سفارش تبلیغ
صبا ویژن

  پیشگفتار 

 واژه"سیاست" به مسائل جاری بین حکومت و جامعه که ماهیت اقتصادی و سیاسی در مفهوم علمی دارند اشاره می کند. بنابراین تعریف در نهج البلاغه با مبحث سیاست مکرر مواجه می شویم. به عنوان مثال امام در خطبه3(معروف به خطبه شقشقیه) می فرماید: سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمی کردندو اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگران، و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رها می نمودم، و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می کردم.

در سیاست بازی های متداول جهان امروز و از ابتدای تاریخ بشر همواره باطل را حق جلوه دادن و حق را باطل جلوه دادن بسیار معمول و معروف بوده است. اساس سیاست های غیر توحیدی بر همین وارونه کردن حق و باطل در نزد مردم و جامعه تحت حکومت بنا شده است. امام در خطبه50 به این نکته به شکل ظریفی اشاره می فرمایند: همواره آغاز پدید آمدن فتنه ها، هواپرستی، و بدعت گذاری در احکام آسمانی است، نوآوری هایی که قرآن با آن مخالف است، و گروهی (با دو انحراف یاد شده) بر گروه دیگر سلطه و ولایت یابند، که بر خلاف دین خداست. پس اگر باطل با حق مخلوط نمی شد، بر طالبان حق پوشیده نمی ماند، و اگر حق از باطل جدا و خالص می گشت زبان دشمنان قطع می گردید. امّا قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می گیرند و به هم می آمیزند، آنجاست که شیطان بر دوستان خود چیره می گردد و تنها آنان که مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند یافت.

اما در سیاست ارزش محور علوی، هیچ مصلحتی فراتر از اجرای حق و مقابله با باطل نیست. اساسا حکومت هم در راستای اقامه ارزشهای الهی و انسانی واجد ارزش است وگرنه از لنگه کفشی پاره هم بی ارزش تر است. عبد الله ابن عباس می گوید: در ذی قار(پیش از جنگ جمل) نزد امیر مومنان رفتم. آن حضرت مشغول پینه زدن کفش خود بود. چون مرا دید گفت:"ما قیمه هذا النعل؟"بهای این کفش چقدر است؟ گفتم:"لا قیمه لها"بهایی ندارد! فرمود:"والله لهی احب الی امرتکم الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا"به خدا سوگند این کفش بی ارزش نزد من محبوبتر است از حکومت بر شما مگر آنکه حقی را برپا سازم یا باطلی را براندازم(نهج البلاغه.ذیل خطبه33) .

در خطبه131فرمود: خدایا! تو می دانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیده ات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر اجرا گردد.

سیاست با حکومت و قدرت رابطه ای ناگسستنی دارد. بقول دیوید سینگر از متفکران روابط بین الملل:"قدرت در عرصه سیاست بین المللی مانند پول در عرصه اقتصاد است."یعنی همانگونه که پول مهم ترین ابزار تاثیرگذاری در فرایندهای اقتصادی است در فرایندهای سیاسی هم عنصر قدرت مهم ترین ابزار محسوب می شود. در اندیشه سیاسی اسلام وجود حکومت امری ضروری است.  

   در بحارالانوار ج75.ص359 آمده است: اسد حطوم خیر من سلطان ظلوم و سلطان ظلوم خیر فتن تدوم...شیر درنده از حاکم ستمگر بهتر است و حاکم ستمگر از فتنه طولانی(کنایه از هرج و مرج و بی قانونی) بهتر است.

اما در عین حال بر تربیت نفس و خودسازی حاکم تاکید می ورزد. در حکمت73می فرماید: کسی که خود را رهبر مردم قرار داد باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد خود را بسازد و پیش از آنکه با گفتار تربیت کند با کردار تعلیم دهد. زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند سزاوارتر به تعظیم است از آنکه دیگری را تعلیم دهد و ادب بیاموزد.           ادامه دارد ...

             تهیه وتنظیم :ریحانه سادات حسینی

 




تاریخ : پنج شنبه 93/10/18 | 12:30 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر