سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بزرگراهها در همه دنیا خط‌ کشی دارند، اما...

در تصویر سمت راست، فضای کافی برای لایی کشیدن وجود دارد و جالبتر اینکه باند سمت چپ که مخصوص تردد آمبولانس و پلیس است کاملا خالی است. این رانندگان هم مثل ما لایی کشیدن را بلدند ولی همه ترجیح می‌دهند در صف چند کیلومتری خودروها منتظر بمانند. این رانندگان لایی نمی‌کشند زیرا می‌دانند در این صورت سرنوشتی بهتر از سرنوشت دو خودرو بسیار گران قیمت که در بزرگراه لایی کشیده و با یکدیگر کورس گذاشته بودند در انتظارشان نیست. آن دو خودرو بدون آنکه با خودرو دیگر یا عابری برخورد کرده باشند صرفا به خاطر کورس گذاشتن در زیر یک لودر قرار داده شده و له شدند. کسانی که چنین برخوردی را تدبیر کردند می‌توانستند به جای آن، مجازاتی مانند حبس یک هفته‌ای یا توقیف خودرو را در نظربگیرند. چرا چنین نکردند؟ زیرا در این صورت باید هر ماه هزاران نفر بازداشت می‌شدند، هزاران پرونده تشکیل می‌شد، وقت دهها هزار قاضی و پلیس و زندانبان به رسیدگی به این امور می‌گذشت و مهمتر از همه اینکه بازدارندگی بسیار کمی هم داشت. روشی که آنها اتخاذ کرده‌اند برای نشان دادن عمق زشتی این کار نزد متولیان و به هراس افکندن لایی کشان محتمل بعدی برای سالها کافی است. لازم نیست این کار را هر هفته و هر ماه انجام دهند.

ورود میلیون‌ها پرونده در سال به دستگاه قضایی و سیر صعودی آن، بالاترین مقام قضایی را واداشته است که به صراحت و درستی اظهارکنند که جامعه ما دچار بیماری مزمن کثرت جرایم و تخلفات شده است ( همشهری، 20 بهمن 1386(. به نظر می­رسد ریشه­ی اصلی کثرت جرائم و پرونده‌ها و در نتیجه کمبود امنیت روانی مردم به خصوص بانوان در این نکته نهفته است که آستانه ارتکاب جرم در ایران اشتباه تعریف شده است؛ مروری بر صفحات حوادث نشان می‌دهد که تا پای قتل و غارت و تجاوز و سرقت مسلحانه و اسیدپاشی و کلاهبرداری‌های میلیاردی در میان نباشد اساسا در عرف ما حادثه ای رخ نداده وعنوان جرم صدق نمی‌کند. بنابراین در برخورد با یک راننده یا موتورسوار هتاک که مثل نقل و نبات بر اثر اشتباه یک عابر یا راننده، در حضور دیگران رکیک ترین کلمات را نثار او می‌کند و یا به بانویی حتی در حضور شوهر وی متلک گفته و یا تنه می‌زند، دو راه بیشتر وجود ندارد: یا باید سکوت کرد تا وقتی آن فرد هتاک دهانش را ببندد و یا شخصا باید عکس العمل نشان داد و البته در این صورت باید تمام تبعات غیرقابل پیش بینی از جمله زخم چاقو – که متأسفانه حمل آن برای جوانان در ایران بر خلاف بسیاری کشورها ممنوع نیست ـ و یا حتی مرگ احتمالی را به جان خرید. بالا بودن آستانه جرم در کشور ما نه تنها باعث شده است عده‌ای شخصا به تنبیه متخلف دست بزنند و در نتیجه کار به ضرب و جرح و احیانا قتل برسد و هزاران پرونده جدید وارد دستگاه قضایی شود، بلکه پیامد بس مهمتری داشته و آن این است که محیط جامعه ما به طور غیرمستقیم و ناخواسته مجرم پرور شده است. فرض کنید امروز در خبرها اعلام شود که فردا یک مفسد اقتصادی به محاکمه کشیده می‌شود. اگرمیزان سوء استفاده وی مثلا یک میلیون تومان اعلام شود اکثریت ما یا آن را یک شوخی تلقی می‌کنیم و یا یقین پیدا می‌کنیم که میزان اختلاس به جای چند میلیارد تومان، به اشتباه یک میلیون تومان اعلام شده است. اما راستی ما را چه شده است که چنین مسلم گرفته‌ایم که تا صحبت از چند میلیارد تومان چپاول در میان نباشد عنوان فساد اقتصادی محقق نمی‌شود؟!

اساسا نگاه اسلام به گناه، الهام بخش نحوه صحیح مقابله با تخلفات است. اسلام برای ضربه کوچکی که منجر به سرخ شدن بدن کسی شود ـ حتی اگر این کار به شوخی و یا به صورت غیرعمد انجام شود ـ دیه تعیین کرده است. این باعث می‌شود مسلمانان هیچ ظلمی در حق دیگران را کوچک نشمارند و از همان ابتدا شدیدا مراقب اعمال خویش باشند. بانوان صدر اسلام هم گاهی به خاطر یک مزاحمت کوچک مثل لمس عمدی توسط نامحرم، به رسول خدا(ص) شکایت می‌بردند. خداوند در قرآن در مورد برخی گناهان مانند خوردن مال یتیم، به جای فرمان به انجام ندادن، به نزدیک نشدن (لا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن ـ انعام/ 152) فرمان می‌دهد. اسلام نمی‌خواهد کسی حتی به خوردن مال یتیم فکر کند، چه رسد به اینکه چنین عملی را مرتکب شود. شدیدترین گناه نه قتل است و نه غیبت و نه زنا، بلکه به فرموده امیر المؤمنین (ع) گناهی است که صاحب آن، آن را کوچک بشمارد (کلمات قصار/477) کاش مشکل درباره آستانه تخلف، تنها این بود که ازتعلیمات اسلامی دور افتاده‌ایم. متأسفانه دراین مورد هم، فرمایش دیگر امیرالمؤمنین(ع) در لحظات آخر عمر محقق شده است آنگاه که فرمود: مبادا غیرمسلمانان در عمل به قرآن از شما پیش بیفتند (نهج البلاغه، نامه 47). چندی پیش یک مآمور پلیس در یک کشور غربی معرفی و محاکمه شد. پس از مراقبتهای نامحسوس معلوم شده بود که این شخص در ساعات غیر کاری که لباس فرم به تن نداشته، چند بار بی جهت از دختران نوجوان ادرس پرسیده و صورت خود را بیش از اندازه‌ای که در هنگام پرسیدن آدرس معمول است به صورت آنان نزدیک کرده است، بدون آنکه تماسی حاصل شود. (تورنتو استار، 2 نوامبر 2006(. برگرفته از سایت تابناک، به قلم محمد مطهری


تاریخ : جمعه 87/2/27 | 10:5 صبح | نویسنده : مدیر وبلاگ | نظر