دوم – سند روایات
نکته درخور توجه : این داستان در منابع نیمه نخست قرن اول هجری و نیز مورّخانی که به لحاظ بررسی های سندی برخورد سختگیرانه داشته اند، به چشم نمی خورد. حتی در منابع دست اول قرن دوم و سوم؛ نظیر ابن اسحاق(م150ه) و ابن هشام(م218ه) که سیره اش مشهورترین سیره شناخته شده در جهان اسلام است، هم اثری از این داستان نیست؛ زیرا سند درستی برای آن نیافته اند. اما واقدی(م207ه) که 57 سال پس از ابن اسحاق بوده، در اسباب التنزیل خود و طبری(م310ه) که 160 سال پس از ابن اسحاق می زیسته است، در تاریخ و تفسیر خود آورده است. جالب تر آن که بخاری(م256ه) که تا 50 سال پس از واقدی می زیسته است و 60 سال برطبری مقدم است، در کتاب صحیح خود داستان غرانیق را نیاورده است.(نقد توطئه آیات شیطانی، ص55و56)
کنکاش در مسأله ما را بدین نکته اساسی می رساند که هم واقدی و هم طبری در نقل اسرائیلیات بی پروا بوده اند(تاریخ قرآن، ص158) و اصولاً به صحّت و سُقم قضایا کار نداشته اند و فقط نقّال بوده اند.(نقد توطئه آیات شیطانی، ص57) جالب است بدانیم که داستان واهی عبدالله بن سبا نیز که بعدها مستمسکی در دست وهابیان شد تا شیعه را بکوبند، نخستین بار در تاریخ طبری نقل شده است.(همان، ص235 ؛ ن.ک: 150 صحابی ساختگی) این معضل در برخی عالمان و کتب شیعه نیز وجود دارد. به عنوان مثال علامه مجلسی 110 جلد کتاب بِحار الأنوار را جمع آوری کرده اند اما در این کتاب، هر گونه رَطب و یابسی و هر نوع روایت صحیح و سقیمی ، موثق و ضعیفی یافت می شود که نشان می دهد برخی متتبّعین ما صرفاً شوق و ذوق جمع آوری دارند و کاری به درستی یا نادرستی مطلب ندارند.
قبل از بررسی سندی، ابتدا برخی عبارات کسانی را که دستی بر تاریخ و سیره دارند، می آوریم تا معلوم شود وزن این داستان در نزد عالمان دینی ما چه میزان است.
شوکانی: ابن خُزَیمه گفته است: به یقین خبر مزبور از ساخته های زنادقه(دشمنان اسلام) است.(فتح القدیر462:3 ؛ تفسیر کبیر23-24: 50و51 ؛ نقد آیات شیطانی، ص57)
قاضی عبدالجبار: این از موضوعات(جعلیات) افراد ملحد(کافر) است.(تنزیه القرآن عن المطاعن، ص243)
سهیلی: اصولیان این حدیث را از نظر دلالت داشتن و حجیت، بی اعتبار می دانند.(شرح سیره ابن هشام ؛ سُبُل الهدی و الرشاد488:2 ؛ قصه خوانان در تاریخ اسلام، ص68-69)
ابن حَزم: از عقلی که چنین حماقتی را می پذیرد، تعجب می کنم؛ زیرا پذیرش آن جز بر آدم مستی که نمی فهمد چه می گوید، روا نیست.(رسائل218:3)
امام محمد غزالی: چگونه ممکن است چنین آیاتی که ترکیبی از توحید و شرک است، از زبان عاقلی صادر شود چه رسد به رسول خدا(ص) که عاقل ترین مردمان و بنیان گذار چنین مکتب توحیدی است!؟ چنین اکاذیبی در شمار اسرائیلیات است که از فرهنگ یهودی و نصرانی بر گرفته شده است.(فقه السیره، ص116-118)
در این زمینه، افرادی به تفصیل - چه در خلال مباحث قرآنی و چه به صورت مستقل – به این مسأله پرداخته اند که برخی از آن ها را متذکر می شوم.
ألبانی در نصب المجانیق لِنَسفِ قصه الغرانیق؛
حسنین هیکل در حیاه محمد(ص)، صص172-182
مرحوم کامیار در تاریخ قرآن، صص148-165
جعفر سبحانی در فروغ ابدیت، صص329-339
.: Weblog Themes By Pichak :.