سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماجرای طرح مکتب ایران و انتقادات از آن

مکتب جنجال- مکتب ایران
مکتب ایران
احمدی‌نژاد در واکنش به انتقادات از ایده مکتب ایران گفت: متأسفانه عده‌ای به دنبال آن هستند که هر چیزی را به موضوع دعوا و تنش تبدیل کنند و در چنین فضایی دشمنان و تحریم غیرقانونی آنان به مسائل دست دوم و دست چندم تبدیل می‌شود در حالی که توطئه دشمنان تمام نشده است و امروز مسئولیت اول ما ساختن ایران و ایستادن در برابر زورگویی است.

بدون روتوش/ سخنان احمدی‌نژاد و مشایی پیرامون مکتب ایران، تجلیل از ایران، کوروش هخامنشی و فردوسی انتقادات زیادی را از سوی اصولگرایانی برانگیخت که این اظهارات را تقابل با اسلام، گفتمان انقلاب اسلامی و ولایت‌فقیه می‌دانستند. اما آیا به واقع چنین بود؟

مشروح این گزارش را از این‌جا بخوانید.

آغاز ماجرا؛ مکتب ایران

اسفندیار رحیم‌مشایی، رئیس وقت دفتر رئیس جمهور، در اختتامیه همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور، در 13 مرداد 89، سخنانی بر زبان راند که سرآغاز انتقادات جدید از وی، احمدی‌نژاد و دولت شد. [1] وی گفت:

    «مکتب اسلام دریافت‌های متنوعی از آن وجود دارد… دریافت ناب از حقیقت ایمان و وحقیقت توحید وحقیقت اسلام مکتب ایران است. باید از این پس ما مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم.»

پس از این سخنان، بسیاری از شخصیت‌های سیاسی با انتقاد از سخنان مشایی آن را تقابل با اسلام و انقلاب و ولایت فقیه دانستند.

مشایی در پاسخ به انتقادات، مکتب ایران را همان اسلام ناب امام خمینی دانست[2] و از «برخورد سطحی، چکشی و غیرعادلانه از سوی برخی اندیشمندان و فعالان حوزه دین» ابراز تأسف کرد.[3] وی بسیاری از مسائل طرح شده را بی‌نسبت با سخنان خود دانست و گفت که منتقدان سخنان وی را مستقیما نخوانده اند و نفهمیده اند.[4]

احمدی‌نژاد: مکتب ایران ناسیونالیسم نیست

احمدی‌نژاد نیز گفت که «عشق به ایران زمین» به معنای «ملی‌گرایی و ناسیونالیسم» نیست و ملی‌گراها دروغ می‌گفتند و با دشمن همراه شدند. وی گفت:

    «امروز ایران یک جغرافیا، ملیت و قوم و قبیله نیست بلکه یک راه و مکتب است. ایران یعنی عدالت، خداپرستی،‌ آزادی و راه نجات.»[5]

رئیس جمهور تأکید کرد که «من هم گفته ام ایران یک مکتب است، یک فرهنگ متعالی و فراتر از جغرافیا و نژاد». احمدی‌نژاد این مسأله را موضوعی فرعی دانست و گفت:

    «متأسفانه عده‌ای به دنبال آن هستند که هر چیزی را به موضوع دعوا و تنش تبدیل کنند و در چنین فضایی دشمنان و تحریم غیرقانونی آنان به مسائل دست دوم و دست چندم تبدیل می‌شود در حالی که توطئه دشمنان تمام نشده است و امروز مسئولیت اول ما ساختن ایران و ایستادن در برابر زورگویی است.» [6]

چفیه بر گردن کوروش هخامنشی

ورود منشور کوروش به ایران نیزانتقادات را شدیدتر کرد. 19 شهریورماه 89، منشور کوروش (استوانه باستانی مشهور به اولین متن حقوق بشر در جهان) به ایران آمد.[7] احمدی‌نژاد در مراسم افتتاحیه نمایشگاه این اثر باستانی به گردن کوروش و کاوه‌ی آهنگر نمادین «چفیه» انداخت.[8]



ر

ئیس جمهور در این مراسم منشور کوروش را «منشور عشق» و کوروش را «شاه جهان» نامید و محتوای این منشور را «همان چیزی که همه پیامبران و یگانه‌پرستان فریاد می‌زدند» و رونمایی از آن را «تاکید مجدد بر ارزش‌ها و اصولی که بشر امروز به شدت به آن نیازمند است» عنوان کرد.[9] در این مراسم به نقل‌هایی که کوروش را همان ذوالقرنین (پادشاهی الهی در قرآن) می‌دانند نیز اشاره شد.

رسانه‌های ضدانقلاب این رفتار و سخنان را تقابل احمدی‌نژاد با گفتمان انقلاب اسلامی و روحانیت دانستند. به عنوان نمونه بی‌بی‌سی در تحلیلی با عنوان «هخامنشیان بسیجی و جنگ قدرت؛ از تمدن بزرگ تا تمدن نوین» ضمن این ادعا، سخنان احمدی‌نژاد را به سخنان محمدرضا پهلوی تشبیه کرد. در این تحلیل آمده بود:

    «تباین بنیادین چنین سخنانی با آموزه ها و گفتمان رسمی در جمهوری اسلامی، بارزتر و آشکارتر از آن است که رئیس قوه مجریه و رئیس دفتر او، همزمان با بحث‌هایی که بر سر حذف نام پادشاهان از کتاب‌های درسی مطرح است از آن غافل باشند.»[10]

منتقدین داخلی نیز انتقادات مشابهی را مطرح کردند که اشاره خواهد شد.

احمدی‌نژاد چه می‌گفت؟

احمدی‌نژاد در ماه‌های بعد در مناسبت‌های مختلفی به توضیح دیدگاه خود پرداخت و بر آن تأکید کرد. بخشی از این سخنان را در ادامه می‌خوانید:

منشور کوروش نمونه مدیریت ایرانی در برابر مدیریت آمریکایی‌ست
«وقتی از کوروش تجلیل می‌شود ملی‌گرایی نیست، کار مثبت کرده و باید گفته شود و ما افتخار می‌کنیم که ایرانی است. تأیید نظام شاهنشاهی هم نیست… دنیا به گفته کارشناسان دو مدیریت دارد؛ یکی آمریکایی که شکست خورد و امتحان خود را پس داده است و حال می‌پرسند مدیریت ایرانی چگونه است؛ که ما می‌گوییم نمونه‌ای از آن این منشور و ارزش‌های والای اسلامی است.» [11]

برداشت ایرانی از اسلام نزدیک‌ترین به حقیقت است
« دریافت‌های فراوانی از اسلام در دنیا وجود دارد اما برداشتی از اسلام برای ما ملاک عمل است که ایرانی است. تجربه تاریخی نشان داده است که فرهنگ و برداشت ایرانی از حقیقت، نزدیک ترین برداشت به حقیقت است از این رو باید با فهم ایرانی از اسلام، متناسب با توانمندی‌های ایرانی مبانی و برنامه ریزی‌های خود را تنظیم کنیم.» [12]

ریشه تعالی ملت ایران پیامبر و امام زمان است
«ریشه فرهنگ متعالی ملت ایران را باید در اعتقادات و پیوستگی به پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرت مهدی (عج) جستجو کرد.» [13]

حاصل اسلام ایرانی امام خمینی است
«ما به دنبال الگوی اسلامی ایرانی هستیم؛ اسلامی به این مفهوم که هدف و الگویمان اسلامی باشد و ایرانی به این مفهوم که با روش‌های ایرانی کشور را بسازیم، که البته بحث دیگری وجود دارد به نام اسلام ایرانی که آن را در جای دیگری باز خواهم کرد.
مفهومی که ما از ولایت می شناسیم بر اساس فهم ایرانی از اسلام است، نتیجه این فهم از اسلام در طول 1400 سال فردی مانند امام خمینی است، در حالی که نتیجه اسلامِ دیگران نتیجه دیگر است.» [14]

تأکید روی ایران ناسیونالیسم نیست، مسئولیت است
«اینکه بر روی ایران تأکید می‌کنیم، یک نوع ناسیونالیسم و خودخواهی نیست بلکه یک مسئولیت و مأموریت برآمده از یک تاریخ مقاومت، ایستادگی است.» [15]

رهبر انقلاب: مسائل فرعی را اصلی نکنید

رهبر معظم انقلاب چند هفته پس از طرح مکتب ایران و منتشر شدن انتقادات (89/5/31) در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان که از «نزدیکان رئیس جمهور» انتقاد شدیدی می‌کرد، تلویحا این موضوعات را «فرعی» دانستند و گفتند:

    «ممکن است کسى به یک شخصى یا به یک کارى ایراد داشته باشد؛ منتها باید توجه کنیم که مسائل را اصلى – فرعى کنیم. مسائل درجه‌ى دوم جاى مسائل اصلى را در انگیزه‌هاى ما، در همت ما، در صرف انرژى‌اى که می‌شود، نگیرد..»[16]

آیت‌الله خامنه‌ای یک‌ماه بعد نیز بر لزوم تحقق بخشیدن وحدت «در عمل» سخن گفتند و بار دیگر به مسائل اصلی و فرعی اشاره کردند:

    «گاهى انسان مشاهده می‌کند از یک نفر به خاطر یک کارى، به خاطر شخصش، به خاطر یک اظهارى، یک دلخورى‌اى پیدا می‌کنیم، بعد این دلخورى سایه مى‌افکند بر همه‌ى رفتار ما؛ این درست نیست. باید مشترکات را نگاه کرد، نقاط اصلى را باید پیدا کرد. بعضى از این مسائلى که ماها مطرح می‌کنیم و رویش تکیه می‌کنیم، حقاً و انصافاً مسائل اصلى نیستند، اینها مسائل اصولى نیستند. مسائل اصولى‌ترى وجود دارد که بر آن‌ها باید تکیه کرد… مسائل اصلى را باید شناخت و مسائل فرعى را اصلى نکرد؛ نه اینکه مطرح نکرد؛ نه، مسائل فرعى هم باید طرح شود؛ همه‌ى جزئیات باید طرح شود؛ اما اصلى نشود و ملاک مخالفت و موافقت قرار نگیرد. ملاک موافقت و مخالفت، صراط مستقیم حق است، اسلام است، تشرع است، تدین است، پایبندى به مبانى انقلاب است، پایبندى به آرزوهاى امام و اهدافى است که امام ترسیم کردند؛ مقابله‌ى با مستکبرین است، بدبین بودن به مستکبرین است.»[17]

دولت نمی‌خواهد مکتب ایران را در برابر اسلام علم کند

 ایشان هم‌چنین در دیدار با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (6/8/89) تقابل دیدگاه دولت با گفتمان اسلام و انقلاب را نادرست دانستند:

    «این دولت جهت‌گیری‌اش جهت‌گیری درستی است؛ اگرچه خطاهای گوناگونی هم در جاهای مختلفی دارد. حالا مثلا فرض کنید همین مسئله ایرانی‌گری و این‌ها که آن‌روز اشاره فرمودید. من واقعا نفهمیدم که این‌ها حقیقتا دنبال این‌اند که حالا یک چیزی را در مقابل اسلام علم کنند. البته بدم می‌آید از این کاری که می‌کنند. دیروز هم همین آقایی که مسئول این چیزهاست، سر ناهار پیش من آمده بود و یک چیزی مطرح می‌کرد. گفتم آقا این‌قدر ایرانی‌گری، ایرانی‌گری نکنید. یک تشری هم آن‌جا به او زدم، از این کار خوشم نمی‌آید؛ اما این‌که این‌ها واقعا می‌خواهند یک مکتب ایرانی در مقابل مکتب اسلام علم کنند، من واقعا این را نمی‌فهمم. با ملاحظه قرائن گوناگون در کارهای این‌ها، این به‌دست نمی‌آید.»[18]

آیت‌الله خامنه‌ای یک‌سال پس از طرح شدن مکتب ایران و انتقادات و جنجال‌های بسیار بر سر آن، در دیدار با هیئت دولت، به طور ضمنی از تکیه بر ایران دفاع کردند. ایشان گفتند که «در زمینه‌ى علاقه‌ى به ایران، علاقه‌ى به کشور و گرایش به ایران» روی زبان فارسی که «نماد ملیت ایران» است و هم‌چنین «ایران بعد از اسلام» تکیه شود، چرا که ایران بعد از اسلام افتخارات بیش‌تر و مستندتری دارد. [19]

آیت‌الله خامنه‌ای درباره ایران و ملیت چگونه می‌اندیشد؟

رهبر انقلاب هم‌چنین در طول سال‌ها در مناسبت‌های متفاوت به تمجید از ایران و لزوم تکیه بر هویت ملی اشاره کرده اند. نمونه‌هایی از این بیانات را می‌خوانید:

تخت جمشید

  ملیت، مقدس و محترم است
«آنچه را که من امروز به عنوان یک تکلیف برای جامعه جوان کشور حس می‏کنم، این است که جوانان باید از سرمایه هویت ملی و جمعی کشور، با همه وجود و همّتِ خود دفاع کنند… ما با این‏که ملیت را محترم و مقدّس می‏شمریم و بسیار هم روی ملیت – به معنای مثبت آن، نه به معنای منفی آن؛ همان چیزی که در عرف سیاسی دنیا به آن «ناسیونالیسم» گفته می‏شود – تکیه می‏کنیم؛ اما هویت جمعی و ملی ملت ایران، نظام اسلامی است که حتّی از ملیت ایرانی، کارایی و جذابیت بیشتر و حوزه تأثیرِ وسیع‌تری دارد.» [20]

اعتزاز به ایرانی‌ بودن را نیاز داریم
«دیگری اعتماد به نفس ملی و اعتزاز ملی است، یعنی احساس عزت کردن از این که من اهل ایرانم. به قول سهراب سپهری، «اهل کاشانم، روزگارم بد نیست». این، افتخار است. یا در جای دیگر می‏گوید: «من مسلمانم». اعتزاز به ایرانی بودن ما، به این نیاز داریم. البته این با ملی‏گرایی ناقص – همان ناسیونالیسم منفی مطرودی که ما همیشه آن را رد می‏کردیم – نباید اشتباه شود. این، ناسیونالیسم مثبت است. این، ملی‏گرایی، به معنای خوب قضیه است. ما به این احتیاج داریم.» [21]

ناسیونالیسم به این معنا چیز خوبی است
«ما ناسیونالیسم را به معنای مثبتش قبول داریم. هر کس باید به میهن خودش علاقه داشته باشد. مگر می‌شود کسی از میهن خودش دور باشد؟ ناسیونالیسم به این معنا چیز خوبی است؛ اما به این معنا که چون من اهل این‌جا هستم، پس بایستی علیه همه ی ملت‌های دیگر توطئه کنم و بدخواه آنان باشم و علیه آنان کید و مکر داشته باشم، این بد است.» [22]

«ملی» در برابر «اسلامی» نیست
«در باب فرهنگ، سیاست کلّی کشور باید عبارت باشد از حفظ و پرداخت و وابستگی شدید و کامل به فرهنگ ملی. البته جزو مهمترین ارکان فرهنگ ملی، اسلام است. ما مردم ایران مفتخریم که از 1350 سال قبل، فرهنگ، زبان، آداب، عادات، لباس و همه چیزمان با اسلام آمیخته شده است. شاید هیچ ملت دیگری این‌گونه با اسلام آمیخته نشد که ما شدیم. اسلام و آداب و فرهنگ اسلامی، جزو فرهنگ ملی ماست. «ملی» در این‌جا، مقابل «اسلامی» نیست؛ عین همان اسلامی است.» [23]

استکبارستیزی اول ناشی از غیرت ملی‌ست نه احساس دینی
«اوّلین احساسى که یک ملت در مقابله با روح و خوى استکبارى دارد، احساس دینى نیست؛ احساس غیرت ملى است؛ احساس هویت و احساس وجود است؛ چون استکبار وقتى وارد کشورى شد و بر آن کشور مسلّط گردید، هویت ملى آن ملت را انکار مى‌کند. منابع آن کشور را غارت مى‌کند، در امور سیاسى آن کشور دخالت مى‌کند؛ اما همه اینها فرع انکار هویت آن ملت است.» [24]

توقع ما برای آینده ناشی از اعتزاز ملی خودمان است
«ما به گذشته ى خودمان نگاه مى کنیم و احساس عزت و سرافرازى مى کنیم. ما کسانى بودیم که اسلام را با آغوش باز پذیرفتیم؛ ما کسانى بودیم که اهل بیت را زودتر از خیلى هاى دیگر شناختیم؛ ما کسانى بودیم که در راه گسترش اسلام این همه تلاش کردیم؛ ما کسانى بودیم که مظلومان اهل بیت را که در خانه هاى خود – یعنى مدینه و مکه و کوفه – امان نداشتند، در آغوش خود پذیرفتیم… توقع ما براى آینده، ناشى از اعتزاز ملى خودمان است؛ این را انکار نمى کنیم؛ اما فقط این نیست – همان طور که گفتم – نگاه انسانى و اسلامى است.» [26]

زبان فارسی، زبان انقلاب و اسلام راستین است
«زبان فارسی، زبان انقلاب است. زبان اسلام راستین است و زبان اسلامی است که می‌تواند ملت‌ها را بیدار کند…آن زبانی که امروز می‌تواند مفاهیم اسلام انقلابی را به دنیا منتقل کند زبان فارسی است. زبان انقلابی و زبان اسلام انقلابی، زبان فارسی است. زبان فارسی ذاتا یک زبان کارساز است.
… البته زبان عربی هم یقینا زبان پرظرفیتی است لیکن بنده مطمئن نیستم ظرفیت زبان عربی به قدر ظرفیت زبان فارسی باشد.
… نمی‌توان از این نکته غافل ماند. می‌دانیم که در دنیای اسلام، ایرانی‌ها به عنوان یک قوم، بیشتر از تمام اقوام دیگر مسلمان برای اسلام کار کردند و در گسترش فرهنگ اسلامی تلاش کردند. اینکه چیز واضحی است. شکی نیست که در حدیث، تفسیر و حتی در لغت عربی، بهترین آثار را ایرانیها و فارسی زبانان نوشته اند. در فلسفه و عرفان که غوغاست و غیر ایرانی، انگشت شمار و معدود است، اکثرا همه ایرانی اند. این خصوصیاتی که ما در قوم ایرانی و ملت خودمان مشاهده می کنیم شاید یک مقداری از زبان این ملت ناشی شده باشد، از ظرفیت زبانی که در اختیار داشته نشأت گرفته باشد.» [27]

مسئولیت احیای اسلام بر دوش ایران است
«امروز، اسلام در دنیا عزت پیدا کرده است. بحمدا… پایگاه اسلام عزیز و انقلابی هم، ایران اسلامی است و ملت ایران محور همه ی این افتخارات هستند. حقیقتا ملت ایران، ملت بزرگ و عالی‌قدر و پرشور و بااستعدادی است. خدا این ملت را می‌شناخت و خصوصیات این ملت را می‌دانست که عظیم‌ترین بارها و مسؤولیت‌ها را-که مسؤولیت احیای دوباره‌ی اسلام و زنده کردن قرآن و ارزش‌های اسلامی است-بر دوش این ملت گذاشت.» [29]

منتقدین چه گفتند؟

با وجود توصیه‌ی رهبری در اصلی نکردن موضوعات فرعی و هم چنین نظرات ایشان در دفاع از معنای درست ملیت، شخصیت‌های سیاسی و مذهبی تا مدت‌ها به انتقادات خود ادامه دادند. در ادامه گزیده‌ای مختصر از اظهارات برخی شخصیت‌های سیاسی و دینی را می‌خوانید:

آیت‌الله سیداحمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران و عضو مجلس خبرگان رهبری، مکتب ایران را «ملی‌گرایی شرک‌آلود» خواند.[30] وی این طرح را «خیانت به انقلاب» و مشابه عملکرد «رژیم پهلوی» و «ملی‌گراها» دانست.[31] خاتمی گفت که فرستادن منشور کوروش نتیجه تلاش غرب برای «ضربه زدن به اسلام» است و با وجود «عهدنامه مالک اشتر» نیازی به منشور کوروش نیست.[32]

آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی، عضو مجلس خبرگان و مدیر مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی گفت: «کسانی که بی‎شرمانه مکتب ایران را به‌جای مکتب اسلام معرفی می کنند، خودی نبوده غیرخودی‌اند.» وی با اشاره به این که رژیم پهلوی نیز حامی «ناسیونالیسم و ملی‌گرایی مثبت» بوده است، از «فتنه‌ای دیگر در کلاس‌های بالاتر» در آینده خبر داد.[33] وی هم‌چنین گفت: «نص فرمایشات امام راحل این است که ما برای ایران و ایرانی بودن ارزشی قائل نیستیم.»[34]

حبیب‌الله عسگراولادی، عضو شاخص حزب مؤتلفه اسلامی و دبیرکل جبهه پیروان امام و رهبری، طرح مکتب ایران را «ضد ولایت» و عامل تفرقه‌ی مسلمانان دانست. وی طرح‌کنندگان این ایده را «مزدور بی‌مزد و مواجب» آمریکا معرفی کرد که هدفشان جلب رأی مردم است.[36]

احمد توکلی، نماینده تهران، طرح مکتب ایران را «توهمات ذهنی بیمار» و «خیانت به اسلام و ایران» دانست  که «با مبانی اسلام، با قانون اساسی و مصالح ایران عزیز سازگار نیست.» وی سخنان مشایی را «خزعبلات»ی دانست که «روایت دسته چندم پلورالیزم دینی و و ناسیونالیسم منحط دروغین و اسلام منهای روحانیت» است. وی در نامه‌ای سرگشاده (89/12/10) به رئیس جمهور از وی انتقاد کرد که چرا در یک گفت‌وگوی تلویزیونی 45 بار از واژه‌ی ایران استفاده کرده است و واژه‌ی اسلام را یک‌بار هم به کار نبرده است. توکلی گفت که از عبارات رئیس‌جمهور «بوی نژادپرستی» می‌آید و این ادبیات را در زمان بیداری اسلامی برای نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی در تحولات منطقه مضر دانست.[37]

علی مطهری، نماینده تهران، مکتب ایران را حرف‌های دشمنان انقلاب که اسلام ایرانیان را آمیخته با زردشتی‌گری می‌دانند توصیف کرد.[38] وی گفت که از عنوان مکتب ایران «بوی تعصب نژادی» می‌آید.[39] مطهری در نامه‌ای سرگشاده (27/6/89) به احمدی‌نژاد گفت که تکیه بر مکتب ایران جایگاهش را بین توده مردم و اقشار متدین متزلزل می‌کند.[40] وی سخنان رئیس جمهور را «برتری نژاد ایرانی» تفسیر کرد و گفت که این نظرات «کیان انقلاب اسلامی را تهدید می کند.»[41] مطهری تلویحا از سخنان رهبری انتقاد کرد و گفت که اگر شهید مطهری می‌بود، طرح مکتب ایران را از مسائل «اصلی» می‌دانست نه مسائل «فرعی» چرا که «این بحث جزو مسائل اصلی است زیرا می خواهد مسیر انقلاب را منحرف کند.»[42]

داوود احمدی‌نژاد، رئیس معزول بازرسی نهاد ریاست جمهوری، گفت که طرح‌کنندگان مکتب ایران می‌خواهند به وحدت در کشور و وحدت منطقه‌ای خدشه وارد کنند.[49] وی گفت که سوزاندن قرآن در آمریکا به دلیل طرح شدن مکتب ایران بوده است.[50] برادر رئیس جمهور طرح‌کنندگان این موضوع را دشمن ایران و اسلام معرفی کرد.[51]

حسین شریعتمداری در سرمقاله روزنامه کیهان (29/6/89) نظرات احمدی‌نژاد را «عبور از اسلام» دانست و وی را نقد می‌کند که چرا «منشور کوروش» را به جای «اسلام» قرار داده است.[52]

آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، گفت که «ایران و مکتب ایرانی هیچ وقت کارساز نبوده است.»[53] وی تلویحا مکتب ایران را به «ایران منهای اسلام» تعبیر کرد.[54]

محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، ایده‌ی مکتب ایران را «انحرافی» و «شعاری برای رسیدن به قدرت و حفظ قدرت» دانست. وی این ایده را «جدا کردن اسلام از ایران» خواند و گفت که طرح‌کنندگان آن «با انقلاب تقابل ایدئولوژیک دارند.»[55]

از دیگر شخصیت‌هایی که از طرح مکتب ایران انتقاداتی کردند می‌توان به آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی، آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی، آیت‌الله محمد یزدی، آیت‌الله صادق آملی لاریجانی، محمدجواد لاریجانی، علی لاریجانی، آیت‌الله سیدمحمد سعیدی (امام جمعه قم)، آیت‌الله سیداحمد علم‌الهدی (امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان) و آیت‌الله عباس کعبی (عضو مجلس خبرگان) نام برد

مکتب ایران؛ سؤال مجلس از رئیس جمهور

مکتب ایران عنوان یکی از سؤالات مجلس از رئیس جمهور در اسفندماه 90 نیز بود. نمایندگان سؤال‌کننده، طرح مکتب ایران را عامل «تضعیف جایگاه انقلاب اسلامی و احیاء تعصبات قومی در میان مسلمانان» و «نوعی باستان‌گرایی و بازگشت به ایران قبل از اسلام» دانستند.[58]

احمدی‌نژاد در پاسخ، از جنجال‌ها انتقاد کرد و گفت که دوست داشتن ایران دعوای قومی نیست. وی گفت: «ایران یعنی اسلام شیعه علوی.» و از منتقدان مکتب ایران پرسید: «اگر برخی بگویند مکتب خراسان و اصفهان و یونان عیبی ندارد؟!»[59]

رهبری چه گفت؟ منتقدین چه کردند؟

چکیده‌ی سخنان احمدی‌نژاد، تمجید از ملت ایران، نه با انگیزه‌های جغرافیایی و نژادی بلکه به دلیل ارزش‌های جا افتاده در ملت ایران بود. با توجه به توضیحات وی، منظور از مکتب ایران،‌ مجموعه اندیشه‌ها، ارزش‌ها و فرهنگ ایرانی بود که خود زمینه‌ای برای پذیرش مشتاقانه‌ی اسلام و فهم عمیق و صحیح از آن و پرچمداری آن در طول تاریخ است. کما این که کوروش نیز نمادی از عدالت و مدیریت ایرانی پیش از اسلام ا‌ست. از نگاه رئیس جمهور، مکتب ایران، درک حقیقی و ناب و برخاسته از روح متعالی ایرانی از اسلام است که نمونه آن اندیشه‌ی ولایت و امام خمینی است.

به طور خلاصه، رهبر انقلاب طرح مکتب ایران را علی‌رغم انتقاداتی که به آن وارد است مسأله‌ای «فرعی» عنوان کردند که نباید بزرگ‌نمایی شود و به مسأله «اصلی» تبدیل شود؛ نظرات ایشان درباره ایران و ملیت به طور خلاصه این‌چنین بود:

    ملیت و ملی‌گرایی به معنای دوست داشتن وطن و افتخار کردن به آن (ناسیونالیسم مثبت) مقدس و لازم است
    اولین احساس ضداستکباری اعتقادات اسلامی نیست بلکه هویت ملی است و استکبار دشمن هویت ملی ما است
    ایران بیش از هر ملت دیگری در فهم و گسترش اسلام نقش داشته است و هویت ملی‌اش آمیخته با اسلام است
    پایگاه اسلام انقلابی امروز ایران است و این به دلیل قابلیت‌های ملت ایران است
    زبان فارسی زبان انقلاب و اسلام راستین ا‌ست و ظرفیت‌هایی بیش از زبان عربی دارد و باید در جهان گسترش پیدا کند
    پس از انقلاب اسلامی به هویت ملی ایرانی‌ اهتمام ورزیده شد

اما همان‌طور که خواندیم شخصیت‌های سیاسی تا مدت‌ها به‌تندی و به‌طور گسترده به نقد سخنان احمدی‌نژاد درباره ایران و ملیت پرداختند. در میان سخنان منتقدین این محورها به چشم می‌خورد:

    هویت ایرانی و ملیت نه ارزشی دارد و نه کارساز است
    این سخنان شرک‌آلود و به معنای جایگزین کردن ایران به جای اسلام و دعوای ناسیونالیسم و اسلام است
    این سخنان نوعی تعصب و برتری‌جویی نژادی است
    این سخنان همان سخنان رژیم پهلوی، سلطنت‌طلب‌ها و ملی‌گراهاست.
    این سخنان هم‌سو با استکبار و آمریکا است
    این سخنان به ضرر وحدت اسلامی و جرم علیه امنیت ملی‌ست
    طرح مکتب ایران برنامه‌ریزی‌شده و برای برپایی فتنه‌ی عظیمی در آینده است

جنجال فردوسی؛ مشتی از خروار

شاید داستان تجلیل احمدی‌نژاد از فردوسی و انتقاداتی که به او شد نمونه‌ای کوچک و البته گویا باشد که جنس جنجال پیرامون ایران‌گرایی را نشان دهد. کم‌تر از دوسال پس از طرح ایده‌ی مکتب ایران، احمدی‌نژاد فردوسی را «نجات‌دهنده مکتب پیامبر»[60] و شاهنامه را «توحیدنامه، خدانامه و تفسیر قرآن»[61] عنوان کرد و پیرامونش توضیحاتی داد. تجلیل احمدی‌تژاد از فردوسی در حالی با انتقادات تند و تیز آیت‌الله مکارم شیرازی[62] و آیت‌الله خاتمی[63] مواجه شد که رهبر انقلاب پیش‌تر فردوسی را حکیم الهیِ اسلامی و شاهنامه را در جهت ارزش‌های اسلامی و الهی دانسته بودند [64] و خواسته بودند که فردوسی بزرگ شود چرا که «در قله است.» [65]

ملیت ایرانی در کلام مطهری، شریعتی و آوینی

سخنان احمدی‌نژاد در باب ایران و هویت ایرانی هرچند نادقیق و دوپهلو بیان شد ولی با توجه به توضیحات بعدی وی، سخنانی جدید و غیراسلامی نبود.

استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران»[66] دو عنصر هویت ملی ایرانیان را اسلام و ایران می‌داند و معتقد است «ایرانی روح خود را با اسلام سازگار دید و گم‌گشته‌ی خویش را در اسلام یافت.» استاد شهید ایران قبل از اسلام را می‌ستاید و آن را «یکی از مایه‌های تمدن اسلامی» می‌داند.[67]

دکتر علی شریعتی در کتاب «بازشناسی هویت ایرانی-اسلامی» می‌نویسد: «ملیت در تحلیل جامعه‌شناسی و علمی آن، نه تنها با ارتجاع و نژادپرستی مترادف نیست، بلکه یک واقعیت انسانی و یک حقیقت اجتماعی درمیان انسان‌هاست که در تلقی علمی و مترقی آن نه تنها عامل برتری‌جویی‌های قومی و تنازع‌های ملی نیست، که عامل تفاهم و تعارف میان ملت‌ها است.»[68]

شهید سیدمرتضی آوینی نیز هویت ملی را غیرقابل انکار می‌داند و معتقد است «اقوام یک حقیقت ازلی دارند». وی می‌گوید که «ایمان هیچ منافاتی با ملیت ندارد بلکه آن را تقویت هم می کند.» و پافشاری می‌کند که «تمام فرهنگ اسلامی، حتی عرفان اسلامی، از ایران جوشیده است». آوینی پا را فراتر می‌گذارد و یکی از دلایل رشد و گسترش اسلام در جهان را «قومیت ایرانی» عنوان می‌کند. وی معتقد است که شاهنامه فردوسی «حکمت معنوی» است و «هیچ چیز غیر از اسلام نیست» و زبان فارسی را «زیباترین زبان روی زمین» می‌داند. سید شهیدان اهل قلم سخنش را نه «ناسیونالیسم» بلکه «حقیقت ملیت» معرفی می‌کند و می‌گوید: «من اصلا معتقد به تعارض ملیت با دین نیستم. اتفاقا این هویت ایرانی را عین هویت اسلام می‌دانم.» [69]

برای بررسی بیش‌تر موضوع، از جمله مشروح انتقادات از احمدی‌نژاد، معدود دفاع‌هایی که از سخنان احمدی‌نژاد شد، مشروح دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای درباره ملیت ایرانی، مشروح ماجرای سخنان احمدی‌نژاد درباره فردوسی، مشروح دیدگاه‌های شهید مطهری و دکتر شریعتی و شهید آوینی درباره ایران و بررسی دلایل سیاسی تاریخی بدبینی به ملی‌گرایی به متن کامل این گزارش مراجعه کنید.




تاریخ : یکشنبه 98/1/18 | 2:47 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر