نگاه رحمانی و اعتدالی امام خمینی
در سیاست خارجی(1)
اشاره
هر کشوری، در بعد داخلی و خارجی برای خود سیاستی دارد. در صورت وقوع انقلاب و تشکیل نظامی جدید، رهبران و حاکمان جدید نیز سیاست خاصی را دنبال می کنند. امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، نسبت به سیاست خارجی نظام تازه تأسیس، دیدگاه ویژه ای داشت که شناخت دقیق و به دور از تنگ نظری آن، ما را با شخصیت دوراندیش و آینده نگر ایشان بیشتر آشنا می کند. در این نوشته کوتاه قصدمان آشنایی با دیدگاه امام خمینی نسبت به اصول و اهداف سیاست خارجی ج.ا.ا و ابزار و روشهای رسیدن به آن است. با بررسی آثار حضرت امام به دست می آید که ایشان در بعد سیاست خارجی رویه ای اعتدالی و رحمانی داشتند.
این مقاله در شماره 182 هفته نامه حریم امام(ره) به چاپ رسیده است.
مقدمه
صاحب نظران تعریفهای فراوان و مختلفی از سیاست خارجی دارند که در عین تفاوتهای جزئی، از مفهوم مشترکی برخوردارند. در یکی از تعریفها که جامع و نزدیک به همه دیدگاه هاست، آمده است: «سیاست خارجی مجموعه خط مشی ها، تدابیر، روشها و انتخاب مواضعی که دولت در برخورد با امور و مسائل خارجی در چهارچوب اهداف کلی حاکم بر نظام سیاسی اعمال می کند.» (محمدی، 23) یعنی سیاست خارجی یک حکومت، بازتاب اهداف و سیاستهای یک دولت در عرصه بین الملل و در ارتباط با دیگر کشورها، سازمانها، نهضتها، وقایع و حوادث جهانی و... می باشد. همانطور که از مفهوم این تعریف برمی آید، سیاست خارجی شامل دو بخش مهم و محوری است: الف. پیگیری اهداف خاص؛ ب. روشها و ابزارهای رسیدن به آن اهداف.
امام خمینی با رهبری الهی و همه جانبه، انقلاب اسلامی ایران را به موفقیت و پیروزی رهنمون کرد و نظام ج.ا.ا را بنیان نهاد. مدت ده سال رهبری نظام را به عهده داشت و در این مدت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در نظر و عمل بازتاب اندیشه های ایشان بود. در سال های اخیر افراد و گروه ها و جناح ها سیاسی کشور به فراخور اهداف و سیاستهای خود برداشت خاصی از سیاست خارجی امام ارائه داده اند. هر کدام ضمن توجه به بخشی از سیره نظری و عملی امام و برجسته کردن آن، از بخش دیگر غفلت کرده و نتوانستند نظر جامعی از ایشان ارائه دهند. عده ای ایشان در سیاست خارجی کاملاً آرمانگرا و انقلابی معرفی کرده و برخی دیگر واقعگرا و لیبرالی، اما با مطالعه و دقت در اندیشه و عمل حضرت امام می توان گفت چکیده و عصاره سیاست خارجی امام بازتاب فهم ایشان از آیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم» (فتح، 29) می باشد. حال عده ای در معرفی سیاست خارجی امام تنگ نظری کرده و فقط به «اشداء علی الکفار» چسبیده و بر آن تأکید می کنند، برخی هم با خوشبینی زیاد کل جهان هستی را واحد دانسته و تنها «رحماء بینهم» را پیش می کشند. اما به نظر من اگر زندگی نظری و عملی امام به طور همه جانبه بررسی و تحلیل شود، بهترین گزینه برای معرفی دیدگاه ایشان، نگاه «اعتدالی» است که اتفاقاً برگرفته از همین آیه مبارکه قرآن کریم می باشد.
محور و معرف سیاست خارجی هر کشوری به دو مقوله مهم بستگی دارد؛ اصول و اهداف آن، ابزار و مکانیسم تحقق آن، حضرت امام در بیان و عمل سیاسی خود به هر دو مورد توجه داشتند.
اصول و اهداف سیاست خارجی
1 ـ استقلال در همه زمینه ها
کشور وقتی شکل می گیرد که چهار عنصر؛ سرزمین، جمعیت، حکومت و حاکمیت با هم جمع شوند و وجود عینی به خود بگیرند. اگر یکی از آنها از صحنه وجودی کشوری محو شود، اصولاً در واقعیت خارجی کشوری وجود نخواهد داشت. استقلال کشور نیز به عنصر حاکمیت بر می گردد. یعنی کشوری که عملاً حاکمیت نداشته باشد و نتواند برای خود مستقلاً تصمیم گرفته و اجرا کند، اساساً استقلال ندارد. یکی از محوریترین اصول سیاست خارجی حضرت امام تأکید بر همین عنصر حاکمیت بود.
با وجود ساختار دو قطبی جهان (شرق و غرب) در دوران حیات حضرت امام، ایشان به این نتیجه رسیده بود که مشکل اساسی سیاست خارجی کشورهای اسلامی، به ویژه ایران، عدم استقلال در سیاست خارجی است. یعنی وابستگی به یکی از دو قطب شرق یا غرب. این که به تنهایی نمی توانند در عرصه بین الملل تصمیم بگیرند. اگر کتاب «صحیفه امام؛ مجموعه سخنرانیها و...» امام خمینی را بررسی کنیم، خواهیم دید بیش از 800 بار کلمه «استقلال» را به کار برده اند که بیشتر به استقلال کشور برمی گردد. ایشان تأکید داشت، ما نه طرف غرب مى رویم، نه طرف شرق مى رویم، بلکه مستقل بوده و به صراط مستقیم عمل می کنیم. (صحیفه امام، ج 19، ص 328) دولت اسلامى ما آزاد و مستقل خواهد بود. و تعادل قوا در این منطقه از جهان، به هیچ وجه نباید تغییر یابد. ما نه به سوى غرب و نه به طرف شرق گرایش خواهیم داشت و مى خواهیم یک جمهورى بی طرف و غیر متعهد به دول ابرقدرت باشیم. ما مى خواهیم روابط دوستانه با همه کشورها داشته باشیم، مادام که آنها در امور داخلى ما مداخله نکنند. (همان، ج 5، ص 466)
2 ـ عدم سلطه گرایی و سلطه پذیری
یکی از اصول و اهداف سیاست خارجی امام که برگرفته از اصل قرآنی «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا» (نساء، 41) است، نفی هر نوع سلطه می باشد؛ چه سلطه پذیری (صحیفه امام، ج 4، ص 317) و چه سلطه جوئی (همان، ج 16، ص 392). حضرت امام حتی ژاندارمی ایران در منطقه را رد کرده (همان، ج 4، ص 356) و معتقد بود همه کشورها دوست و برادر ما هستند. (همان، ج 7، ص 440)
3 ـ نفی ستمگری و پذیرش ستم
اصول بعدی مدنظر امام خمینی، محکوم کردن هر نوع ظلم و ظلم پذیری «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون» (بقره، 279) در سیاست خارجی است. ایشان می فرماید: ملت اسلام پیرو مکتبى است که برنامه آن مکتب در دو کلمه خلاصه مى شود؛ نه ظلم بکنید و نه زیر بار ظلم بروید. (صحیفه امام، 14/81 و 11/255) به اعتقاد حضرت امام انظلام (زیر بار ستم و ظلم رفتن) بدتر و قبیح تر از ستم است (همان) و همانطور که ظلم در اسلام حرام است، زیر بار ظلم و ستم دیگران رفتن در سیاست بین الملل نیز حرام است. (همان، ج 15، ص 117)
4ـ وحدت و اتحاد جهان اسلام
حضرت امام با توجه به توصیه های قرآنی و سیره نظری و عملی پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) وحدت مسلمانان و اتحاد تمام فرق اسلامی را در جهان یکی از اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانسته و به دفعات، چه پیش از انقلاب (صحیفه امام، ج 1، ص 21؛ 4/108؛ 5/34 و...) و چه پس از پیروزی انقلاب بر آن تأکید داشت. (همان، 2/403؛ 4/121؛ 6/504؛ و...)
5 ـ اشدا علی الکفار رحما بینهم
بنیانگذار نظام ج.ا.ا برای برنامه سیاست خارجی مورد نظر خویش از این آیه چندین برداشت دارند. 1 ـ جلوگیرى نمودن از ظلم ستمکاران و سستی نکردن در این زمینه، و با کفار و غارتگران بین المللى به شدت و قدرت برخورد کردن؛ 2 ـ از دیگر سو با ملتها و دولتهاى اسلامى به رحمت و اخوت و بردباری رفتار کردن؛ 3 ـ همچنین با کشورهای غیر اسلامی غیر توطئه گر رابطه مسالمت آمیز داشتن (شرح حدیث جنود عقل و جهل، 370؛ صحیفه امام، 15/292)؛ 4 ـ برائت و دوری نسبت به کشورها و سازمانهای جهانی توطئه گر و نسبت به کفار محارب که قصدشان زمین گیر کردن و نابودی کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان هست. (صحیفه امام، 9/346 و 385) حضرت امام در فرازی از بیانات خود می فرماید: معنی «اشِداءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» را به مردم بگویید؛ بگویید وقتی دشمنان هَجمه کردند به همه بلاد اسلامى و قصدشان از بین بردن همه چیز بلاد اسلامى است، کوتاه نیایند و شدت به خرج دهند. بی طرف نباشند و سکوت نکنند. (صحیفه امام، 19/ 139 و 141) ج19، ص: 139) منطق انبیا این است که «اشداء» باشند بر کفار و بر کسانى که بر ضد بشریت هستند، اما بین خودشان رحیم باشند. (همان)
6ـ دعوت و صدور انقلاب
امام خمینی بر حسب وظیفه دینی خود دعوت به توحید و یکتاپرستی و سعادت دنیا و آخرت بر اساس منطق و فطرت بشری را یکی از وظایف و اهداف سیاست خارجی می دانست. بر همین اساس نامه ای به گورباچف، رهبر شوروی سابق که محور بلوک شرق و نما الحاد و کفر بود، نوشته و دعوت به توحید و یکتاپرستی کرد. (صحیفه امام، 21/220) همچنین صدور اهداف و موفقیت های انقلاب اسلامی ایران به دنیا، به ویژه جهان اسلام را یکی از مبانی سیاست خارجی می دانست. چرا که معتقد بود «هیچ حادثه اى در جهان امروز در هر نقطه اى که اتفاق مى افتد، بدون تأثیر در نقاط دیگر نیست. (همان، 4/434) البته منظور ایشان از صدور انقلاب دخالت در امور دیگر کشورها و یا تحریک و زمینه سازی مردم برای قیام و مبارزه نبود، بلکه به مفهوم صدور ارزشها، توانایی ها، تجربیات و... انقلاب بود. (همان، 17/411)
7 ـ دفاع از مسلمانان و مستضعفان جهان
مبنای حضرت امام در امر سیاست در درجه اول ارزشهای اسلامی بود. نگاهش به سیاست خارجی نیز از دریچه دینی بود. لذا بر اساس فرموده پیامبراسلام(ص) که «لَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ مَن اصبحَ و لَمْ یَهْتَمَّ بامورِ المُسلمینَ فَلَیسَ بمُسلِمٍ،» می فرمود: کسی که به نیازهای مسلمین اهتمام نورزد، مسلمان نیست؛ فقط گفتن «لا اله الا اللَّه» نشانه مسلمانی نیست؛ اسلام و مسلمانی آن است که به درد مسلمین بخورد. (صحیفه امام، 3/341؛ 4/44؛ 14/137؛ و...) دغدغه فکری امام فقط مسلمانان جهان نبود، بلکه بنابر وظیفه الهی خود همواره در فکر مستضعفین جهان نیز بود. (همان، 4/157؛ 7/327؛ و...) البته این حمایتها ضمن آن که معنوی و سیاسی بود، به معنی دخالت در امور دیگر کشورها نبود و حضرت امام بارها می فرمود ما هرگز به خاطر منافع داخلى خودمان به ملت و دولت دیگر تجاوز نکرده و در امور آنها دخالت نمی کنیم. (صحیفه امام، 4/267)
ادامه دارد...
.: Weblog Themes By Pichak :.