دکتر علی شریعتی
(1312 – 1356ه.ش)
دکتر شریعتی تحت تأثیر اقبال لاهوری و در تعقیب و تبیین همان ایده، تاریخ بشریت را به سه دوره تقسیم میکند: 1. دوران وحی؛ 2. دوران امامت و وصایت؛ 3. دوران غیبت امام، که در این دوران رهبری و هدایت خلق به عهده علم است(شیعه (مجموعه آثار، ج 7) ، ص 247ـ249)
وی معتقد است: «وقتی پیامبر می گوید: خاتم انبیا من هستم، نمی خواهد بگوید آنچه گفتم انسان را الی الابد بس است، بلکه خاتمیت می خواهد بگوید که انسان ها تاکنون برای زندگی خود محتاج هدایت از طریق ماورای تعقل و تربیت بشری بوده اند اما از این پس و پس از خلق تمدن یونان و روم و اسلام و نزول کتب آسمانی تورات و انجیل و قرآن ، تربیت مذهبی انسان تا حدی که لازم بوده است ، انجام پذیرفته و مِن بعد انسان بر اساس تربیت حاصل از دین، قادر است بدون وحی و بدون نبوت جدیدی، روی پای خود بایستد و به زندگی ادامه دهد و بلکه آن را کامل کند. بنابراین، دیگر نبوت ختم است، خودتان راه بیفتید... از این پس عقل جای وحی را می گیرد.( اسلام شناسی، (مجموعه آثار، ج30، درس های مشهد) ، ص 63ـ64)
به نظر شریعتی خاتمیت یعنی فارغ التحصیل شدن انسان از مکتب وحی. بشر بعد از خاتمیت به وحی جدید نیاز ندارد؛ یعنی بر اساس تعلیمات این مکتب بی آن که پیغمبر دیگری بیاید ، می تواند خود پاسخ بیابد.(تاریخ و شناخت ادیان (مجموعه آثار، ج14) ، ص327)
از دیدگاه شریعتی، در دوران خاتمیت همه مسئولیت ها و کارکردهای پیامبران و امامان به عهده علم و عالمان و روشنفکران است.( شیعه، (مجموعه آثار، ج7) ، ص 103 و ص249 ؛ بازگشت (مجموعه آثار، ج4) ، ص154-155)
.: Weblog Themes By Pichak :.