سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خالدابن سعیدکه درجمع یاران علی نشسته بوددرجواب عمربرخاست وبرای جهاددرکاب علی اعلام آمادگی نمود ... که علی باتقدیرازاوخواست تاآرام گیرد، وخالدنشسته  وسلمان برمی خیزد وچنین می گوید: الله اکبر، من خودم ازرسول خداشنیدم که فرمود: می بینم روزی راکه برادروپسرعمویم باگروهی ازیاران درمسجد من نشسته اندوعده ای از... جهنمی به آنان یورش برده اندتاآنان را به قتل برسانند...

عمرازسرخشم به سلمان یورش می آوردکه علی لباس عمرراگرفته واورابرزمین می کوبدوسپس می گوید: ای پسرصهاک حبشی، اگرنبودکتابی ازخداوسفارشی ازرسول خداکه ازپیش به من داده شده همانابه تونشان می دادم که کدامیک ازمایارانی ضعیف ترویارانی کمتردارد .

سپس علی روبه همراهان کرده : خدا به شمارحم کند، بروید، قسم به خداکه به مسجدواردنشدم جزآنگونه که برادرانم موسی وهارون داخل شدندآنگاه که همراهانش به اوگفتند: فاذهب انت وربک فقاتلا ...        

تووپروردگارت بروید ونبرکنیدکه ماهمینجا خواهیم نشست   مائده آیه 24

سپس گفت قسم به خداکه جزبرای زیارت رسول خدایاقضاوت درامری به مسجدواردنخواهم شد، زیرا برای کسی که حجت خداتعیین می شودجایزنیست تامردم رادرسرگردانی رهاسازد .

            طبرسی دراحتجاج، مجلسی دربحار، عاملی درالدرالنظیم وابن جبردرنهج الایمان

پس ازآن عمرباجسارت بیشتردرمدینه برای بیعت بقیه مردم به هجومی همه جانبه دست زدکه

ابن ابی الحدیددرشرح نهج البلاغه ازبراء ابن عازب روایت می کندکه اوچنین گفت: من دیدم ابوبکروعمروابوعبیده به همراه گروه سقیفه نشینان درحالی که لنگ یمنی به کمربسته بودندباکسی روبرونمی شدندمگرآنکه اورابسوی بیعت می کشیدند وچه بخواهدوچه نخواهدحتی باکتک به بیعت ابوبکروامی داشتند .

ابوبکرقدرت رابه دست گرفت وعلی باتعدادی ازصحابه ازبیعت امتناع کردند، اماعلی هرگزدست به اقدام عملی علیه حکومت نزدوبه کسی نیزاجازه شورش نداد .

چندی نگذشت که صدای اعتراض واختلاف درحکومت به دیگربلادرسیدونشانه های سرکشی وتمردوخروج ازاسلام بالاگرفت .

 در"یمامه"، "مسیلمه" ازقوم بنی حنیفه و"طلیحه ابن خویلد"ازغطفان پرچم ارتدادبرافراشته شد، وقوم "اسد"، "طی" و"کنانه" نیزدست به شورش زدندومنافقین نیزفعال شده بودندتاازاین آشفته بازارانتقام گذشته رابگیرند .

همسرعلی فاطمه(س) نیزباقلبی پرخون وآکنده ازخشم ازسقیفه نشینان که به استنادعلماء ومورخان اهل سنت موردآزارواذیت فراوان قرارگرفته بود، وتاپای جان درمقابل انحراف حکومت پیامبرودفاع ازحق ولایت وحکومت علی ایستاده بودبدون بخشیدن سقیفه نشینان ازدنیارفت .

علی بعدازحدود 6ماه وبعدازرحلت حضرت فاطمه باابوبکربیعت می کندودربعت بااوچنین می گوید: ای ابوبکر!بیعت نکردن ما باتونه به خاطرحسادت ورقابت درامری بودکه می پنداری خداوندبرای توفراهم ساخت، بلکه خلافت حق مااهل بیت است ...

                               تاریخ طبری، صحیح بخاری، ابن کثیرحلبی درسیره الحلبیه، ابن عبدربه، ابن حبان درالتفات ابن قتییبه درامامه وااسیاسه

ودرنامه 62نهج البلاغه چنین می فرمایند: سوگندبه خدا، نه ازقلبم می گذشت ونه درخاطرم می آمدکه عرب پس ازرسول خداخلافت راازاهل بیت اودورکنندویاپس ازپیامبرآنرا ازمن بگیرند...

 پس ترسیدم که اگراسلام ومسلمانان رایاری نکنم، بایدشاهدشکست ویاویرانی آن باشم که دراین صورت مصیبت آن برمن بسیاربزرگترازرهاکردن ولایت برشماست، زیرا ولایت برشماکالای روزهای کم دنیاست وازبین رفتنی، همانندسرابی که ازبین میرودویامانندابرهایی که پراکنده می شوند، پس درمیان آن حوادث بپا خاستم تاآنگاه که باطل ازبین رفت ودین ماندگارشد وآرام یافت .

درخصوص دفاع فاطمه(س) ازخلافت علی آنچه یک مطالبه هوشمندانه وبااقتدارولی دلخراش درتاریخ ثبت شده اینکه فدک یک وسیله ای بودبرای رسوانمودن سقیفه نشینان ومحکوم نمودن غاصبانی که  درپیمان نامه خودقبل ازرحلت پیامبربرخلاف نص قرآن اصرارداشتندکه پیامبران ازخودارثی بجانمی گذارند، تازمینه دست اندازی به جانشینی علی ومصادره اموال این خاندان  که می توانست برای آنهامشکل سازشود را فراهم آورند، وگرنه فاطمه آنچه ازدرآمدفدک می گرفت رابه مستمندان می بخشید ووابستگی مادی به این ملک نداشت .

درروزجمعه ای فاطمه درحالی که جلبابی برسرانداخته که سرتاپاراپوشانده بود ودرمیان زنان حرکت می کردوارد مسجدپیامبرشدودرپشت پارچه سفید ونازکی قرارگرفت وبه نقل ازعبدالله ابن حسن( یکی ازمحدثین معروف  ونوه امام حسن(ع) می باشد) خطبه ای آغازکرد که درتاریخ خطبه فدک نامیده می شودودرشرح ابن ابی الحدید، الاحتجاج طبرسی، بحارمجلسی، السقیفه جوهری ... مشروح آن نوشته شده، خطبه ای کم نظیرکه که الگوی تمام عیاری درسخنوری، خداشناسی، حقوق، منطق وکلام  ودفاع ازحق ومحاکمه متعدیان به حق وساکتین جامعه است.

درادامه سخن زمانی که فاطمه روبسوی قبرپدرنمودواشعاری ازهنددختراثاثه را می خواندمردم آنچنان گریستندکه اینگونه گریستن را کسی به یادندارد .

سخنانش به اتمام نرسیده آثارشرم وپشیمانی درمردم ظاهروولوله ای درمسجدبرپاشدوابوبکرکه اوضاع راازدست رفته یافت برمنبررفت وسخنانی سخیف وناسزا گونه گفت که مورخان اهل سنت وقتی بدین مقال می رسندزبانشان بسته والکن است .   (شرح ابن ابی الحدید ج16 ص214) 

بعدازسخنان فاطمه عده زیادی به خصوص انصاررآماده دفاع ازعلی شدندوبیم جنگ وخونریزی برمدینه سایه افکندوبازعلی پابه میدان گذاشت ومردم راآرام ووازجنگ بزرگی که می توانست درخت نوپای اسلام را ریشه کن نمایدنجات داد.

ابوبکردرنهایت تسلیم فشارمردم وقدرت منطق وکلام فاطمه(س) شدوطی نوشته ای فدک رابه فاطمه بازگرداندکه بعضی معتقدندعمراجازه دادن دست نوشته به ابوبکرراندادوعده ای نیزمی گوینددست نوشته راعمردرمیانه راه ازفاطمه گرفت وپاره کرد.

آن حضرت درحالی که به شدت خشمگین بودبه خانه بازگشت وباعلی سخن گفت، آنچنانانکه علی احساس کردفاطمه ازاین وضع آزرده است، ودراین هنگام موذن اذان آغازکردوعلی برخواست وشمشیربرداشت وروبه فاطمه گفت: آیا خلافت وارث رامی خواهی یارسالت پدرت وماندگاری آنرا، وفاطمه پاسخ دادمرارسالت بس است .

درکتاب "اول مظلوم عالم"جهت خودداری ازاطاله کلام، مستندات بطورکامل ذکرنشده وخوانندگان می توانندبطوردقیق بامطالعه این کتاب آنراپیگیری نمایند .

نظریات دیگری نیزدرخصوص سقیفه بیان شده که به نظربنده این کتاب به شکل معتدل ترومستندبه آن پرداخته واکثرمطالب مطروحه راازمورخین وعلمای معتبر اهل سنت ذکرنموده است .

درادامه کتاب به روندانتخاب خلفای بعدازابوبکر، مثل عمروعثمان که هیچ ارتباط شکلی باسقیفه نداشته وازهیچ قاعده واسلوب اجتماعی وعقلی وشرعی تبعیت نمی کندنیزپرداخته، وبه ماجراهای دوران خلفاتاپایان خلافت امام علی(ع) پرداخته شده که مطالعه آنرا به علاقه مندان توصیه می نمایم .   




تاریخ : یکشنبه 94/5/4 | 8:53 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر