سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

نیم نگاهی به ترافیک، آلودگی هوا و وضعیت رانندگی

ترافیک (پوزش؛ معادل فارسی آن را نمی دانم ) و آلودگی هوای ناشی از خودروها با توجه به پیامدهای زیانبارش به یکی از ملموس ترین معضلات و بحران های جامعه بشری به ویژه کلان شهرها شده است. چنانچه در ایران نیز چنین است. طوری که بیشترین عامل تشدید بیماری هایی همچون؛ سیستم قلبی، عروقی و ریوی، عصبی و روحی و روانی شده و در نهایت باعث کاهش عمر شهروندان می گردد. از زمانی که برای نخستین بار خودرو در دوران ناصرالدین شاه قاجار وارد ایران شد. تا حال، به نوعی این وسایل مدرن بشری و هدیه غرب، نقش اساسی و محوری در سرنوشت مردم داشته است. هم نقش مثبت و هم نقش منفی. ولی منفی آن روز به روز بیشتر شده است. طوری که در بعضی کشورها، از جمله در تهران و دیگر کلان شهرهای ایران داره به بحران ملی تبدیل می شود، لذا نیاز به یک عزم ملی هم دارد تا به وضعیت مطلوب یا حداقل قابل تحمل رسید.

حال این سؤال پیش می آید که چرا اینگونه شده؟ آیا این وضعیت عوارضی است اجتناب ناپذیر! باید سوخت و ساخت! هرکه طاووس خواهد باید جور هندوستان کشد؟! نمی شود هم از خودرو و دیگر مزایا و لوازم تجدد برخوردار شد و هم دچار این مشکلات و بحران ناشی از آنها نشد؟ تا آنجا که ما خواندیم و شنیدیم و دیدیم، چرا می شود! نمونه بارز و ملموس آن بعضی از کشورهای (نه توسعه یافته و غربی بلکه) منطقه خودمان، مثل عربستان (مدینه و مکه را از نزدیک دیدم و توجه کردم، بقیه شهرهایش را در حد شنیدن). در مدتی که مدینه بودیم، در 24 ساعت شبانه روز خبری از ترافیک و حضور پلیس نبود. خودرو آنهم از نوع حجیم و شاستی بلندش کم نبودند، اما خیابان ها و بزرگ راهها بدون ترافیک و حضور پلیس! رانندگی در کمال آرامش بدون عجله و سرعت بالا! رعایت سرعت و دوری از تخلف و احترام به عابر پیاده کاملاً مشهود! همه در آرامش کامل طی مسیر کرده و بدون آلایندگی صوتی رانندگی می کردند. به همین دلیل هوای شهر پاک پاک، عاری از دود و دم! به این اضافه کن امنیت حاکم در جای جای شهر را، نه خبری از دزد گیر خودرو ها بود و نه خبری از چند قفله کردن آنها. بارها دیدم که هنگام نماز وسایل نقلیه شخصی بدون قفل و گاه با شیشه های پایین کنار خیابان پارک شده و در نماز جماعت مساجد شرکت می کنند. واقعاً چرا؟ در ضمن خبری هم از مترو و وسایل نقلیه عمومی نیست، اکثراً وسیله شخصی دارند. در داخل شهر حتی در اتوبان های داخل شهری هم راننده حاضر نبود از سرعت مجاز تجاوز کند! در بیرون از شهر و آزاد راهها ( مثلاً از مدینه تا مکه که خود شاهد بودم) راننده اتوبوس حاضر نشد با سرعت بیشتر از 80 کیلومتر برود، در جواب درخواست حجاج ایرانی که دیر می رسیم اگر زودتر بروی بهتر است! پاسخ داد من قسم خورده ام که خلاف مقررات راهنمایی و رانندگی عمل نکنم! یا در مکه ضمن گشت در شهر به راننده، که اتفاقاً از اتباع افغان بود و فارسی هم می دانست گفتیم؛ خیابان که خلوته، پلیس هم نیست کمی تندتر برو! پاسخ داد: اولاً خلاف نمی کنم، دوماً اخیراً دوربین های کنترل سرعت نصب کرده اند و اگر با سرعت بیش از 40 برویم جریمه سنگینی می شویم! سپس با خنده خاطره جالبی از به اصطلاح زرنگی ایرانی ها تعریف کرد. گفت چند مدت پیش چند مسافر ایرانی از جمله یک خانم ایرانی را سوار کردم تا به فروشگاه بزرگ... ببرم در بین را ه گفت؛ سرعتت کم، کمی زودتر برو! گفتم: دوربین های کنترل نصب کرده اند، جریمه می شوم. گفت کاری نداره! شما روی داشبورد یک سی دی کامپیوتر قرار بده تا شماره پلاک معلوم نشه! انعکاس نور جلو ثبت پلاک را می گیره! واقعیتش از راه حلش تعجب کردم. حال خود حدیث مفصل خوان از این...

از این مطلب و خاطره نتیجه می گیریم که صرفاً با حضور پر رنگ پلیس و جریمه و کنترل محسوس و غیر محسوس یا افزایش وسایل نقلیه عمومی و طرح روزهای زوج و فرد و... نمی توان مشکل معضل ترافیک و آلودگی هوا را حل کرد بلکه نیاز به یک فرهنگ سازی و بستر سازی مناسب و ریشه ای داریم. تا فرهنگ استفاده از خودرو و رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی در بین مردم جا نیفتد و نهادینه نشود، خبری از حل مشکل بصورت دائمی و ریشه ای نخواهد بود. این فرهنگ کی ایجاد می شود؟ با کار فرهنگی و ایجاد فضای ذهنی، طوری که قانون شکنی و خلاف در جامعه منکر جلوه کند و عامل آن احساس شرم و ناامنی کند! و افکار عمومی به سمت خود کنترلی پیش رود چراکه در جامعه خود کنترلی علاوه بر خود افراد که اولین و اصلی ترین ناظر بر رفتارهای خویش هستند، نظارت اجتماعی در سطح بالایی قرار می گیرد و جامعه به هیچ وجه قانون شکنی را نمی پذیرد و این یعنی نهادینه شدن! در این صورت تخطی از قانون موجب احساس گناه می گردد. وقتی تجاوز به حقوق دیگران، از جمله هنگام رانندگی یک رفتار عادی و زرنگی جلوه کند و رعایت کننده و عامل به قوانین یک بی عرضگی قلمداد شود نباید انتظار حل معضلات و مشکلات را داشت. صرفاً با تأکید بر باورها و روش های قدیمی و غیر کار آمد گذشته و بازدارنده و مجازات که نمی توان کاری پیش برد. با بستر سازی و کار فرهنگی و ایجاد فضای ذهنی مناسب و با وجدان اخلاقی است که می توان جامعه ای عاری از ترافیک و آلودگی هوا و... داشت. به امید آن روز!




تاریخ : شنبه 89/6/13 | 3:22 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر