خاتمیت پیامبر گرامی اسلام(ص)
با رحلت جانگداز اشرف کائنات و خاتم أنبیاء(ص) ، پرونده بَعث رسولان و پیامبران از جانب خداوند برای همیشه مختومه شد و پس از آن طی طریق و ادامه مسیر بر دوش مردمان نهاده شد. لذا بی مناسبت نیست اشاره ای اجمالی به این مبحث نموده و نظرات برخی کسان را در این زمینه بازگوئیم.
سوره أحزاب – آیه 40:
ما کان محمدٌ أبا أحدٍ مِن رجالِکم و لکن رسولَ الله و خاتَمَ النبیین ...
ترجمه: محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست ولیکن (او) رسول خدا و خاتم پیامبران است...
خاتَم به فتح تاء گر چه از نظر لغوی به معنای مُهر انگشتری و نگین انگشتری است اما از آنجا که سابقاً پایین نامه ها را به عنوان ختام کلام با مُهر انگشتری مهر می نمودند ، لذا در اینجا به مفهوم پایان دهنده به جریان نبوت بوده و مرادف با خاتِم(ختم کننده و پایان دهنده) به کسر تاء مفروض شده است.
گفته شده است دو عامل موجب بعث أنبیا و به طریق أولی رسولان بوده است:
اول – عدم تکامل بشر در روند رشد تاریخی خود؛ که موجب میشد هر از چندی خداوند برای یادآوری و گوشزد به بشریت و نمایاندن مسیر صحیح هدایت و سعادت ، رسولان و صاحبان شریعت را مبعوث کند.
دوم – قصور و ضعف انسانها در حفظ و نگهداری از میراث گرانبهای رسولان؛ که موجب از بین رفتن یا بروز تحریف در شرایع پیشین میشد و این عامل موجب می گردید خداوند تا هنگام رسیدن بشر به مرز عقلانیت ، پیامبرانی را مبعوث نماید تا انسانها را جهت گذار از مرحله طفولیت و رساندن آنان به سرمنزل تعقل ، یاری رسانَد. و در واقع چونان طفلی که باید از او مراقبت نمود تا راه رفتن و تکلم بیاموزد ، از بشر نیز با بَعث أنبیا این گونه مراقبت می نمود. اما با بعثت پیامبر گرامی اسلام(ص) و نزول این آیه به واقع خداوند می - خواهد دو چیز را به بشریت اعلام کند:
الف – این که بشر بدان پایه از عقلانیت رسیده است که دیگر نیازی به تکرار بَعث رسولان نیست.
ب – این که بشر با نصب العین آموزه های دینی و با بهره مندی از عقل خدادادی باید ادامه مسیر را خود بیابد و متناسب با شرایط زمانه و مقتضیات آن به راه خود تداوم ببخشد.
در واقع بشر دو مرحله را در روند تکاملی خود طی کرده است:
1 – مرحله پیش از بلوغ عقلی و اجتماعی ؛ که در این مرحله بشر نمی توانسته است دریافت کلی از تعلیمات دینی داشته باشد و همچنین نمی توانسته است این میراث گرانبها را به نحو أحسن حفظ نماید و خداوند با ارسال رسولان و برانگیختن پیامبران ، از طریق وحی به آنها یاری می رسانده است.
2 – مرحله پس از بلوغ عقلی ؛ در این مرحله ، بشر توانائی درک و فهم دین را به شکل جامع به دست آورده است و نیز توان حراست از داشته ها و دانسته های خود را یافته است. لذا مستغنی از استمرار رسولان و پیامبران گشته و خود با اتّکاء به عقل خود و با بهره مندی از علوم بشری می تواند راه خود را در سایه دین باز یافته و به کمال و سعادت نائل آید.
نکته:
ختم نبوت به مفهوم پایان دیانت و دین ورزی نیست بلکه به معنای راه یابی بشر به مدد عقل خود در سایه هدایت عامه شریعت نبوی است. {و الا چنان که مبرهن است گرایش به دیانت در هر زمان ، بیش از زمان گذشته است. و این به دلیل گرایش فطری بشر به تدیُّن است.} زیرا عقل و علم و تجربه صِرف بشری نمی تواند به صورت جامع الأطراف به تمام رموز و اسرار جهان طبیعی و ماوراء طبیعی از جمله حیات اخروی ، نائل آمده و إشراف پیدا کند و بالنتیجه آن گونه که مقتضای مصالح خویش است ، تدبیر امور نماید.
.: Weblog Themes By Pichak :.