به گوش وبه هوش
سیستم شنوایی( گوش خارجی، گوش میانی وگوش داخلی وضمائم عصبی آن) اولین عضوازحواس پنجگانه است که درانسان شکل می گیردوآخرین حسی است که بعدازمفارقت روح ازبدن ازکارمی افتد .
درحدود سن چهارماهگی جنینی گوش به تکامل رسیده وجنین درشکم مادرقدرت درک اصوات راداردوصدای قلب مادرواصوات محیط پیرامون خودرا می تواندبشنود .
اینکه بعضی ازمحققین معتقدندصدای قلب مادربرای نوزادان وحتی بعدازنوزادی نیزآرام بخش واطمینان بخش است می تواندبدین جهت باشد که کودک حدودپنج ماه دائم بااین موسیقی حیات بخش زندگی کرده است .
بعدازتولدیک نوزادمی بینداما قدرت تشخیص تصاویررانداردوآرام آرام این فرایند تکمیل خواهدشد ودرابتدای تولد نمی توانیم چشم نوزادان راجهت سلامت بینایی، معاینه وبررسی نماییم ولی گوش وشنوایی نوزادان دربدتولدقابل بررسی وسنجش خواهدبود .
وجودموسیقی مناسب وسخنان محبت آمیزواصوات هنجاروآرام بخش پیرامون جنین درشکل گیری روان وروح کودک تاثیربسزایی خواهدداشت .
استفاده ازالفاظ رکیک واصوات گوش خراش وسخنان ... می توانددرشکل گیری شخصیت وذائقه شنوایی بعدازتولدکودکانمان موثرباشد.
اگرفردی ازداشتن یکی ازحواس مثل لامسه، چشایی، بویایی وحتی بینایی محروم باشدمی تواندازطریق حواس دیگرتاحدودزیادی این محدودیت راجبران وفرایند آموزش ویادگیری خوددرجهت تکامل علمی و اجتمایی را جبران نماید، ولی محرومیت ازشنوایی هرچندتاحدودی قابل جبران است ولی فردناشنوامحدودیت شدیدی درآموزش های اجتمایی وکسب اعتمادبه نفس وتکامل ضریب هوشی واجتماعی خواهدداشت که حواس دیگرنمی توانندکمک چندانی دررفع این محدودیت داشته باشند .
طبق اخبارواحادیث وبعضی پژوهش های علمی(توسط عده ازدانشمندان تحقیقاتی صورت گرفته ازافرادی که بعدازایست کامل قلبی- تنفسی وازبین رفتن همه علائم حیاتی فرصت ادامه حیات مجددیافته اند) بعدازمفارقت روح ازبدن آخرین حس ازحواس انسان که ازکارمی افتد، حس شنوایی بوده وفرداصوات پیرامون را می شنودولی قدرت هیچ واکنش وپاسخی راندارد .
شایدیک ازدلایل سفارش گفتن اذان واقامه دربدوتولدوذکرتلقین بعدازمرگ نیزاین مطلب باشد که البته می تواندبعنوان یک فرضیه قابل طرح وموردبحث وپژوهش علمی ونقلی قرارگیرد .
.: Weblog Themes By Pichak :.