"ما خَلَقتُ الجِنّ وَ الإنسَ إلا لِیَعبُدون" (الذاریات: 56)
"عبادت" به معنای نهایت کرنش در برابر خداوند است؛ و هدف از خلقت جهان و انگیختن پیامبران نیز عبادت خدا بوده است "لَقَد بَعَثنا فِی کُلِّ أمّةٍ رَسولاً أنِ اعبُدوا اللهَ..." (نحل: 36). البته روشن است که خدا نیازی به عبادت ما ندارد "إنّ اللهَ غَنیّ عَنکُم" (زمر: 7) و سود عبادت به خود پرستندگان بازمیگردد. گام نهادن انسان در مسیر بندگی، تنها راه رسیدن به کمال است.
در آموزههای اسلامی، راه و رسم بندگی نه جدای از زندگی بلکه در متن زندگی ترسیم شده است. یعنی سبک زندگی و الگوهای رفتاری انسان مسلمان بازتابی از بنیانهای هستیشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی اوست که از باورهای دینی خود برگرفته است. پس اگر یک کارشناس دینی درباره پرستش و دیانت و معنویت سخن میگوید لزوماً باید جلوه آن در زندگی را بازگوید زیرا زندگی و بندگی در هم تنیده است. دغدغه اصلی انسانها "چگونه زندگی کردن" است. پس اگر راه "بندگی"ای را بیاموزیم که رسم "زندگی" در آن نادیده گرفته شود این بندگی ناقص خواهد بود. با این رویکرد دیگر این شبهه پیش نخواهد آمد که "آیا اساساً دین، برنامهای برای زندگی دارد؟" و یا برخی احتیاط پیشه میکنند و میگویند "به گونهای زندگی کنیم که دین هم رعایت شود." اگر در هم تنیدگی زندگی و بندگی را پذیرفتیم، آنگاه میپذیریم که زندگی هرچه بهتر باشد، بندگی هم جلوهای نیکوتر خواهد یافت. دین، محدود به اخلاق و مناسک عبادی نیست؛ جلوهگری آن را باید در سبک زندگی دید. سبک زندگی لایه رویین است و میتواند نمادی از بندگی تلقی شود.
بر اساس آموزههای اسلامی، انسان باید در متن زندگی به خدا برسد. اولین اثر یاد خدا باید اصلاح زندگی باشد. این نقطه اوج بندگی است که زندگی را با دین به سامان برسانیم. و البته در زندگی بهتر، بندگی هم نیکوتر خواهد بود.
.: Weblog Themes By Pichak :.