سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شبی یک کارشناس در یک برنامه ی تلویزیونی در مورد اهداف آقای مأمون از آوردن حضرت امام رضا-ع- به توس،حدود ده هدف را برای این اقدام برشمرد. بچه شلوغ با شنیدن این سخن، مأمون را به خاطر این همه هوش – که برای هرکارش این همه هدف را مد نظر قرار می دهد- تحسین کرد و نظرش درباره ی او عوض شد و به دنبال آن شلوغ کاری اش گل کرد و به اقتضای طبعش به این فکر افتاد که نکند آقای مأمون در فراخواندن امام رضا-ع- به توس سوء نیت نداشته که هیچ، حسن نیت هم داشته است. می فرمایید به چه دلیل؟خودتان لایل زیر را مطالعه بفرمایید تا با بچه شلوغ هم نظر شوید.

الف)مأمون می توانست در همان مدینه، ضمن محدود کردن روابط و رفت و آمدهای امام با دیگران، به او نامه نوشته و آن حضرت را به رفتن به توس و پذیرفتن خلافت مسلمین مخیر گرداند و پس از مدت کوتاهی به ترور امام اقدام نموده و آن را به گردن کسانی بیندازد که از به قدرت رسیدن امام و حاکمیت شیعه واهمه داشتند و خود را هم به خاطر دور بودن از مدینه تبرئه نماید. اما دیدیم که او امام را با اجلال تمام به مرکز حکومتش فراخواند. این نشان می دهد که او یک شیعه ی ولایتمدار بود.

ب)مأمون می دانست که اگر امام رضا-ع- در مدینه بماند عمر شریف اش را- همانند نیاکانش- در محدودیت خواهد گذراند و در نهایت هم به شهادت خواهد رسید؛ لذا بر آن شد تا با بردن آن حضرت به توس و به دور از فضای غالب فکری اهل سنت، یک پایگاه قدرتمند شیعی در ایران ایجاد نماید.

پ) بعضی از مورخین نوشته اند که مأمون با دعوت از امام به خراسان می خواست نظر شیعیان را به سوی خودش جلب نماید؛ در حالی که این نظر اشتباه است؛ زیرا شیعیان در کل ممالک اسلامی، فقط در مناطق محدودی مانند عراق، قم، خراسان و... به صورت اقلیت زندگی می کردند. مأمون نه تنها برای اقتدار بیشتر خود نیازی به آن ها نداشت، بلکه با جانبداری از شیعیان و امام آن ها، عملاً خود را در مقابل جامعه ی بزرگ اهل سنت قرار می داد. بنابر این از خلیفه ی باهوشی چون مأمون بعید بود به خاطر تحکیم قدرت خود به چنین رفتار ناشیانه ای دست بزند.

ت)هیچ کدام از ائمه هدی-ع- نتوانستند در طول عمر شریف شان بدون دغدغه و محدودیت با پیروان شان ارتباط مناسب برقرار کنند. اما مأمون با برگزاری همایش های علمی برای امام رضا به او فرصت داد تا با حضور اندیشمندان بزرگ مسلمان و غیر مسلمان از اقصی نقاط دنیا،خود را معرفی کند و آموزه های ناب اسلام را به گوش آن ها برساند. آیا مأمون نمی دانست که علی این موسی-ع- امام است و به خوبی می تواند از پس هر سؤال و مشکلی برآید؟ آیا او نمی دانست این همایش ها به معروفیت بیشتر او انجامیده می شود. اگر او این  ها را نمی دانست، پس باید به هوش او شک کرد.

ث) برخی اعتقاد دارند چون مأمون می دانست امام رضا-ع- نمی پذیرد، به اوپیشنهاد خلافت داد تا به شیعیان بگوید که ولایتمدار و طرفدار شیعه است. در این مورد باید عرض شود:

1- با توجه به در اقلیت بودن،محدود بودن و فراری بودن عده ی زیادی از شیعیان- به ویژه نزدیکان حضرات ائمه- اثبات چنین چیزی از سوی مأمون اصلاً به نفع قدرت ظاهری او نبود، چه رسد به این که علاوه بر این پیشنهاد، دخترش را هم به پسر او بدهد.

2- پیشنهاد خلافت به امام رضا-ع- هر چند اگر به نپذیرفتن او منتهی می شد - اقرار به حق امام و اجداد او و پذیرفتن و اعلام عمومی غصبی بودن خلافت بود. اقرار به این موضوع از سوی خلیفه ی مقتدر و باهوشی چون مأمون یعنی زیر سؤال بردن ایمان، عدالت و مشروعیت خود و اعقاب و اخلاقش.

3- فرض می کنیم امام به خاطر محق دانستن خود برای خلافت مسلمین و استفاده از این فرصت استثنایی برای رسیدن به حق خود و خاندانش، پیشنهاد خلافت از سوی مأمون را می پذیرفت. آن وقت چه اتفاقی می افتاد؟ آیا مأمون از انتقال قدرت سرباز می زد؟ در این صورت او خودش را مسخره کرده بود. مأمون مجبور بود قدرت را واگذار نماید. عکس العمل امام هم بسته به صداقت یا عدم صداقت مأمون روشن بود. در صورت صداقت مأمون، امام او را به کاری سترگ در حکومت اش می گمارد و در صورت عدم صداقت، مأمون را به نوعی تحت نظر در کنار خود نگه می داشت و یا برای از سر باز کردنش، او را به ولایت- مثلا- تایباد منصوب می نمود.

ج)با عنایت به مطالبی که در بالا آمده، شهادت امام هم به نوعی در هاله ای از ابهام است و دو گمان در این خصوص وجود دارد. یکی این که امام اصلاً به شهادت نرسیده و به مرگ طبیعی به بهشت جاوید الهی شتافته است و دیگر این که شهادت او کار اهل سنت افراطی بوده تا از ایجاد پایگاه شیعی در ایران و قدرت گرفتن شیعیان جلو گیری نمایند.

بچه شلوغ مطمئن است با نوشتن این مطلب، نظر عده ی زیادی از شیعیان نسبت به آقای مأمون عوض شده و عده ای هم مانده اند که اشکال کار از مأمون است یا تاریخی که در این خصوص نوشته شده است.

 




تاریخ : یکشنبه 93/6/16 | 10:30 صبح | نویسنده : بچه شلوغ | نظر