امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ اسلام از جایگاه مهم و رفیعی برخوردار است. تا آنجا که قرآن کریم، ملاک برتری امت اسلامی بر ملل دیگر را در انجام «امر به معروف و نهی از منکر» می داند. در این زمینه احادیث و روایات فراوانی نیز وارد شده است که سعادت و بقای جامعه و مکتب اسلام را در اقامه فریضه امر به معروف و نهی از منکر دانسته و توصیه به احیاء آن کرده اند.
امام خمینی نیز چه پیش و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی بارها بر احیاء و وجوب آن تأکبد کرده و خواستار تشکیل نهاد و سازمان مستقلی جهت پیگیری این امر مهم شدند. از جمله در تاریخ 31 تیر ماه 1358ش که بیش از پنج ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، طی حکمی به شورای انقلاب اسلامی، دستور تشکیل ادارهای به اسم «امر به معروف و نهی از منکر » را دادند، تا در سراسر کشور به فعالیت بپردازد. این دستور زمانی است که هنوز حتی بحثی از ولایت فقیه و مجلس خبرگان قانون اساسی نیست. در این حکم آمده است:
«شوراى انقلاب اسلامى به موجب این مرقوم مأموریت دارد که ادارهاى به اسم «امر به معروف و نهى از منکر» در مرکز تأسیس نماید؛ و شعبههاى آن در تمام کشور گسترش پیدا کند؛ و این اداره، مستقل و در کنار دولت انقلابى اسلامى است و ناظر به اعمال دولت و ادارات دولتى و تمام اقشار ملت است. و دولت انقلاب اسلامى مأمور است که اوامر صادره از این اداره را اجرا نماید و این اداره مأمور است که در سراسر کشور از منکرات به هر صورت که باشد جلوگیرى نماید و حدود شرعیه را تحت نظر حاکم شرعى یا منصوب از قِبَل او، اجرا نماید و احدى از اعضاى دولت و قواى انتظامى حق مزاحمت با متصدیان این اداره ندارند. و در اجراى حکم و حدود الهى احدى مستثنى نیست حتى اگر خداى نخواسته رهبر انقلاب یا رئیس دولت مرتکب چیزى شد که موجب حد شرعى است باید در مورد او اجرا شود.» صحیفه امام، ج 9، ص 213
حال واقعاً چرا و به چه علت با این که امام دستور می دهند، اما در آن زمان و یا بعدها چنین اداره ای تشکیل نمی شود، خود جای بحث فراوان دارد. در اینجا فقط به یک مطلب از حاج سید احمد خمینى که توضیحاتی پیرامون این حکم امام ذکر کردهاند، اشاره می کنیم:
«این حکم چندى بعد از پیروزى انقلاب از طرف امام خمینى صادر شد و به محض اینکه شایع شد که امام چنین حکمى صادر کردهاند، از طرف شوراى انقلاب و دولت موقت آمدند و به هر وسیلهاى که بود جلوى آن را گرفتند، به دو علت: الف: هنوز تشکیلاتى براى به اجرا در آوردن آن نیست. ب: هرج و مرج مىشود و هرکس، هر فردى را به محکمه مىبرد و یا روحانیون شهرها که وارد هم نیستند، دخالت مى کنند. امام گرچه به هیچ وجه قبول نداشتند، ولى چون عدهاى گفتند، قبول کردند.»
اما نتیجه ای که بنده از این حکم می گیرم:
1. اعتقاد و تأکید راسخ امام بر فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، اما به صورت تشکیلاتی و قانونمند.
2. نظارت بر تمام ارکان نظام و حکومت از طریق امر به معروف و نهی از منکر.
3. روحیه آزاد اندیشی و آزاد منشی امام و دوری از دیکتاتوری و تحمیل نظرات خویش. با اینکه اول انقلاب است و همه تابع و گوش به فرمان ایشان.
4. اهمیت دادن به نظرات و پیشنهادات دیگران ولو اینکه مخالف نظر خودشان باشد.و...
.: Weblog Themes By Pichak :.