سفارش تبلیغ
صبا ویژن

(به بهانه ی اعلام نتایج کنکور سال جاری)

 

   یک پرسش قدیمی وتکراری که ازبس شنیده اید، حوصله تان ازشنیدن دوباره ی آن سر می رود: «علم بهتر است یا ثروت»؟

   درسنت ما ایرانی ها اگرکسی علم را برثروت ترجیح دهد انسانی فرهیخته و بافرهنگ است و اگر ثروت را برعلم ترجیح دهد، کسی است که ارزش علم را نمی داند واز فرهنگ پایینی برخوردار است. با این وجود، ماکه همواره علم را برثروت ترجیج داده ایم و این موضوع را از دیرباز برای انشای دانش آموزان درکلاس های ابتدایی مطرح می کردیم، بی شک باید امروز قله های رفیع علم وفرهنگ و پژوهش رافتح کرده و به درجات بالایی ازتولید دانش رسیده باشیم؛ اما باکمال تأسف همه می دانیم که چنین اتفاقی درکشور ما رخ ننموده است.

   شاید هیچ ملتی به اندازه ی ماجالب نباشد؛ از این بابت که دم به دم به فرزندان خود توصیه می کنیم علم بیاموزند، خودمان برای رسیدن به این منظور دانشگاه های رنگارنگ تأسیس می کنیم، احادیث مربوط به ارزش والای علم را به در و دیوار می نویسیم و می آویزیم و هرسال بین800هزار تا یک میلیون نفر از دانش آموزان ما درکنکور شرکت می کنند؛ اما درعمل ثابت کرده ایم یا معنای علم را نمی دانیم و یاخجالت می کشیم اعلام کنیم ثروت بهتر از علم است؛ زیرا:

- بیشتر به دنبال خواندن رشته هایی هستیم که درآمد بیشتری از آن حاصل شود.

 - بعد ازگرفتن مدرک، عنوانی مانند دکتر یامهندس به ابتدای نام ما اضافه شود.

- باگرفتن مدرک بتوانیم ازدواج بهتری داشته باشیم.

- به وسیله ی مدرک دانشگاهی – با هررشته و رتبه ای – بتوانیم در اداره ای استخدام شویم و پشت میز بنشینیم.

- هرکسی را که درجامعه پول دارتر و پول درآورتر باشد زرنگ تر می دانیم.

- آموزش وپرورش ومعلم–که مبدأ وعامل خردورزی ومنشأ دانش آموزی برای ما وفرزندان ما بوده اند - ازلحاظ امکانات درفجیع ترین وباورنکردنی ترین وضع ممکن قرار دارند.

- فرزندان خود را ازمقطع ابتدایی برای شرکت درکنکور آماده می کنیم و برای این منظور از خرید انواع کتاب های تست وکمک آموزشی و برگزاری کلاس های تقویتی و تست زنی مضایقه نمی کنیم.

- میزان مطالعه وتیراژ کتاب درکشور ما درحد بحران و فاجعه است.

هرشخص ناآشنا، بی شک با دیدن چنین تناقض وحشتناکی دراندیشه و رفتار، دچار تعجب عمیق می شود، اماچون خودمان رفته رفته در دل این تناقض بزرگ شده ایم، درک واحساس آن برای ما به سادگی میسر نیست. وجود این وضعیت درجامعه نشان می دهد:

1- علم را باچیز دیگر اشتباه گرفته ایم.

2- هنوز باخودمان تعارف داریم. راهنما را به سوی علم می زنیم، اما به طرف ثروت می پیچیم.

3- مرز بین علم و ثروت را درنیافته ایم.

4- علم برای ما کارکردی ثروت آفرین دارد.

5- از کارکرد علم در زندگی بی اطلاعیم.

6- علم را برای خود درحد دکوراسیون برای منزل پذیرفته ایم.

   این فرهنگ دوگانه طی یک فرایندناقص فرهنگسازی به وسیله ی متولیان فرهنگ ناشناس و ناآشنا به حوزه های علم وفرهنگ وهنر واقتصاد ایجاد شده وجز باتغییر مدیریت کلان ومرمت ساختار فرهنگی کشور– به ویژه تغییر بنیادین درآموزش وپرورش- اصلاح نمی شود.

 

 (15/5/96)




تاریخ : جمعه 96/5/20 | 1:39 عصر | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر