مجموعه تلویزیونی «درحاشیه» به کارگردانی آقای مهران مدیری که پخش فصل اول آن از شبکه ی سوم سیما به پایان رسید، به دلایل زیر مخاطب خو د را یافته است:
الف) طنز بودن مجموعه درحد طنز عامیانه ب) پرداختن به یکی از مشکلات بزرگ جامعه پ) شهرت کارگردان
ت) اعتراضات و حاشیه های قبل از پخش
مجموعه ی «درحاشیه» از نظر فنی نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارد؛ اما موضوع این نوشته ی دست و پا شکسته نه پرداختن به آن ها و نه نقد حواشی آن است؛ بلکه غرض طرح این پرسش است که چرا باید بحران بزرگ موجود در عرصه ی بهداشت و درمان کشور و نیز عرصه های دیگر تاکنون در حاشیه مانده باشد؟ سیستم بهداشت و درمان کشور مانند گردن شتر ساختار کلان کشور است که اگر کسی بگوید «چرا کج است»؛ باید به او گفت «کجای این ساختار راست است که این یکی کج است»! این که بهمن بزرگ مدیریت فشل جامعه از کی و کجا به راه افتاده و فزاینده و تخریب گرانه ره به کجا می برد، موضوعی کاملاً واضح وغیر قابل انکار است؛ اما تعجب این جا است که در این میان نه مسؤولان محترم اراده ی جدّی برای تغییر این وضعیت دارند، نه مردم اعتراضی جدّی و در قالب اعتراضات مدنی از خود بروز می دهند و اگر کسی به خود جرأت بدهد به اندازه ی یک شوخی و طنز، به وضعیت موجود اعتراض کند، - به قول حافظ عزیز- از شش جهت راه بر او می بندند و نفس انتقادش را تنگ می کنند.
انگیزه ی پرداختن این نوشته به موضوع بهداشت و درمان، چیزی جز طرح موضوع از سوی مجموعه ی «درحاشیه» و بیرون آمدن این موضوع از حاشیه ی امن نیست؛ اما می توان آن را به موضوعات دیگر نیز تسری داد. ملاک ارزیابی سرانگشتی و عامیانه از یک وزارتخانه، دادن شعار و آمار نیست. آنچه که از آن به جا می ماند می تواند گواه عملکردش باشد. بدون شک وزارت بهداشت و درمان تاکنون نتوانسته - به اندازه ی دانش موجود در این حیطه و به میزان گردش مالی بین مردم و مجموعه ی بهداشت و درمان - به توقعات معمول جامعه ی ایران پاسخ دهد و دلیل آن همه آسیب هایی است که به بعضی از آن ها در زیر اشاره می شود:
1- وضعیت نامناسب پزشکی در ایران: این آسیب- که بیشتر متوجه پزشکان متخصص است- مصادیق زیر را در بر می گیرد:
یک- نگاه پزشکان به بیماران از بالا و باغرور و تبختر: البته این موضوع در ایران رایج بوده و فقط به پزشکان محدود نمی شود. این حالت مخصوص همه ی کسانی است که کاری از مردم به آن ها واگذار می شود؛ از پزشکان و کارمندان گرفته تا راننده ی یک اتوبوس که وقتی پشت فرمان می نشیند؛ خدا را بنده نیست و احساس می کند سرنوشت و زندگی همه ی عالم و آدم به دست او رقم می خورد؛ اما پزشکان در این میان از وضعیت بحرانی تری به سر می برند. آن ها تصور می کنند تنها خودشان هستند که در رشته ی خود مدرک دکتری گرفته اند و نفس بیماران شان از میان مدرک و مطب آن ها عبور می کند.
دو- داشتن ارتباط کاملاً خشک و رسمی بابیمار: پزشک با این که می داند رابطه ی عاطفی او با بیمار تا چه اندازه در درمان دردهایش مؤثر است؛ اما عمداً سعی می کند با رفتارهای خشک و جملات سرد، حریم کاذبی بین خود و بیمار ایجاد نماید و با تصور نادرست، به این وسیله جایگاهی برای خود دست و پا کند. البته علت دیگر بعضی از این رفتارها صرفه جویی در زمان معاینه ی بیماران است.
سه- نگاه صرفاً مادی به بیمار و توجه به او به عنوان مشتری
چهار- پاسخگو نبودن در مقابل بیمار
پنج- اعتراف نکردن به ناتوانی خود در درمان بعضی بیماری ها و یا انجام بعضی اعمال جراحی
شش- رقابت با پزشکان دیگر در ایجاد درآمد بیشتر از قِبَل بیماران
هفت- احترام قائل نبودن برای بیمار: این موضوع در شیوه ی دادن نوبت، رفتار منشی، مدت طولانی انتظار در مطب علیرغم تعیین وقت قبلی، فضای خشک و صندلی های نامناسب و محدود اتاق انتظار و... کاملاً مشهود و ملموس است.
هشت- اختصاص زمان بسیار اندک برای معاینه ی بیمار
2- تصویب نکردن تعرفه های مناسب در امور پزشکی، بهداشتی و دارویی و نظارت نکردن بر آن ها
3- برخورد نکردن با مطب های بدون تابلو و دارای تعرفه های بسیار بالا
4- کمبود پرسنل در بخش های مختلف درمانی
5- کمبود فضا و امکانات پزشکی و درمانی
6- بی سرو سامانی بازار دارو
7- بی سر و سامانی بیمارستان ها از نظر فضا، امکانات و مدیریت
8- وجود قاچاق دارو و ملزومات پزشکی
9- وجود فساد اداری و مالی در مجموعه های زیر نظر وزارت بهداشت و درمان
موضوع دیگر در این خصوص نوع مواجهه و برخورد مسؤولان و رسانه ها با مقولات مهم است. رسانه های ایران به دو گروه دولتی و غیر دولتی تقسیم شده اند. این که رسانه های وابسته به دولت به انتقادهای صریح و همه جانبه نمی پردازند، دور از انتظار نیست؛ اما پرسش از از رسانه هایی که خود را مستقل و مردمی می دانند این است که چرا هیچگاه پا را از پرداختن به مسائل سیاسی فراتر نمی گذارند؟ چرا همه ی رسانه ها به دنبال چالش ها و دعواهای سیاسی هستند؟ چرا در این کشور جز دعواهای سیاسی و مسائل مربوط به سیاست خارجی، هیچ موضوع دیگری آنقدر اهمیت ندارد که رسانه ها- چه جدّی و چه شوخی – به آن بپردازند؟
از رسانه ها که بگذریم به مسؤولان و سیاستگزاران می رسیم که گویا مشکلی غیر از آمریکا، اروپا و اسرائیل و دغدغه ای غیر از نفوذ و قدرت نمایی در منطقه، نگهداشتن بعضی حکومت ها و ایجاد حکومت هایی در بعضی نقاط منطقه و... ندارند. حاضرند چراغ خانه ی خود را به کنیسه و کلیسای دیگران ببخشند و خود در تاریکی فقر و فلاکت زندگی کنند. مطمئناً اگر مسؤولان ما در مصاحبه ها و سخنرانی های شان مسائل خارجی و دشمنان فرضی و غیر فرضی را در صدر دغدغه های مردم و رسانه ها قرار نمی دادند و فضا را برای بیان مشکلات داخلی باز می گذاشتند، کمبودها و نامرادی ها در عرصه های مختلف این گونه مغفول واقع نمی شد. بخش ها و عرصه هایی که از دیرباز به شدت دچار بحران بوده و امروز نیز از آن رنج می برند و رسانه ها می توانستند و می توانند مطالبات مردم در آن بخش ها را – چه به طنز و چه به جِدّ- به گوش مسؤولان برسانند، عبارتند از: وضعیت بهداشت و درمان، بانک ها و مؤسسات مالی و پولی، آموزش و پرورش، حمل و نقل درون و برون شهری، قوه ی قضائیه، ادارات ثبت و دفترخانه ها، بازارهای تولید و توزیع و مصرف، شهرداری ها، کشاورزی و روستاها، بیمه ها، اقتصاد و صنعت و تکنولوژی و... پرسش های اساسی مردم این است که چرا دولت ها می آیند و می روند، مسؤولان به نوبت برکرسی های ریاست می نشینند و برمی خیزند، اما مشکلات و بحران ها همچنان به جای خود باقی است؟ فلسفه ی وجود رسانه ها چیست و چه مسؤولیتی در قبال جامعه و مردم دارند؟ چرا مشکلات و مطالبات مردم را به گوش مسؤولان نمی رسانند؟ آیا سکوت رسانه ها در قبال مشکلات اساسی جامعه یک خودسانسوری است یا قرارداد نانوشته با مسؤولان تا هیچ گرد انتقادی به غبای اطلس ریاست شان ننشیند و همزیستی مسالمت آمیز مسؤولان و رسانه ها دچار تنش نشود.
وضعیت بخش های یاد شده در بالا بسیار بحرانی و در آستانه ی فروپاشی است؛ اما مردم به جای هر اقدامی از سوی مسؤولان خود، از زبان شان جز بد و بیراه به دشمنان داخلی و خارجی، موضوع هسته ای و مخلّفاتش،درگیری های منطقه ای، دعواهای جناحی، انداختن تقصیر مشکلات به گردن دشمنان و... چیز دیگری نمی شنوند و این روال الگویی بوده برای رسانه های داخلی که در راستای انعکاس نگرانی های مسؤولان قدم بردارند و خاطر خطیرشان را با طرح مشکلات و بحران های شدید داخلی مکدر نسازند؛ باشد که رستگار شوند.
.: Weblog Themes By Pichak :.