مقدمه
سند2030 باعنوان کامل "دستورکارتوسعه ی پایدار2030" درسال 2015 ازسوی اعضای جامعه ی بین الملل؛ ازجمله کشور ایران پذیرفته و درتاریخ 25/6/95 با نامه ی معاون اول رئیس جمهور برای اجرا به ارگان های مربوطه ابلاغ گردید. عمومی شدن خبر پذیرش سند2030 باعث بروزمشکلاتی درایران شد. افراد زیادی درمخالفت وموافقت آن سخن ها گفتند ومطلب ها نوشتند؛ درحالی که بسیاری ازآن ها سند را نخوانده وحتی اسم آن را اشتباه تلفظ می کردند. متأسفانه نوشته ها وگفته هایی از بعضی چهره های علمی، فرهنگی، دانشگاهی، حوزوی و... منتشر شدکه ازفرط سطحی وسیاسی بودن، قابلیت تحلیل وپاسخگویی ندارد. تمام سخنان و نوشته های موافق یامخالف را می توان به دو دسته تقسیم کرد: اول نوشته های بی اساس، سخیف، غیرعلمی و ژورنالیستی و دیگر نوشته های عالمانه وتحلیلی. ضمن توصیه ی همه ی عزیزان به مطالعه ی اصل سند توسعه ی پایدار2030 یونسکو، سند آموزش2030 اینچئون، سندملی آموزش2030 وهمه ی تحلیل های علمی موافق ومخالف و نیز عطف توجه به "بیانیه ی دولت درباره ی سند2030" وسخنرانی آقای دکتر فیض، معاونت محترم امور تربیتی وفرهنگی وزارت آموزش و پرورش" موارد ومطالبی را در یک تذکر وسه بخش به نظر شما خوبان می رساند: بخش اول، مطلب کوتاهی درباره ی اسناد بین المللی، بخش دوم درباره ی سند2030 و بخش سوم مطالبی درخصوص مسائل حاشیه ای.
تذکر:
قبل از ورود به موضوع بحث تذکر دونکته لازم است:
نخست) سعی شده است دراین نوشته ی ناقص وناچیز به تمام زوایای موضوع سند2030 و دغدغه های موجود درجامعه پاسخ داده شود؛ مگر دغده ی کسانی که این سند را فقط ازبعد سیاسی وسیاسی کاری می نگرند. بی شک این عزیزان هیچ سند ومنطقی را – هرچند متقن وقابل اعتنا- نخواهند پذیرفت و ما نیزکاری با آن ها نداریم.
دویم) این نوشته فقط به موضوع سند2030 پرداخته وبه هیچ روی برآن نیست کاستی های دولت آقای روحانی درامور مختلف را توجیه وتطهیر نماید.
بخش اول: اسناد بین المللی
1- اسناد بین المللی بر اساس ماهیت حقوقی شان از حیث لزوم اجرا، به دو دسته ی "الزام آور" و "غیر الزام آور" تقسیم شده اند.
*اسناد الزام آور: اسنادی که دولت های عضو را ملزم به رعایت مفاد آن مینماید وتحت عناوینی مانند "میثاق" و "کنوانسیون" یا "معاهده" تنظیم و امضا می شود. اسنادی نظیر «میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی»، «کنوانسیون حقوق کودک» و... از این دسته هستند.
**اسناد غیرالزام آور: این دسته ازاسناد هیچ گونه الزام حقوقی وقانونی برای دولت های عضوجهت اجرای مفاد آن ایجاد نمیکند. ازجمله ی این اسناد می توان به «اعلامیه جهانی حقوق بشر»، «اعلامیه حقوق کودک»، «اعلامیه جهانی حقوق زبانی» و... اشاره کرد. اسنادغیرالزام آور را درحقوق بین الملل (soft law) یاحقوق نرم می گویندکه نه کاملاً حقوقی اند و نه کاملاً سیاسی.
2- وجود برخی کلمات وعبارات مانند «تعهد می کنیم» و «متعهد می شویم» در اسناد غیرالزام آور - که نشان ازتعهد دارد- آن را به اسناد الزام آور تبدیل نمی کند. اساساً ماهیت حقوقی این دودسته از اسناد با هم متفاوت است.
3- ممکن است موادی ازمعاهدات بین المللی – چه الزام آور وچه غیرالزام آور- با برخی سنّت ها، آداب، عقاید و اسناد بالادستی بعضی کشورها مغایر باشد. در این صورت کشورهای یادشده سند مورد نظر را باشروطی می پذیرند. این شروط در اسنادالزام آور «حق شرط» و درغیرالزام آور «حق تحفّظ» گفته می شود. ایران تاکنون بسیاری از این اسناد – حتی اسنادالزام آور - را امضا و باشروط لازم پذیرفته واجرا نموده است.
بخش دوم: درباره ی سند2030
1- سندی که ما امروز به عنوان2030 ازآن نام می بریم شامل سه سند است:
الف) سند "دستورکار2030 برای توسعه ی پایدار" : درپیشگفتار این سند آمده: «این دستورکارکه جایگزین اهداف توسعه ی هزاره شد، شامل17 هدف اصلی و169 هدف ویژه است که نقشه ی راه جامعه ی بین المللی را در زمینه ی توسعه ی پایدار برای پانزده سال آینده ترسیم می کند». سند توسعه ی پایدار2030 درتاریخ 27سپتامبر 2015 دریونسکو تصویب و ازسوی دولت ها پذیرفته شده است. در این سند به تمام مؤلفه های توسعه ی پایدار درجهان پرداخته است.
ب) سندآموزش2030 اینچئون: یکی ازمؤلفه های توسعه که درسندتوسعه ی پایدار2030 به آن اشاره شده، داشتن آموزش مناسب، فراگیر و باکیفیت است. باعنایت به اهمیت موضوع آموزش درشکل گیری وتسریع روند توسعه، سند دیگری به نام "سند آموزش2030 اینچئون" درکنار سندتوسعه ی پایدار به تصویب رسیده که به عنوان سند الحاقی ودرحقیقت توضیح دهنده وتبیین کننده ی اهداف آموزشی مندرج درسند اصلی است. این سند درتاریخ مه 2015 در شهراینچئون کره ی جنوبی به عنوان سند جزئی تصویب و به سند مادر جهت توافق بین المللی ملحق شده است.
پ) سندملی آموزش2030: دولت ایران – مانند همه ی دولت های عضو جامعه ی ملل – برای این که بتواند سند2030 را اجرایی نماید، به تصویب "سندملی آموزش2030" اقدام نموده تا با بومی کردن سند توسعه ی پایدار2030، بتواند برنامه ی ریزی لازم برای رسیدن به چشم اندازهای مورد انتظار را تحقق بخشد.
2- سند2030 سندی توصیه ای و از دسته ی اسناد غیرالزام آور است که هیچ مقام مسؤولی از هیچ جای دنیا آن را امضا نکرده. در مقدمه ی بیانیه ی سند، از آن به عنوان "توافق" نام برده شده و آورده است: «... درمورد اهداف جدیدی برای توسع? پایدار توافق کرده ایم» وآقای بانکیمون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نیز سند2030 را یک "وعده" خوانده وگفته است: «این دستورکار، وعده ای است که توسط رهبران کشورها به مردم سراسر جهان داده شده است». ضمناً درهیچ جای سند صحبت از امضا به میان نیامده است.
3- درپیشگفتار سندتوسعه ی پایدار2030 آمده است: «روسای دولت ها، نمایندگان بلندپایه ی نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد وجامعه ی مدنی درسپتامبر2015 گرد هم آمدند و درمجمع عمومی ملل متحد، دستورکار توسعه پایدار2030 را تصویب کردند».
در این فراز از سند2030، دونکته ی مهم وجود دارد:
نکته ی اول: این سند توسط یک عده ی خاص و چندکارمند وکارشناس سازمان یونسکو (ویابه قولی، دشمنان) تهیه نشده است. نمایندگان وکارشناسان خبره ی همه ی دولت ها گرد هم آمده اند و براساس دغدغه های مشترک، سندی را تنظیم کرده اند.
نکته ی دوم: باعنایت به تعدد دولت ها وتفاوت فرهنگ ها وعقاید، مدت های زیادی طول کشیده تا ازمیان آن همه اختلاف، متنی به دست آید که همه برآن متفق باشند. این نشان می دهد نمایندگان کشورهای اسلامی تلاش زیای کرده اند تا از ورود عقایدکشورهای غربی به صورت واضح وشفاف درسند جلوگیری شود. این موضوع بامطالعه ی پیش نویس سند بهتر فهمیده می شود.
4- اسناد وبیانه هایی مانند سند2030 براساس دغدغه های جهانی وسپس اجماع بین المللی برای رفع آن ها شکل می گیرد. کم نیستند اسنادی که ازپس نگرانی های بین المللی درباره ی خشونت، حقوق زنان، حقوق معلولان، حقوق کودکان، تروریسم، آپارتاید و نژادپرستی، فقر وبیکاری، قاچاق، بیسوادی و... شکل گرفته اند. به بعضی از دغدغه هایی که فقط درباره ی موضوع آموزش درجهان وجود داشته ومنجر به تصویب سند آموزش2030 شده توجه بفرمایید(دغدغه هایی که فقط درمتن سندآموزش2030 آمده است):
* ...طبق برآورد درسال2013 تعداد59 میلیون کودک درسنّ دوره ی ابتدایی و65 میلیون نوجوان درسنّ دوره ی راهنمایی که بیشتر این تعداد را دختران تشکیل می دادند، ازمدرسه دور مانده اند. به علاوه، بسیاری ازکودکانی که درمدرسه هستند نیز مهارت و دانش پایه راکسب نمی کنند. دست کم250میلیون نفر ازکودکان دور? ی ابتدایی که بیش از50 درصد از آنان چهارسال دوره ی ابتدایی راگذرانده اند، به معیارهای حداقل در زمینه ی خواندن، نوشتن وحساب کردن هم دست نیافته اند. (بند29سند)
* ...تنها 69 درصد ازکشورها، برنامه هایی را برای دستیابی به تساوی جنسیتی در دسترسی به آموزش ابتدایی و48 درصد از کشورها برای دسترسی به آموزش متوسطه، ازنظر ثبت نام برابر دختران وپسران دراین مقاطع تاسال2015تهیه کرده اند. (بند34سند)
* ...درسال 2013 درسراسر جهان تعداد757 میلیون بزرگسال 15سال به بالا که دوسوم آنان زن بودند، توان خواندن ونوشتن نداشتند. پایین بودن سطح سواد، یک مشکل جهانی است که بیش از هرجا، درکشورهای کم درآمد ویا دارای درآمد متوسط قابل مشاهده است.(بند58سند)
* ... همه ساله در درون و نیز در اطراف مدارس، حدود 246 میلیون دختر وپسر، مورد سوءاستفاده و آزارجنسی قرار میگیرند. (بند65سند)
مطمئناً همین آمارها و دغدغه ها درزمینه های دیگر زندگی مردم جهان وجود داشته که باعث شده دولت های جهان برای چاره اندیش دور هم جمع شوند و اسناد مختلف را درموضوعات وبحران های متعدد تصویب نمایند.
5- مجامع بین المللی اسناد فراوانی را درموضوع های مختلف تصویب می کنند. اگر قرار است درباره ی این مجامع به درستی ومنصفانه قضاوت کنیم، بهتر است ازتمام رفتار ومصوبات شان باخبر باشیم. بدنیست بدانیم که سازمان یونسکو درآبان ماه سال 1395 و به درخواست کشورهای لبنان وتونس قطعنامه ای را مبنی برتعلّق «حرم قدس شریف به مسلمانان» تصویب کرد.12بند این قطعنامه فقط درباره ی مسجدالاقصی بود. یک هفته قبل از این مصوبه نیز شورای اجرایی یونسکو درتاریخ های 13 و 18 اکتبر درقطعنامه ی مشابهی دولت اسرائیل را به دلیل جلوگیری از ورود مسلمانان به مسجدالقصی به عنوان یک دولت «اشغالگر» متهم کرد و بر عدم وجود هرگونه ارتباط میان یهودیت و مسجد الاقصی تاکید نمود. پیشنویس این قطعنامه توسط آلمان و اتحادیه ی اروپا ارائه شده بود و رژیم صهیونیستی دراعتراض به صدور این قطعنامه ها، همکاری خود با یونسکو را به حالت تعلیق درآورد.
6- درمتن سند2030 چندبار اصطلاح «متعهد می شویم» ذکر شده است. بعضی منتقدین – به ویژه برخی فقهای بزرگوار- ازباب مجرا بودن «شرط ضمن العقد» درقراردادها براساس قواعد فقهی وحقوقی، نظر داده اند که ما نمی توانیم به بعضی شروط سند2030 متعهد و به برخی دیگر پایبند نباشیم؛ لذا پذیرفتن آن ما را ملزم به پذیرش همه ی مفاد آن می نماید. در این باره تذکر سه نکته قابل عرض است:
یک- قواعدحقوق بین الملل باقواعد فقهی وحقوق داخلی متفاوت است. بنابراین اظهارنظر درمورد اسناد بین المللی مستلزم دانستن علم حقوق – به ویژه حقوق بین الملل – است.
دو- سخن منتقدان در این مورد درصورتی درست است که ما سند2030 را یک معاهده وقطعنامه (سندالزام آور) تصور کنیم.
سه- سند2030 اساساً الزام آور نیست. با این حال ایران آن را با اعمال «حق تحفظ» پذیرفته است.
7- یکی ازموارد به ظاهر مغایر باعقاید و اسناد بالا دستی ما موضوع "تساوی جنسیتی" است که درجاهای مختلف سند آورده شده است. بعضی گمان کرده اند منظور از این تساوی، تساوی زن ومرد با هم درتمام شؤون است. اما درهیچ جای سند، چنین منظوری ازتساوی مدنظر نبوده؛ بلکه طبق محتوای سند، تساوی دختر وپسردر برخورداری از امکانات آموزش وفرایند توانمندسازی منظور بوده است. مواردی ازمحتوای سند که به این موضوع دلالت دارد:
یک- هدف 5-4 مندرج درسند توسعه ی پایدار: «ریشه کنی نابرابری های جنسیتی درآموزش وتضمین دسترسی برابر به همه ی مقاطع آموزش وتربیت فنی وحرفه ای برای اقشار آسیب پذیر، ازجمله معلولان، افراد بومی وکودکانی که در شرایط آسیب پذیر زندگی می کنند و یا خود، آسیب پذیرهستند، تا سال2030».
دو- هدف 5 اصلی سندتوسعه ی پایدار: «دستیابی به تساوی جنسیتی وتوانمندسازی همه ی زنان ودختران».
سه- بند20سندآموزش2030: «برای تضمین برابری میان زنان ومردان درآموزش)تساوی جنسیتی(، نظام های آموزشی می بایست صرفاً برای حذف تعصب مبتنی برجنسیت وتبعیض ناشی ازسوگیری های فرهنگی و اجتماعی و وضعیت اقتصادی تلاش کنند».
بنابرموارد یادشده دربالا، اگرما اکنون درآموزش دختران وپسران وتوانمندسازی شان به تساوی عمل می کنیم و بین شان تبعیض قایل نمی شویم، نباید ازچنین مصوباتی بترسیم.
ضمناً قابل یادآوری است که قبلاً نیز اسنادی با وجود موضوع "تساوی جنسیتی" ازجمله "کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان" ازسوی دولت های پیشین ایران پذیرفته و البته با اعمال حق تحفظ اجرا شده است.
8- اسناد2030 علاوه برالزام آورنبودن شان، در درون خود نیز اقتضائات عقیدتی وهنجاری کشورهای عضو را پیش بینی کرده اند. این قیود می تواند نتیجه ی تلاش کشورهایی مانند ایران، بعضی کشورهای اسلامی دیگر وکشورهای غیرهمسو با کشورهای غربی از نظر فرهنگ و عقیده باشد. درمتن سندتوسعه ی پایدار2030 آمده است:
«ما به این موضوع واقف هستیم که هرکشوری برای تحقّق توسعه ی پایدار؛ رویکردها، دیدگاه ها، الگوها و ابزارهای خاص خود را دارد و این موارد درچارچوب اولویت های ملّی وشرایط حاکم برفضای ملّی کشورها تعیین می شوند». (بند 59 سند)
«پیگیری و بازبینی به شکل داوطلبانه وکشوری انجام خواهند شد. دراجرای آن ها واقعیت ها، ظرفیت ها، سطوح مختلف توسعه ملّی درنظرگرفته می شود. ضمن این که فضا و اولویت های سیاسی کشورها نیز مدّ نظر خواهند بود». (بند74 سند)
درهدف شماره ی 4-5 نیز ضمن به رسمیت شناختن و ارج نهادن به مراقبت های داخل منزل وخانه داری با ترویج تأمین خدمات عمومی، ایجاد زیربناها وتنظیم سیاست های حفاظت اجتماعی، اضافه می کند: «...تا حدی که مقررات ملّی اجازه دهند».
دربند75 سندآموزش2030 و دربخش شاخص ها نیز ضمن پیشنهاد موضوع ومتن سند درچهار سطح: جهانی، موضوعی، منطقه ای و ملی، درشاخص ملی آورده: «شاخص های انتخابی یاتهیه شده ی کشورها، درراستای شرایط و اولویت های ملّی وهمسو بانظام آموزشی، برنامه ها وسیاست گذاری های آنان».
باعنایت به همه ی این موارد، باز ایران به این حد اکتفا نکرده و– علیرغم مخالفت کشورهای عضو مبنی براین که خواسته ی ایران درمتن سند وجود دارد– یادداشت وتعریضی را براساس استفاده ازحق تحفظ، توسط وزیر وقت آموزش و پرورش در زیر سند اضافه می نماید که:
«جمهوری اسلامی ایران خود را متعهد به بخش هایی از "چارچوب اقدام آموزش2030 " که به هرشکلی درتعارض با مقررات و اولویت های ملی، باورهای دینی و ارزش های فرهنگی جامعه ایرانی تفسیر وتعبیر شوند، نمی داند».
9- بعضی رفتارها ازسوی برخی کشورها درسطح بین المللی به شکل فردی انجام می شود بعضی رفتارها جمعی و با شرکت کشورهای مختلف. ازسوی دیگربسیاری از امورجهان؛ مانند مسائل مربوط به محیط زیست، تروریسم، مهاجرت، قاچاق، خشونت، اموربهداشت و درمان، بیسوادی و... ماهیتاً جهان اند و باید به مدد همکاری وهمگرایی جهانی سامان یابند وبعضی دیگر به دلیل فقر برخی کشورها، باید به کمک کشورهای قدرتمند و برخوردار حل شود. جالب این که سند توسعه ی پایدار2030 کشورهای ثروتمند را برای کمک به کشورهای فقیر موظف نموده است. به نمونه ی زیر در سند مذکور توجه فرمایید:
بند65 سند) «ماتصدیق می کنیم که کشورهایِ دارای درآمد متوسط، برای تحقّق توسعه ی پایدار هنوز هم بامشکلات ویژه ای روبه رو هستند. برای تضمین ماندگاری نتیجه ی اقداماتی که تاکنون انجام شده است، می بایست تلاش مان را برای رویارویی بامشکلات دائمی ازطریق تبادل تجارب، حمایت بهتر ومتمرکز ازنظام توسعه ی ملل متحد، نهادهای مالی بین المللی، سازمان های منطقه ای وسایر ذینفعان، تحکیم بخشیم».
ضمناً دربند69 سند نیز به این همکاری ها وکمک کشورهای توانمند به کشورهای توسعه نیافته یادرحال توسعه تأکید شده است.
بنابراین اگرحضور درمجامع جهانی وهمکاری بین المللی باکشورهای دنیا وجود نداشته باشد، تعامل وهمکاری متقابل شان نیز درپی نخواهد بود.
10- سندتوسعه ی پایدار2030 درمتن خود از بعضی اسناد دیگر نیز حمایت نموده است؛ ازجمله: بیانیه ی ریو پیرامون محیط زیست وتوسعه، اجلاس جهانی سران درمورد توسعه ی پایدار، اجلاس جهانی سران درخصوص توسعه ی اجتماعی، برنامه ی عمل کنفرانس بین المللی جمعیت وتوسعه، برنامه ی عمل پکن،کنفرانس توسعه ی پایدار سازمان ملل متحد و به بعضی اسناد دیگر.
درسند توسعه ی پایدار2030 والحاقیه ی آن(سندآموزش2030 اینچئون) و نیزسندهای مورد حمایتش، نه تنها چیزی درباره ی حمایت ازهمجنسبازی، همجنسگرایی، ممنوعیت آموزش های دینی، تعطیلی کلاس های قرآن، ممنوعیت آموزش قرآن به بهانه ی مبارزه باخشونت و...، وجود ندارد، بلکه چیزی درباره ی آن ها برداشت هم نمی شود.
11- دغدغه هایی که تاکنون در ارتباط باتصویب سند2030 اعلام شده عبارت است از: افتادن اطلاعات کشور به دست بیگانگان در بازرسی ها، آموزش های جنسی، کنترل جمعیت وتنظیم خانواده و صبغه ی سکولاری بودن سند.
درباره ی این موارد بدنیست بدانیم:
الف) مطمئناً مسؤولانی که مدت ها درمصادر مدیریت کشور بوده اند بهتر ازبنده – که تمام دارایی علمی وسوادم فقط یک گوشی موبایل است - معنای اطلاعات طبقه بندی شده را می دانند، نیّت سازمان ها درنوع درخواست اطلاعات– دراین که قصدجاسوسی دارند یانه – راتشخیص می دهند و می دانند چگونه گزارش ها را تنظیم کنند تا اطلاعات وآمارهای محرمانه به دست نامحرمان نیفتد. ازسوی دیگر درصورت صحت این تصور، مسؤولان ذی ربط می توانند دستور توقف اجرای سند را صادر کنند؛ مگر این که - به قول برخی- خود مسؤولان جاسوس بیگانه باشند!!
ب) آموزش های "جنسی" با آموزش های "جنسیتی" متفاوت است. آموزش های جنسی مربوط به چگونگی روابط جنسی مرد و زن، شیوه ها، موقعیت ها(Pozitions) واطلاعات مختلف دیگراست تا یک ارتباط به صورت مناسب صورت گیرد؛ اما آموزش جنسیتی عبارت ازآگاهی ها واطلاعاتی است که هر فرد باید به اقتضای جنس خود (این که دختر یاپسر است) فرابگیرد. این آموزش ها می تواند به او درشناخت جنبه های فیزیولوژیکی و روانی، جایگاهش درنظام خلقت وچگونگی تعامل اصولی باجنس موافق یامخالف کمک کند.
پ) رشدجمعیت درهرکشور باید ازنظر تعداد جمعیت با وسعت کشور، میزان امکانات ملی وسطح درآمد و رفاه خانواده ها متناسب باشد. کنترل جمعیت به این معنا است که تعداد جمعیت درکشور باید به گونه ای تنظیم شود که این تناسب حفظ گردد. بنابراین اولاً طرح های تنظیم خانواده درکشور درهمین راستا برنامه ریزی واجرا می شود وتوصیه ی سند2030 نیز چیزی غیراز این نیست. ثانیاً افزایش یاکاهش جمعیت باید براساس آمارهای موجود وطبق برنامه های مدون علمی دریک بستر زمانی مناسب صورت گیرد وبه هیچ وجه نمی تواند توصیه ای باشد.
ت) عزیزانی که نگران سکورلاری بودن سند هستند، به دینی بودن سند - به صورت عام نیز- اعتقاد ندارند. بی شک اگر قرار بود سندمذکور براساس دین تنظیم شود، اولاً به دلیل بین المللی بودن سند، باید ازآموزه های همه ی ادیان به صورت فراگیر استفاده می کرد که منطقاً وطبیعتاً کاری ناشدنی بود. ثانیاً حتی اگر سند براساس همه ی ادیان الهی نیز تنظیم می شد، بازعده ای درکشور ندای وا اسلاما سرمی دادند که این ها می خواهند دین یهود ونصارا را درکشور ترویج کنند وفاتحه ی اسلام را بخوانند. آن ها یونسکو را بامجلس شورای اسلامی اشتباه گرفته اند وعقیده دارند می بایست سند2030 براساس آموزه های دین اسلام – آن هم باقرائتی که خودشان دارند- تنظیم وتصویب می شد. جالب این که محتوای سند تماماً برخاسته از دغدغه های دینی وانسانی است.
12- عده ای ازمردم دنیا – درست یاغلط - مفاهیمی مانند: تراجنسیتی، همجنسگرایی، ازدواج رسمی باجنس موافق و... را پذیرفته و این ها درکشورشان به رفتارهای بهنجار تبدیل شده است. ازسوی دیگر افراد متمایل به این حالات، گاهی مورد رفتارهای تبعیض آمیز، شوخی های نامناسب، خشم وخشونت همسالان خود یا بزرگسالان قرار می گیرند.
یکی ازجلوه های جهانی بودن یک سندبین المللی این است که جهت ایجاد همگرایی دربین کشورهای دنیا، به تمام تمایلات، ارزش ها، آداب وعادات پذیرفته شده ی مردم شان احترام بگذارد.گاهی ممکن است بعضی از این آداب وعادات، مبتلابِه یک یا چندکشور نباشد یاحتی در نزدشان ضدارزش محسوب گردد. هنر سند این است که به اعتقادات آن کشورها نیز احترام می گذارد و برای ایجاد آرامش وهمگرایی بین المللی، باهیچ هنجار ملی مخالفت نمی ورزد.
بخش سوم: مطالب حاشیه ای
1- طبق اصل هفتاد وهفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «عهدنامهها، مقاولهنامهها، قراردادها وموافقتنامههای بینالمللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد».یکی ازخلأهای قانون اساسی این است که در این اصل بین اسناد الزام آور وغیر الزام آور تفاوت قائل نشده وشورای نگهبان نیز هیچ تفسیری در این خصوص ارائه نکرده است. هرچند به نظر می رسد به دلیل الزام آور نبودن سند2030، اجرای آن نیازمندتصویب مجلس نبوده، اما به لحاظ اهمیت سند مذکور، می توان گفت دولت می بایست جهت تسهیل امور پیش رو وجلوگیری ازسخنان پشت سر، حداقل شورای عالی انقلاب فرهنگی را درجریان پذیرش واجرای آن قرار می داد.
2- اسناد بین المللی موضوعی است کاملاً تخصصی وپیچیده که پذیرش آن ها نیازمند مدت ها مطالعه، زمان وسطح بالایی ازعلم وآگاهی وتجربه ی مسؤولان مربوطه است. بنابراین طرح آن ها بدون مقدمه درافواه عمومی– آن هم در روزهای تبلیغات انتخاباتی – اگرنگوییم رفتاری سیاسی وانتخاباتی بوده– حداقل کاری به غایت مدیریت نشده بودکه امورتخصصی بین المللی را تاسطح آدامس دهان عامه ی مردم پایین آورد وآن را باشدیدترین وسخیف ترین وجه ممکن، ملعبه ی دست عده ای سودجو، فرصت طلب وعوامی نمودکه همیشه خود را درهمه ی امورصاحبنظر می دانند. بی شک هرکسی در این کشور می دانست طرح موضوع سند2030 – که می بایست درسطح سران نظام حل وفصل می شد – آن هم دربحبوحه ی تبلیغات انتخاباتی و باوجود فضاهای متعدد مجازی، نه تنها مشکلی را حل نمی کند، بلکه بیشتر بر شیپور مشکلات و بحران می دمد. مسؤولان نظام باید ازمسائل تخصصی و داخل خودشان ومطالبی که لازم است برای پاسخگویی به مردم ارائه شود، درک لازم وکافی داشته باشند و بین این دو تفکیک قایل شوند. اساساً انتقال بعضی آمارها، گزارش ها وتوضیحات برای مردم ازسوی مسؤولان، بایدحساب شده و ازکانال های رسمی وتعریف شده ی قوای مربوطه وبه اقتضای وضعیت جامعه صورت بگیرد.
3- آن هاکه سندتوسعه ی پایدار2030 وسندآموزش2030 رامطالعه کرده اند می دانند که اسناد مذکور ازلحاظ جامعیت، تمام امورسیاسی، اقتصادی، جتماعی، فرهنگی، آموزشی و...مربوط به توسعه ی پایدار را دربر می گیرد. شاید بتوان گفت این اسناد ازنظر شکل ومحتوا و ازجهت شفافیت،کامل بودن، همه جانبه بودن، فراگیر بودن، جزئی بودن و کاربردی بودن، چندسروگردن ازاسناد بالادستی ما بالاترند. البته مواردی هم درآن وجود دارد که با فرهنگ ما همخوانی نداردکه باتوجه به جهانی بودن سند و باوجود تفاوت های فرهنگی درجهان، کاملاً طبیعی به نظر می رسد و چه بسا از نقاط قوت سند محسوب می گردد.
4- نگارنده سیاسی شدن بعضی ازمجامع جهانی و اجماع تعدادی ازکشورها دربعضی زمینه ها علیه ایران و اسلام را رد نمی کند. هرچند متأسفانه بسیاری ازفتنه ها وناآرامی های جهانی امروز، ازکشورهای اسلامی و افراد به ظاهر مسلمان برمی خیزد وهمین می تواند منشأ تحولات سیاسی علیه اسلام وترس دنیا ازمسلمانان باشد، اما نباید همه چیز را بارنگ سیاسی– آن هم درکمال بدبینی – نگریست. یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی درپی اعتراض به سند2030 گفته: «این نهادهای بینالمللی با رویکردی خاص وعموماً مغایر با اهداف انقلاب اسلامی شکل گرفتهاند...» (سایت شبکه ی خبر). این که ما همه ی کشورها وهمه ی نهادهای بین المللی را دشمن خود بدانیم وهمه ی رفتارهای شان را دشمنی باخود تصور کنیم، چیزی بدتر وخطرناک تر ازیک توهّم ساده است. بدنیست باورکنیم که انسان های خوب ودغدغه مندی غیر ازما(!) نیز در دنیا وجود دارند. باورکنیم هنوز افرادی در دنیا هستند که به انسان و انسانیت می اندیشند و غم فقر وعقب ماندگی، دل شان را ریش وپریش می کند. شایسته است گاهی وقت ها ازلاک "خودحق بینی" و "توهم دشمن" بیرون بیاییم و درفضای غبارآلود جهان، لمعاتی ازخورشید حقیقت را برتن سرد خودخواهی خود احساس کنیم.
5- ماپس ازگذشت ده ها سال هنوز الفبای تعامل با دنیا را نمی دانیم. ازیکسو باشعار مرگ، همه را ازخود می رانیم، درسخنرانی ها ومحافل مختلف به سران کشورهای دنیا – به ویژه کشورهای همسایه، آن هم دربحرانی ترین شرایط ممکن– بدوبیراه می گوییم وتهدیدشان می کنیم، تمام ارکان وساختار سازمان ملل را درمجمع عمومی اش زیر سؤال می بریم، لایحه ی حقوق بشرش را قبول نداریم و برایش لایحه ی حقوق بشر اسلامی تنظیم وتقدیم می کنیم، تصمیم هایش را به سخره می گیریم، قطعنامه هایش راکاغذ پاره می پنداریم و درتحقّق شعار استقلال، دیواری ستبر بین خود و دنیا ایجاد می کنیم و ازسوی دیگر می خواهیم نظر مثبت دنیا را به سوی خود جلب نماییم. جالب این که قصد داریم از پس همین دیوار بلند وقطورِ خودساخته، افکار خود را درقالب انقلاب به جهان صادرکنیم.
تعامل بادنیا دیپلماسی فعال وکارآمد می طلبد. شرکت ایران درمجامع جهانی وعضویتش درسندها وپروتوکل های مختلف باعث می شود:
یک- حضورکشور در دنیا نمود بیشتری پیدا کند.
دو- سیاست ایران ستیزی وترس از ایران رنگ ببازد.
سه- کشورهای دنیا احساس نکنند ایران تافته ی جدا بافته است وبا مجامع جهانی هماهنگی وهمکاری ندارد.
چهار- قدرت تأثیرگذاری ایران برمجامع جهانی بیشتر شود.
پنج- باوجود ارتباط سالم باجهان، اگر روزی دانشمندان ایرانی درعرصه ی علم وتکنولوژی به دستاوردهای قابل اعتنایی دست یافتند، ابزار طرح ومیدان عرضه ی آن وجود داشته باشد.
شش- ایران بتواند به کمک جامعه ی جهانی بعضی مشکلات خود را رفع نماید.
هفت- توسعه ی ملی، همپای توسعه ی جهانی پیش برود.
هشت- کشور بتواند ازتجربه های موفق کشورهای جهان بهره مندگردد.
نه- ایران بااستفاده از زمینههای موجود، برای معرفی اختصاصات ملی ودینی خود تلاش کند.
ده- درسایه ی همکاری باجهان، ازحقوق حقه ی خود بدون هزینه های اضافی، برانگیختن حساسیت های بین المللی وبه ساده ترین و بهترین شکل ممکن صیانت کند.
6- درتاریخ 25/6/95 نامه ای ازسوی معاون اول رئیس جمهور در5 بند جهت اجرای سند2030 صادر و رونوشت آن به ارگان های زیر فرستاده شده: دفترمقام معظم رهبری، دفتر رئیس جمهور، دفتر رئیس قوه قضائیه، دبیرخانه ی مجمع تشخیص، امور اداری و استخدامی کشور، سازمان برنامه و بودجه و خلاصه همه ی نهادهای اداری ، نظارتی وحتی روزنامه ی رسمی کشور.
فرض می کنیم دولت در این فقره کاملاً تخلف کرده باشد، باز این پرسش ها قابل طرح است که:
- چرا ازتاریخ انتشار نامه ی مذکور تاعمومی شدن خبرآن (حدود 9 ماه) هیچکس سخنی نگفته واعتراضی نکرده است؟
- چرا ادعا می شود اجرای سند بدون سروصدا انجام گرفته است؛ درحالی که تمام مراحل تصویب سند ازتهیه ی پیش نویس تاتصویب آن درسایت سازمان ملل درج می شود؟
- آیا امکان نداشت این اعلام عمومی چندروز دیرتر وپس ازتبلیغات انتخاباتی صورت می گرفت تاشبهه ی تبلیغاتی بودن برآن وارد نشود؟
- برفرض تخلف بودن کار دولت وبرفرض مردمی ودلسوز بودن همه ی افراد و دستگاه های نظارتی، آیا بهتر نبود به جای رفتارهای هیجانی وبحران آفرین، ابتدا موضوع تخلف دولت از راه های قانونی پیگیری وسپس به صورت اصولی ومنطقی به مردم اطلاع رسانی می شد؟
7- بعید به نظر می رسد:
*آقای روحانی به- عنوان یک حقوقدان- نداند هیچ قرارداد وسندی بدون رعایت اسناد بالادستی مجوز وتوان اجرایی شدن ندارد.
** یک رئیس جمهور– که خود درکسوت یک فقیه صاحب نظر است وعلاوه برسابقه ی انقلابیگری، همواره درپست های حساس کشور مشغول بوده و اینک به عنوان دومین مقام مملکت مشغول خدمت است– به امضای یک سند سرتاپا نفوذ وابتذال– آن هم درحق کودکان ونوجوانان معصوم کشور خود – اقدام بنماید وآن را درسکوت اجرا کند ومهم تر این که تصور کند این رفتارهای ناهنجار (آموزش جنسی وهمجنسبازی به پسران و دختران ابتدایی و پیش دبستان وخذف دین وآموزه های دینی ازسیستم آموزشی کشور) آن هم دریک کشوراسلامی برمبنای حاکمیت ولایت فقیه، هیچگاه به بیرون ازمدارس درز نمی کنند!
8- بعضی درمخالفت باسند2030 اعلام کرده اند این جا ایران است ونباید سیستم آموزشی اش از بیرون نوشته و دیکته شود. بدنیست در این مورد عرض شود:
اولاً باید از این عزیزان پرسید "این جا ایران است" یعنی چه؟ اگرمنظورشان این است که ایران تافته ای جدابافته از دیگر مناطق دنیا است، که چرا باید اینگونه باشد؟ مگر در دنیای ارتباطات همه جانبه، می شودکشوری از دیگران جداباشد و به دور خود دیوار بی اعتمادی نسبت به دنیا وخودبرتر بینی بکشد وبتواند زندگی بدون مشکل ومرارت هم داشته باشد؟ ظاهراً این بزرگواران یامشکلات قریب به چهل ساله ی مردم را نمی خواهند ببینند ویا آن را عروسی می پندارند. واگرمنظورشان این است که ایران ازلحاظ آموزش همه چیز دارد و به خارج نیازمند نیست، باید پرسید ایران ازنظر آموزشی ورفاه عمومی درکجای دنیا ایستاده است؟ طبق گزارش مؤسسه ی لگاتوم، ایران ازبین142 کشوردنیا درشاخص رفاه جهانی سال 2016 در رتبه 118 قرار گرفته و درشاخص آموزش جهانی رتبه ی 65 جهان راکسب کرده است. بعید است عزیزان ادعا کنند این آمارها واین همه مشکلات وآسیب های اجتماعی وفشل وناکارآمد بودن نظام آموزشی کشور، درعین برخورداری ازبیشترین قشرتحصیل کرده، درپی برنامه ریری بی نقص، غنای کیفیت آموزشی، اعتبارات وامکانات بالای بخش آموزش و رسیدگی به معلمان وسیستم آموزشی بوده است. البته قسمت های دیگر کشور نیز دست کمی از نظام آموزشی ما ندارند.
ثانیاً سندآموزش2030 نه سیستم آموزشی و نه برنامه ی آموزشی است که از بیرون نوشته و دیکته شود. این سند یک توافقنامه ی هماهنگی وهمکاری بین المللی است که امکان یک حرکت جمعی جهانی برای یک مقصد خاص وجلب کمک های کشورها به هم را فراهم می کند.
ثالثاً این سند توسط160 کشوردنیا پذیرفته شده است. در این صورت باید تصورکنیم همه ی این کشورها به دنبال خیانت به ملت خود بوده اند، همه گول دشمن را خورده اند وهمه فاقد برنامه و استراتژی در امور توسعه وآموزش خود بوده اند؛ جز ماکه ازهمه هوشمندتر، غنی تر و دشمن شناس تریم. به جرأت می توان گفت بسیاری از رفتارهای ما اهانت به مردم جهان وساختارهای بین المللی است.
9- درمورد کتاب "لک لکی درکار نیست" که این روزها آن را به سند2030مربوط کرده اند:
نخست این که کتاب مذکورخارجی است وترجمه ی آن توسط مؤسسه ای به نام "رهایی" به صورت مجازی منتشر شده وهیچگاه در ایران اجازه ی نشر نیافته است.
دوم این که کتاب مذکور محتوای جالب وقابل تأملی دارد وجای آن درساختار آموزشی ما به شدت خالی است. هرچند طبق نوشته ی روی جلد، کتاب یادشده برای کودکان4 سال به بالا تنظیم شده، اما اگر درایران بومی سازی شود – باتوجه به شریط کشور – برای کودکان 7 ساله و بالاتر لازم وقابل استفاه است.
سوم این که این کتاب سال ها قبل ازتنظیم سند2030 به صورت اینترنتی منتشر شده وهیچ ربطی به سند ندارد.
10- سخنانی که این روزها در مورد سند2030 دست به دست و سینه به سینه چرخیده، قبل از هرچیز باعث هتک حیثیت آموزش وپرورش ومعلمان متعهد و دلسوزمان شده و زخم این اهانت جز باعذرخواهی بانیان، انتشار دهندگان این اخبار وکوه سازان از این کاه التیام نمی یابد.
11- رئیس جمهور یک کشور یا در اِعمال بعضی سیاست های خرد وکلان نامناسب وغلط، یا عامدانه رفتار می کند و یا از انجا م کارها ناتوان است. درهرصورت قانون برای برخورد با رئیس جمهور، ابزارهای لازم را پیش بینی کرده است. جار زدن بعضی مسائل دربین مردم وکشاندن پای شان دراین معرکه ها؛ درحالی که هیچ کمکی ازآن ها برای رفع مشکل برنمی آید، نه تنها معضلی راحل نمی کند، بلکه جز دوقطبی شدن جامعه، تضعیف مسؤولان، بدبینی مردم نسبت به آن ها، ایجاد تشنج درجامعه و بروز معضلات بیشتر چیز دیگری به دنبال ندارد.
درپایان ازتصدیع پیش آمده عذرخواهی می کنم وامیدوارم آگاهی ملت ایران به پایه ای برسدکه کشتی امنیت وآسایش فکری و روانی اش با هر موج عوامفریبانه ای به صخره های تشنج و ناامنی برخورد نکند.
(خردادماه96)
.: Weblog Themes By Pichak :.