سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای پیش پرواز کبوتر های زخمی بابای مفقود الاثر! بابای زخمی!
دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر * پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟
 تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی * یک قاب چوبی روی دست میخ بودی
 توی کتابم هر چه بابا آب می داد *مادر نشانم عکس توی قاب می داد
 اینجا کنار قاب عکست جان سپردم *  از بس که از این هفته ها سر کوفت خوردم
 من بیست سالم شد هنوزم توی قابی * خوب یک تکانی لا اقل مرد حسابی!
یک بار هم از گیر و دار قاب رد شو * از سیم های خاردار قاب رد شو
 برگرد تنها یک بغل بابای من باش * ها! یک بغل برگرد، تنها جای من باش
 ای دست هایت آرزوی دستهایم * ناز و ادایم مانده روی دست هایم
 شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی * یک مشت خاک بی نشان و بی پلاکی
 عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است * یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است!!
تنها تلاشش انتظار است و سکوت است * پروانه ای که توی تار عنکبوت است
 امشب عروسی می کنم جای تو خالی * پای قباله جای امضای تو خالی
 ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش * یک بار هم بابای معلوم الاثر باش

 شاعر: عبدالکریم زارع




تاریخ : سه شنبه 93/11/28 | 8:40 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر