@ همه می دانیم که در بسیاری از مناطق دنیا:
- مردم با هر نوع لباس و پوشش در کنار هم زندگی می کنند؛ از بانوانی که روبنده و پوشیه دارند تا زنانی که حداقل پوشش را هم برای پوشاندن عورتین ندارند.
- عقاید مختلف مانند مذهبی و غیر مذهبی و رادیکال و لیبرال در کنار هم به سر می برند.
- عده ای که اهل سیاست و مطالعه ی سیاسی هستند و برخی که اهل سیاست نیستند با هم همزیستی مسالمت آمیز دارند.
- در میان فیلمسازان، عده ای آزاد و غیر وابسته هستند و برخی در خدمت حاکمیت اند که برای تبیین یا توجیه سیاست های کلان نظام شان فیلم می سازند و بین این دو گروه فیلمساز هیچ تنشی وجود ندارد.
- عده ای بر عقاید مذهبی جامعه و حتی کتاب آسمانی خود نقد می نویسند و کسی با آن ها کاری ندارد.
- قومیت های مختلف در کشورشان در کنار هم زندگی می کنند و به هم احترام می گذارند.
@ اما وقتی به کشور ایران وارد می شوید:
- باحجابش بی حجاب را مسخره می کند و بی حجابش به باحجاب می خندد.
- برتری جویی عقیدتی وحشتناکی در بین عقاید مختلف وجود دارد و هرکدام خود را برحق و دیگری را مستوجب مرگ و عذاب اخروی می دانند.
- حقوق عقاید و قومیت ها به دلیل اختلافات کودکانه رعایت نمی شود.
- کسی که با سیاست های کلی نظام مخالف باشد، برانداز و مستوجب مرگ است و مخالفت با سیاست های جزیی با اتهام ضد انقلاب، خودفروخته، نفوذی، بی بصیرت و... همراه می شود.
- حاکمیت، شیعیان کشورش را به دو گره موافق و مخالف ولایت فقیه تقسیم کرده و هر صبح و شام چماق مرگ و نیستی را بر مخالفان ولایت فقیه می نوازد و از بسیاری حقوق شهروندی خود محروم می نماید.
- فیلمسازان منتقد، از سوی جناح مخالف به سیاه نمایی متهم می شوند و فیلمسازان وابسته به نظام مورد بی مهری و تمسخر طرف مقابل قرار می گیرند.
- منتقدان و اندیشمندان درون دینی فقط به دلیل گفتن حرف های تازه – با وجود علمی بودن سخنان شان – مورد بی مهری قرار می گیرند و به خروج از کشور یا انزوای مطلق مجبور می شوند.
- روحانیون و علمای حوزوی شیعه به دو گروه حکومتی و غیر حکومتی تقسیم شده و با هرکدام از آن ها برخوردهای به شدت تبعیض آمیز صورت می گیرد.
- روحانیون شیعه غیر حکومتی یا باید سکوت اختیار کنند یا برچسب «اسلام آمریکایی» و «شیعه انگلیسی» را به جان بخرند.
- مسؤولان یک نظام به دو گروه مخالفین و ساکتین فتنه تقسیم می شوند. ساکتین به انزوا و بی مهری محکوم می شوند و مخالفین فتنه – حتی اگر مخالفت شان در ظاهر بوده – قدر می بینند و بر صدر می نشینند.
# پرسش های مهم و اساسی این ها است:
یک) منشأ این همه اختلاف افکنی و دسته بندی کردن مردم و مسؤولان در کجا است و چه اهدافی را دنبال می کند؟
دو) آیا زمان آن نرسید از تنگ نظری دست برداریم، تعصبات را کنار بگذاریم، نگاه واقع بینانه تری به قضایا داشته باشیم، مصالح کشور و همگرایی ملی را در اندیشه و رفتار مدنظر قرار دهیم، مصلحت گروهی را به منافع شخصی و جناحی ترجیح دهیم، همه زیر چتر ایرانیت و اسلامیت جمع شویم و همدیگر را تحمل کنیم؟
سیدحسن حسینی
(29/1/97)
.: Weblog Themes By Pichak :.