سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درپایان ماه پربرکت رمضان وآغاز ماه شوال قرارداریم. معمولاً درآستانه ی عید سعید فطر بازار بحث های مربوط به استهلال به شدت گرم است .گروه ها ی استهلال تجهیزمی شوند و چشم ها مترصد دیدن هلال ماه شوال. دراین میان عده ی زیادی ازمردم منتظرند که هلال کی رویت خواهدشد وعده ی کمی هم درانتظارندکه بالاخره امسال چند ماه ازآسمان سر برخواهد آورد. نوشته ی حاضرنیزبه دنبال همین دغدغه نگاشته شده وتقدیم می گردد.

                                                                        +*+*+

برکسی پوشیده نیست که ماه از کرات آسمانی وتابع کره ی زمین است.ازاین جهت آن را قمر زمین می نامند. بحث درمورد ماه درمیان مسلمانان علاوه برجنبه ی علمی ،از نظر فقهی نیزحائز اهمیت است. (ناگفته نماند بااین که مسلمانان به لحاظ جنبه ی دینی وفقهی بااین کره ی کوچک بسیار درارتباط اند، اما تاکنون از نظر دانش و فناوری به هیچ دستاورد ویژه ا ی دراین زمینه دست نیافته اند). هرچند این نوشتاربیشتر قصد پرداختن به جنبه ی فقهی این قضیه را دارد، اما جهت طرح بهتر بحث، توجه کوتاهی به جنبه ی علمی موضوع ناگزیر می نماید.

امروز علم نجوم – مانند بسیاری از علوم دیگر – از پیشرفت های سرسام آور ی برخوردار شده وعرصه ی فضا محل دید انواع دوربین ها وتلسکوپ ها و میدان تاخت وتاز انواع موشک هاوماهواره های نجومی قرارگرفته است. عرصه های شگفتی درزیرسیطره ی کشف و شناخت انسان درآمده است ودراین میان ماه از شناخته شده ترین کراتی است که بشر توانسته به بسیاری از مشخصات آن دست یابد و حالات گوناگون آن را پیش بینی کند ؛مانند ارتفاع، جایگاه ماه برحسب درجه، لحظه های مقارنه ی ماه با خورشید، لحظه ی خروج از محاق، لحظه ی آغاز اکتساب نور از خورشید، درصد درخشندگی هلال نسبت به بدرکامل، محاسبه ی زمان غروب ماه درشب اول، مدت مکث ماه درافق بعد از غروب خورشیددرشب اول، سن ماه از زمان مقارنه ی مرکزی تا غروب خورشید، خسوف وکسوف و... هرچند مدار ماه وشاخصه های رؤیت پذیری به اندازه ای پیچیده وگوناگون است که هنوز دربعضی موارد پیش بینی رؤیت پذیری هلال با قطعیت ممکن نیست اما درچنین مواردجزیی، رصد با تجهیزات نجومی و چشم مسلح می تواند ضریب احتمال وامکان را به یقین تبدیل کند.با این اوصاف می توان نتیجه گرفت که بحث استهلال یک موضوع کاملاً علمی است ؛ اما این که چگونه سر از حوزه ی فقه وفقاهت درآورده می تواند به دلایل زیر مرتبط باشد:

1-        حساسیت زیاد موضوع استهلال به لحاظ دینی همراه با عدم پیشرفت های علمی درزمینه ی محاسبات دقیق نجومی در روزگارقدیم .

2-        ثقایت بیوت علما نزد مردم دربسیاری از امور ازجمله رؤیت هلال.

3-        جلوگیری از بروز تشتت دراعلام رویت هلال.

4-        موضوعیت داشتن افتاء فقها درخصوص زمان رؤیت هلال واین که ملاک استهلال، رؤیت ماه درقبل ازغروب آفتاب است یا بعداز آن.

با توجه به پیشرفت های علمی حاضرکه درسایه ی آن تقویم های چند ده ساله به بازار روانه شده وتحولات وتغییرات مربوط به صدها سال بعد قابل پیش بینی است موضوع استهلال _ جز درموردچهارم بالا_ ارتباط چندانی با حوزه ی فقه یدا نمی کند.اما با این حال فقهای بزرگوار همچنان شهپر الطاف خویش را برآن گسترده اند. چون این موضوع باعنایت به تعدد بیوت دچار تشتت وچند گانگی دررفتارهای دینی مردم شده لذا انگیزه ای شد تا مواردزیر به اختصار و سراسیمه تقدیم حضورتان گردد:

الف) درحال حاضر اعلام رؤیت هلال گویی از یک « خبر» به یک «حکم شرعی» تبدیل شده است وعلمای بزرگوار این عمل را از وظایف شرعی خود قلمدادنموده ومقیدندکه به هر شکل ممکن نظر شان را – آن هم مستقل از دیکران – دراین خصوص اعلام نمایند. درحال که درهیچ یک از منابع روایی، زحمت این کار به دوش فقها گذاشته نشده است .

ب) توصیه ی علما به دیدن ماه – باوجود امکانات گسترده ی محاسبات نجومی- یک عمل احتیاطی ونسبتاً پسندیده است اما بعضی از بزرگان به رؤیت هلال با چشم غیر مسلح اصرار داشته ودخالت تجهیزات نجومی دراین امررا جایز نمی شمارند. شاید ملاک چنین فتوایی سخن رسول خدا (ص) باشد که فرمود: «صوموا لِلرّؤیه وافطروا لِلرّؤیه»( با دیدن هلال روزه بگیرید وبا دیدن آن افطار کنید). اگر فتوایی بر اساس تعصب ورزیدن نسبت به نص وبدون لحاظ شرایط گاه و جا وجاه صادر شده باشد؛ ناچاراین پرسش ها رادرپی خواهد داشت :

1- ب) پس کاربردعقل – به عنوان یکی از منابع فقهی – کی وکجا اندام ستبر وسترگ خویش را دراستنباط احکام شرعی عرضه خواهد نمود؟

2- ب) با وجود چنین فتاوایی، فقه پویا – که یکی از بزرگترین افتخارات فقه شیعه است – را چگونه می توان تعریف کرد وسمند بادپای آن را درکدام عرصه می توان به جولان آورد؟

پ) گاهی پیش آمده که دو کشور مسلمان – که یکی درشرق ودیگری درغرب ایران قرار دارند – هردو یک روز مشترک را به عنوان عید فطر اعلام کرده اما ایران عیدرا درروز بعد برگزار کرده است. باورکنید درک حکمت این تفاوت غیر علمی بسیار مشکل است.با توجه به این که فقهای بزرگوار دررساله های توضیح المسائل خود یکی از راه های اثبات رؤیت هلال را شهادت دو مرد عادل ( بیچاره زن ها!) دانسته اند وبا عنایت به این که رؤیت هلال جنبه ی خبری دارد؛ لذا لازم است به این پرسش ها پاسخ داده شود که آیا در هیچ کشوراسلامی دوشاهد عادل هم پیدا نمی شود که بتوان به آن ها اعتماد نمود؟ آیا حرف یک عالم دینی ورفتار یک کشور اسلامی نمی تواند ونباید برای علما وبلاددیگر حجت باشد؟

ث) همه می دانیم که گردش هیچکدام ازکرات آسمانی خارج از نظم ونظام دقیق نیست؛ آنقدرکه یکی از دلایل اثبات وجود ناظم عالم را نظم درجهان آفرینش مثال می زنند.حا ل چه پیش آمده که از میان تمام کرات آسمانی این «ماه» بازیگوش سازخود را می نوازد وبرجاده ی خود سری می تازد؟ چه اتفاقی رخ داده که روزهای یک ماه قمری دریک سال،30 ودرسال دیگر 29 روز است؟ (البته به ادعای بعضی ها 28 روزش هم تجربه شده است). اگراین تفاوت مبنای علمی دارد؛ پس چرا برای برای زمین یا کرات دیگر اتفاق نمی افتد؟

ج) اصولاً یکی از مؤ لفه های نگارش تقویم، استفاده از نظم موجود درگردش کرات آسمانی است واگر تفاوتی درشمار روزها درسال شمسی یا میلادی دیده می شود آن نیز براساس نظم است. مثلاً اگر تندی وکندی گردش وضعی وانتقالی زمین درزمان نزدیک شدن مدارگردش زمین به خورشید تفاوتی درتعداد روزهای بعضی از ماه های سال ایجاد می کند، زمان ومقدار این تفاوت درهر سال ثابت، مشخص و درمحاسبات نجومی واستخراج تقویم قابل ذکر وپیش بینی است.مثلاً اگرروزهای سال شمسی درفصل بهارو تابستان31 روز ودرفصل های پاییز و زمستان30 روزاست، این تفاوت درسال بعد جابه جا نمی شود ویا این گونه نیست که مثلاً ماه خرداد درایران 31 روز و درکشور های دیگری 29 روز باشد ویااگر درایران امروز اول اردیبهشت باشد درکشور عراق – که شب و روز مشترک با ما دارد- نمی توانددوم یا سوم باشد.اگر هم اختلافی وجود دارد، براساس اختلاف طبیعی دونقطه ی جغرافیایی وآن هم با شرایط خاص واز شرق به غرب است نه برعکس. یکی ازدوستان که در روزهیجدهم ماه مبارک رمضان از زیارت خانه ی خدابازگشته بود می گفت من امسال دو هیجدهم را روزه گرفته ام ؛ یکی درعربستان و دیگری هم درایران. همانگونه که دقت فرموده اید با این که ایران شرقی تر از عربستان است ؛ اما ماه هیجدهم ایران ازعربستان دیرتر طلوع کرده است.

چ) مطمئناً اگر همین وسواس دراستهلال ماه های رمضان، شوال وذی الحجه با همین شیوه ی سنتی وابتدایی درماه های دیگر هم اعمال گردد، تعداد روزهای معمول درماه ها و سال قمری از شمار طبیعی خارج خواهد شد.

ح) درصورت ربط موضوع استهلا ل به فقه یا علم، پیامد هایی اجتماعی برهرکدام مترتب است.مثلاً اگراین موضوع را علمی بدانیم، به لحاظ عدم وجود قرائت های مختلف دراین گونه علوم قطعی، تکلیف خلق الله کاملاً روشن است.واگر اشتباهی هم دراین زمینه رخ دهد ، لااقل اختلاف وتشتتی درجامعه پیش نخواهد آمد.امااگر گوش به فرمان فقه داشته باشیم، با توجه به تعدد فقها، تشتت آراء و تقیدو تمسک شدید آن بزرگوارن به احتیاط، نتیجه ی آن چیزی جز آنچه امروز درممالک وسیع اسلامی می گذرد نیست.یعنی یکی از فقها یک روز و دیگری روزی دیگر را به عنوان عید اعلام می کند. یا یکی صبح ودیگری بعد ازظهر را به نماز عید می ایستد. و چه دیدنی خواهد بودنماز هایی که با چنین شرایطی اقامه می شود! اگر شخص نا آشنا بااین مسائل با چنین صحنه هایی روبه رو کردد، می اندیشد که هرکدام از فقای بزرگوار یک «ماه» اختصاصی درآسمان داشته وآن «ماه» ها هم اراده کرده اندتا درسپهر اعتقادات مردم – تعمداً- طلوعی ناهماهنگ وناهمگون داشته باشند.با توجه به مطالب بالا جا دارد از فقهای گرانقدر پرسش شود که:

1- ح) آیا جنبه ی فقهی موضوع استهلال این همه مهم و حل آن اینقدر غامض است که باید وحدت جهان اسلام به راحتی تحت الشعاع آن قرارگیرد؟

2- ح) فقهای بزرگوار - که این همه نسبت به نتایج نامطلوب تسرّی مباحث علمی درسطوح پایین تر جامعه نگرانند – چگونه حاضر می شوند نتایج عملی اختلاف آراء علمی اصحاب فتوا تااین حد وحدت جامعه را تهدید نموده وحتی به این موضوع – به عنوان یک پدیده ی مترقی علمی – افتخار هم می کنند. آیا نمی شود پنبه ی اختلافات علمی درکمیته یا جمعی علمی زده شده وعصاره ی آن به مردم ارائه گردد.

خ) از ویژگی های یک فتوای مترقی وپویا- به ویژه درزمان کنونی – توجه به مسائل علمی مرتبط با آن است. مثلاً توجه به پیشرفت های علمی علومی مانند پزشکی ،ژنتیک ، نجوم ، موسیقی و ... برای فتوی دادن دراین زمینه ها لازم است؛ که اگر چنین توجهی صورت نگیرد فتوای صادره کارآمدی خودراز دست داده وبه یک اظهارنظر بدون استفاده تبدیل می شود.

عالم بزرگواری می فرمودند درحدیث است که «العلم علمان علم الادیان وعلم اللبدان» یعنی ما دوعلم بیشتر نداریم. یکی علم دین ودیگری علم مربوط به اعضا وجوارح بدن. به ایشان عرض کردم پس قضاوت شما درمورد علوم دیگری که امروز درحوزه ودانشگاه رایج است، چیست؟ فرمودندآن ها علم نیستند. بلکه «فن» محسوب می شوند.اوکه خود را صاحب نظر درفقه می داند،اولاً به نظر می رسدحدیث را نادرست ترجمه نموده، زیرا این حدیث بیشتر نشانگر فخامت جایگاه این دوعلم درمیان علوم دیگر است نه بی توجهی به آن ها.ثانیاً حضرت ایشان از ماهیت علوم دیگر بی خبراست ونمی داندکه علومی مانند روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، فلسفه و... ماهیتاً نمی تواند فن محسوب شود! ثالثاً با این که – ظاهراً- همین دوعلم مورد توجه وقبول بعضی از علما است اما آثار، پژوهش ها و فتاوای فقهی درحوزه ی این دوعلم نشان می دهد که حتی همین علوم هم به اندازه ی لازم مورد توجه فقهای بزرگوار قرارنگرفته است.

هرچند بحث درخصوص آسیب شناسی ساختار حوزه های علمیه مقال وبضاعت خویش را می طلبد اما با توجه به پیشرفت های سرسام آورعلوم وفنون تذکر این نکات موجزه لازم است که:

1- خ) به نظر می رسد فقیهان - که مرجع و مقتدای دیگرانند- بایدازنگاه جزیره ای به مسائل دست بردارند وبه جهان پهناورعلوم، فنون، نظریات تازه و پدیده های بدیع راهی متفاوت بگشایند؛ چنان که بسیاری از مقلدان معمولی – وبه قولی دست پایین آن ها- پا از جزیره ی نگاه های تنگ فراتر نهاده وبه اقالیم پهناور آزاد اندیشی دست یافته اند. بنابراین اگر مرجع ومقتدایی دراین راه پیشاهنگ نباشد، او را پیشوایی امت نشاید.

2- خ) علمای دینی باید درکارترویج دین نقش مهندس فکری جامعه را ایفا نمایند نه نقش کارگر را.حجم زیادکار همه جا به کار نمی آید. خواندن چند باره ی ابواب مختلف فقه درنزد اساتید متعدد وافتخار به اشتغال به فراگیری علوم دینی، درحالی که نتیجه ی مفیدمورد انتظاراز آن برنخاسته وجامعه درهمان زمینه ها دچار بحران است، چه توجیهی دارد؟چیدن آجرها روی هم ورفتن تا ثریا کاری بس مشکل است اما هنر نیست.هنر آن است که این چیدن ها برنقشه ای اندیشمندانه استوارباشد تا ازآن همه کار توان فرسا نتیجه ای مطلوب و دلخواه حاصل شود.

با عنایت به آنچه درپیش آمدو درراستای رفع معضل موجود، شاید بتوان موارد زیررا مورد توجه جدی قرارداد:

1-      تغییر وتصحیح مبانی فقهی مسأله ی استهلال.

2-      استفاده از پیشرفت های علمی موجود درزمینه ی استهلال.

3-   با توجه به این که رویت هلال یک امر اخباری است نه استنباطی؛ بنا براین حتی اگر دراین مورد به شیوه ی سنتی هم رفتار شود، هماهنگی بیوت آیات عظام واعتماد به یکدیگر می تواند مشکل موجود رابه راحتی مرتفع نماید.

به امید روزی که جهان اسلام در سایه ی وحدت واقعی به رفع مشکلات خویش نایل گردد.




تاریخ : شنبه 89/6/20 | 9:8 عصر | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر