های حج را به نیت ده روزی که در این سفر معنوی و پر خیر و برکت بودم به پایان می برم و در آخرین آن، تشکر می کنم از کسانی که لطف کرده، وقت گذاشتند، مطالعه کرده و نقد نمودند، امیدوارم این نوشته ها تجربه ای باشد برای دیگر دوستان تا انشاءالله بتوانیم از سفرنامه ها و تجربیات آنها نیز استفاده نماییم. از همه دوستان و خواننده گان محترم به خاطر ادبیات ضعیف و طولانی شدن مطالب عذر خواهی می کنم. سعی کردم خلاصه و جمع و جور و بدون شاخ و برگ دادن بنویسم تا هم حق مطلب ادا شود و هم خسته کننده و تکراری نباشد. انشاء الله که اینگونه بوده!




تاریخ : یکشنبه 89/7/4 | 1:1 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر