چندی پیش خبرِ (گلاب به روی تان) اختلاس صندوق ذخیره ی فرهنگیان- آن هم با به میان آمدن پای همسران دوم مختلسان- نظرم را نسبت به قشر فرهنگی به کلی عوض کرد. قبلاً فکر می کردم فرهنگیان، قشر مظلومی هستند که حقوق کمی می گیرند و امکانات زندگی شان از همه ی اقشار مردم پایین تر است، اما با این اتفاق، فهمیدم این حضرات برای خودشان میلیاردها پول جمع کرده بودند. ببینید چقدر ذخیره کرده بودند که چندهزار میلیاردش در جریان اختلاس از بین رفته!! این خانم ها و آقایانی که می گویند حقوق شان کم است، واقعاً این همه پول را از کجا آورده بودند؟ از این گذشته، این قشرِ به ظاهر مظلوم در فضای به شدت روشنفکری امروز – که زنان، چهارچشمی مردها را می پایند و تمام جیک و پوک حقیقی و مجازی شان را با دقتِ وسواس گونه چک می کنند – می روند و ازدواج مجدد می کنند. از همه بدتر با گرفتن شغل دوم و سوم و اشتغال در تاکسی تلفنی، شاگردی کردن در مغازه ها، دستفروشی، کارکردن با وانت و... مظلوم نمایی هم می کنند و با این کار می خواهند، هم رد گم کنند تا مردم متوجه نجومی بگیر و ثروتمند بودن شان نشوند و هم بتوانند پول بیشتری جمع کنند و زن سوم و چهارم را نیز به حباله ی نکاح خودشان در بیاورند. مرا بگو که داشتم با مظلوم نمایی و اعتراضات و اعتصابات گاه و بیگاه این قشرِ زیاده خواه، به مسؤولان عزیز و شریف خودمان شک می کردم. باور کنید از اول هم می دانستم مسؤولان با سواد، با شعور، با فرهنگ، مدبّر، خوش فکر، دلسوز و فهمیده ی ما مقوله ی فرهنگ را در اولین اولویت های داخلی - و مخصوصاً خارجی خودشان - قرار می دهند، هیچ قشری را به فرهنگیان و اساتید ترجیح نمی دهند و حقوق و مزایای آن ها را کافی و مُکفی پرداخت می کنند.
اِ اِ اِ اِ... می بینید داشتیم چه اشتباهی می کردیم و چه جوری گول می خوردیم؟؟
(مورخه 30/9/95)
.: Weblog Themes By Pichak :.