سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عمرابن خطاب بعلت زخمی که خورده دربسترمرگ است ومغیره ابن شعبه به اومی گویدای امیرالمومنین :خلافت رابرای پسرت عبدالله قرارده که خلیفه برسرش فریادمی زند: خداتورا بکشد! توبا این پیشنهاد هدفی جزبه پاکردن شرنداری، می خواهی خلافت رابرای کسی استوارسازم که حتی ازطلاق دادن همسرش نیزناتوان است ...

  تاریخ یعقوبی وطبری وهندی، کنزالعمال، طبقات وابن ابی الحدید درشرح نهج البلاغه(آدرس دقیق درکتاب ذکرشده)

عمراندکی قبل ازمرگش علی ابن ابیطالب، عثمان ابن عفان، سعدابن ابی وقاص، عبدالرحمن ابن عوف وزبیرابن عوام وطلحه ابن عبدالله رانزد خودخوانده وبه آنها می گوید: هرگاه ازدنیا رفتم صهیب ابن سنان( همان خدمتگذارعایشه ورابط اوبا طراحان سقیفه) امام جماعت مردم باشد وشما سه روزدرخصوص خلافت شورکنید، وچهارمین روزنمی آیدمگرازمیان خودخلیفه تعیین کنید، وعبدالله ابن عمرمشاورشماوطلحه نیزدراین کارشریکتان باشد .

به ابوطلحه انصاری دستورداد که 50نفرازشمشیرزنان انصارراانتخاب کند وبه مقداد ابن اسوددستورداد پس ازمرگم این شورا رادرخانه ای جمع تاخلیفه ازمیان خودبرگزینند، پس اگر5 نفر شخصی را انتخاب ویک نفرمخالفت کردگردنش را بزن واگردونفرمخالف کردندگردنشان را بزن واگرسه نفرمخالف وسه نفرموافق بودند، عبدالله ابن عمرداور شودواگرداوری اورا نپذیرفتندباگروهی باشید که عبدالرحمن ابن عوف درآن گروه است وهرکسی این را نپذیرفت اورا بکشید .

بعدازخروج علی ازخانه عمر، عباس عمویش بسوی اوآمده وازوقایع می پرسد وعلی می گوید: خلافت رادرمیان گروهی قراردادکه که گمان می برد من همسنگ آنانم وشرح ماجرا را به عباس می گوید .

عباس ازعلی می خواهدازشورا کناربکشدوعبدالله ابن عباس نیزرای پدررامی پسنددومی گوید با این چنین برنامه ای هرگزخلافت به تونمی رسد وعلی نیزرای آنان را تایید می کند.

درخطبه سوم نهج البلاغه : یکی ازآنها باکینه ای که ازمن داشت روی برتافت که منظورش طلحه است .

ومی دانست که سعدهیچ وقت پسرعمویش عوف را رهانمی کندومایل به امویان است، وازکینه طلحه وحسادتش نسبت به خودآگاه بود، ومی دانست که عبدالرحمن دامادعثمان است ومیل به اودارد، درعین حال درجواب عمویش گفت : من به آنچه شما می گوییدآگاهم ومی دانم، امادراین شورا با آنها خواهم بود، زیرا عمرتاکنون می گفت خلافت ونبوت دریک خاندان جمع نمی شوندولی الان مرا شایسته خلافت می داندودرشورا خواهم بود، تادورویی ودوگانگی میان حرف وکاراورا برمردم آشکارگردد .

  شیخ صدوق، ابن ابی الحدید، تاریخ طبری، ابن شبه .

عمردرآخرین دیدارخودبا شورا گفت که علت انخاب شما این است که پیامبرازشما راضی بوده ولی درادامه سخنش به زبیر می گوید دروقت خشم شیطان می شوی ... وبه طلحه می گویدوقتی که پیامبرازدنیا رفت بخاطرحرف توپس نزول آیه حجاب پیامبرازتوناراضی بود... وبعدازآنکه خصوصیات هرکدام ازشورارا به آنهاگوشزدکرده روبه علی کرده ومی گوید:سوگندبه خداکه خلافت توراسزاست، اگراین شوخ طبعی تونبود... (البته این سخنان پراست ازجملات متناقض ولی نشان می دهدکه خلیفه اشراف وشناخت خوبی ازافرادوقبایل وکشمکش های قومی که درسقیفه آنرازنده کرده انددارد)درحالی که خلیفه دردوران خلافت خودبارهابه جایگاه بی بدیل علی اعتراف واورادردشواری های وبن بست های حکومت منجی خودمی دانست .

دردوروزنخست، شورانتوانست به نتیجه برسدوابوطلحه که 50شمشیرزن درختیارداشت به شوراگوشزدکردکه که امروزآخرین روزاست وطلحه که رقابت را میان علی وعثمان می دیدبه نفع عثمان کنارکشیدوزبیربه نفع علی کناررفت وسعدنیزحق خودرا به عبدالرحمن داد.

عبدالرحمن شروطی را برای برای بیعت خودباخلیفه مطرح وخودراازکاندیدخلافت کنارکشیدوعلی نیزشروط راپذیرفت عبدالرحمن که غافلگیرشده بودمجلس راترک ودرگوشه ای باسعدابن ابی وقاص ومسورابن مخرمه که ازقبیله بنی زهره بودندبه شورنشست وعلی که پشت پرده ماجرارا میداندبه سعدتذکرمی دهدکه ازخداپروانمایدوبه نفع عثمان وبه پشتیبانی عبدالرحمن نباشد .

شورابعدازتنفس به جلسه بازمی گردندوسعداوضاع آشفته خارج جلسه که درحال تبدیل شدن به مشاجره ونزاع مسلمانات است رامتذکروبه عبدالرحمن می گویدقبل ازاینکه مردم خودرابکشندهرچه سریتر کارراتمام کن .

عبدالرحمن روبه علی کرده ومی گوید : من با توبیعت می کنم به شرطآنکه خلافت خودرابراساس کتاب خداوسنت پیامبروروش شیخین برقرارسازی ؟ وعلی درجواب می گوید: من براساس کتاب خداوسنت پیامبرعمل می کنم ودرامری که درکتاب خداوسنت پیامبرنیامده به رای خودعمل می کنم .

عبدالرحمن روبسوی عثمان این شرط را می گویدوعثمان به سرعت می پذیردواین اعلام شرط چندبارتکراروهربارعلی برموضع خوداستواروعثمان قبول می نمایدوعبدالرحمن باعثمان بیعت می کند.

نقشه ای که به پاداش سکوت عثمان وبنی امیه وبیعتشان باابوبکروجمله ابی بکربه عثمان که اگرعمرنبودتوشایسته ترین فردبرای خلافت بودی، درآنروزبه ثمرنشست وعثمان ابن عفان بعنوان جانشین پیامبر(ص)انتخاب شد .

تاریخ طبری ج3ص297ویعقوبی ج 2ص162 وابن اثیرج3ص 70 وابن ابی الحدیددرشرح نهج البلاغه ج 1ص 187وابن شبه ج3ص 926 وذهبی ج 3ص 303وجوهری  السقیفه وفدک ص86 وابن ربه العقدالفرید ج 5ص 37 .

                                      "باتلخیص ازکتاب اول مظلوم عالم دکترمحمدتیجانی تونسی"

 

دراین تعیین وانتخاب عجیب وبی سابقه ودرعین حال زیرکانه، تنهاپشتوانه ای که می تواندآنرا به منزل ومقصوددلخواه برساندخشونت وشمشیرعرب جاهلی می باشد .

درنقشه شوراهیچ روزنه ای برای خلافت انسانی چون علی که بابقیه افرادشوراهیچ تناسبی ازنظرموقیت اجتماعی وسیاسی وعلمی ... نداردباقی گذاشته نشده وعلی که ازابتدا نتیجه را می داند، تنهابا حضوردراین شوراپرده ازدوگانگی سخن خلیفه برداشته ومهربطلان برروش شیخین نهاده ونقشه ای که جانش رادرآن آشفته بازاربه خطر می اندازد رانیزخنثی نموده است .

باشروع خلافت علی(ع) نیزعواقب شورا درتحقیرعلی کارخودرا می کندوطلحه وزبیردربرخوردبامردم بصره خودرااهل شورا وهمردیف علی ومستحق خلافت می دانندومعاویه نیزدراین ترفندبرای براه انداختن غائله جمل وحتی درمکاتبات خودازاین حربه استفاده کرده واین دردبزرگی است که علی درنهج البلاغه ازآن شکایت می نماید .      




تاریخ : جمعه 94/5/16 | 1:1 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر