طرح مجدد تاریخ بعثت توسط برادرارجمندمان آقای عباسی آنهم دوباره با استنادات قبلی، وصرف اجتهادی دریک موضوع تاریخی، بدون اهمیت به منابع شیعی وحتی ترجیح اقوال علماء اهل سنت برموارد روایی شیعه، سبب شد تامطالبی نه ازخود(که علوم انسانی را چون علوم تجربی انگاشته ایم!؟)مطلبی را ازیک محقق حوزوی به سمع ونظر دوستان برسانیم، وباکمی تفحص بیشتر نظرات دیگری رانیز خواهید یافت: که پیامبر قبل ازآغازبعثت جهان شمول الهامات وادراکاتی ازجمله اجمال وحی را تجربه کرده بودند، وهرسال قرآن کامل را درماه مبارک رمضان دریافت(هم لفظ وهم معنا) که درسال آخرعمرشریفش دوباردریافت نمودو دانست سال آخرعمرشان است وگاهی قسمتی ازآیه نازل می شد وپیامبر می فرمودصبر کنید، تمام مطلب نازل نشده ومنتظر می ماند ، قطع نزول قرآن بعدازانزال زمان بعثت ... ودها مطلب دیگر دراین خصوص که جاداشت بیان شودتابه توانیم قضاوت مناسبی ازاین بحث بنماییم .
درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 2 صفحه 190 رسولى محلاتى
درباره تاریخ بعثت رسول خدا(ص)در روایات و احادیث شیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء ودانشمندان شیعه آن است که بعثت آنحضرت در بیست وهفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده،چنانچه مشهور میان علماءو محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماه مبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب و روز آن نیزاختلاف دارند،که برخى هفده رمضان و برخى هیجدهم و جمعى نیز تاریخ آنرا بیست و چهارم آن ماه دانسته اند،و البته در پارهاى از روایات شیعه نیز بعثت حضرت محمد(ص)درماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار صدوق(ره)که متن آن اینگونه است که:
وقتى شخصى به نام فضل از امام رضا علیه السلام مى پرسدکه چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایرماهها فرض نشد؟امام علیه السلام در پاسخ او فرمود:
«لان شهر رمضان هو الشهر الذى انزل الله تعالى فیه القرآن...» تا آنجا که میفرماید:«...و فیه نبى محمد صلى الله علیه و آله»-یعنى بدان جهت که ماه رمضان همان ماهى است که خداى تعالى قرآن را در آن نازل فرمود...و همان ماهى است که محمد(ص)در آن به نبوت برانگیخته شد..که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده است، مرحوم مجلسى احتمال تقیه در آن داده،و یا فرموده که باید حمل بر برخى معانى دیگرى جز معناى بعثت اصطلاحى شود،زیراتاریخ بیست و هفتم ماه رجب بنظر آن مرحوم نزد علماى امامیه مورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است .
و اما نزد محدثین و علماى اهل سنت همانگونه که گفته شدمشهور همان ماه رمضان است، اگر چه در شب و روز آن اختلاف دارند،و در برابر آن نیز برخى از ایشان دوازدهم ماه ربیع الاول و یا دهم آن ماه،و برخى نیز مانند شیعه بیست و هفتم رجب را تاریخ بعثت دانسته اند. و بدین ترتیب اقوال درباره تاریخ ولادت آنحضرت بدین شرح است:
1-بیست و هفتم ماه رجب و این قول مشهور و یا مورد اتفاقعلماى شیعه و برخى از اهل سنت است.
2-ماه رمضان(17 یا 18 یا 24 آن ماه)و این قول نیز مشهور نزدعامه و اهل سنت است.
3-ماه ربیع الاول(دهم و یا دوازدهم آن ماه)و این قول نیز ازبرخى از اهل سنت نقل شده.
و اما مدرک این اقوال:مدرک شیعیان در این تاریخ یعنى 27 رجب،روایاتى است که از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده مانند روایاتى که در کتاب شریف کافى از امام صادق علیه السلام و فرزند بزرگوارش حضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایت شده، و نیز روایتى که در امالى شیخ(ره)از امام صادق علیه السلام نقل شده استو از آنجا که «اهل البیت ادرى بما فى البیت»گفتار این بزرگواران براى ما معتبرتر از امثال عبید بن عمیر و دیگران است.
و اما اهل سنت که عموما ماه رمضان را تاریخ بعثت دانسته اند مدرک آنها در این گفتار اجتهادى است که از چند نظرمخدوش و مورد مناقشه است،و آن اجتهاد این است که فکرکرده اند بعثت نبی اکرم توام با نزول قرآن بوده،و نزول قرآن نیزطبق آیه کریمه:شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن در ماه مبارک رمضان انجام شده،و با این دو مقدمه نتیجه گیرى کرده و گفته اند:بعثت حضرت محمد (ص) در ماه رمضان بوده است،در صورتیکه هر دو مقدمه و نتیجه گیرى مورد خدشه است زیرا:
اولا-این گونه آیات که با لفظ«انزال»آمده بگفته اهل تفسیر و لغت مربوط به نزول دفعى قرآن کریم است-چنانچه مقتضاى لغوى آن نیز همین است-نه نزول تدریجى آن،و دراینکه نزول دفعى آن به چه صورتى بوده و معناى آن چیست.
اقوال بسیارى وجود دارد که نقل و تحقیق در اینباره از بحث تاریخى ما خارج است. و قول مشهور آن است که ربطى به مسئله بعثت رسول خدا(ص)که بگفته خود آنها بیشتر از چند آیه معدود بر پیغمبر اکرم نازل نشد ندارد،و مربوط است به نزول دفعى قرآن بر بیت المعمور و یا آسمان دنیا،چنانچه سیوطى ودیگران در ضمن چند حدیث در کتاب در المنثور و اتقان از ابن عباس نقل کردهاندو عبارت یکى از آن روایات که سیوطى آنرا در در المنثور در ذیل همین آیه از ابن عباس روایت کرده اینگونه است که گفته است:
«شهر رمضان و اللیلة المبارکة و لیلة القدر فان لیلة القدر هى اللیلة المبارکة و هى فى رمضان،نزل القرآن جملة واحدة من الذکر الى البیت المعمور،و هو موقع النجوم فى السماء الدنیا،حیث وقع القرآن،ثم نزل على محمد(ص)بعد ذلکفى الامر و النهى و فى الحروب رسلا رسلا» .
یعنى ماه رمضان و شب مبارک و شب قدر که شب قدرهمان شب مبارک است که در ماه رمضان است و قرآن در آن شب یکجا از مقام ذکر به بیت المعمور یعنى محل وقوع ستارگان در آسمان دنیا نازل شد و سپس تدریجا پس از آن در مورد امر و نهى و جنگ ها بر محمد(ص)فرود آمد،و به این مضمون حدود ده روایت از او نقل شده است .
و متن روایت دیگرى که از طریق ضحاک از ابن عباس روایت کرده چنین است:
«نزل القرآن جملة واحده من عند الله من اللوح المحفوظ الىالسفرة الکرام الکاتبین فى السماء الدنیا فنجمه السفرة على جبرئیل عشرین لیلة،و نجمه جبرئیل على النبى عشرین سنة » .
یعنى قرآن یکجا از نزد خداى تعالى از لوح محفوظ به سفیران(فرشتگان)گرامى و نویسندگان آن در آسمان دنیانازل گردید و آن سفیران در بیست شب تدریجا آنرا برجبرئیل نازل کردند،و جبرئیل نیز در بیست سال آنرا بررسول خدا نازل کرد.
این درباره اصل نزول قرآن در ماه مبارک رمضان و شب قدر.
و ثانیا-در مورد قسمت دوم استدلال ایشان که نزول قرآن راتوام با بعثت رسول خدا(ص)دانسته اند.آن نیز مخالف با گفتار خودشان بوده و مخدوش است،زیرا عموم مورخین و محدثین اهل سنت معتقدند که نبوت و بعثت رسول خدا در آغاز بصورت رؤیا ودر عالم خواب بوده و پس از گذشت مدتها که برخى آنرا شش ماه و برخى سه سال و برخى کمتر و بیشتر دانسته اند در عالم بیدارى به آن حضرت وحى شد و جبرئیل بر آن بزرگوار نازل گردیدو قرآن را آورد.
و این جزء نخستین حدیث هاى صحیح بخارى است که ازعایشه نقل کرده که گوید:
اول ما بدىء به رسول الله(ص)من الوحى الرؤیا الصادقهفى النوم و کان لا یرى رویا الا جاءت مثل فلق الصبح،ثمحبب الیه الخلاء فکان یخلو بغار حراء ...
و البته ما در آینده روى این حدیث و ترجمه آن مشروح بحث خواهیم کرد،و این مطلب را تذکر خواهیم داد که در این حدیث جاى سئوال هست که آیا عایشه این حدیث را از چه کسى نقل کرده و آیا گوینده حدیث رسولخدا(ص)بوده یا دیگرى،زیرا خود عایشه که در هنگام نبوت رسولخدا(ص)هنوز بدنیانیامده بود و قاعدتا این روایت را از دیگرى نقل کرده است،ولى در اینجا از او نام نبرده...!
مگر اینکه بگویند:این اجتهاد و نظریه خود ایشان بوده که در اینباره اظهار کرده اند که در اینصورت این روایت خود عایشه است و نظریه او است که در اینباره اظهار داشته و از باب حجیت روایت خارج شده و مانند نظرات دیگر میشود که لابد برامثال بخارى که کتاب خود را با امثال آن افتتاح و آغاز کرده حجیت داشته...و بهر صورت پاسخ این سئوال را باید آنهابدهند!
ولى این مطلب بخوبى از این حدیث معلوم میشود که میان نزول وحى بر رسول خدا و نزول قرآن فاصله زیادى وجود داشته وتوام با یکدیگر نبوده و در نهایه ابن اثیر در ماده«جزء»در ذیل حدیث«الرؤیا الصالحة جزء من سبعین جزء من النبوة» آمده است که گوید:
«و کان فى اول الامر یرى الوحى فى المنام و دام کذلک نصفسنة،ثم راى الملک فى الیقظة»، و نظیر این گفتار را سیوطى در کتاب اتقان ذکر کرده.
و بلکه برخى از ایشان فاصله میان بعثت رسولخدا(ص)ونزول قرآن را چنانچه گفتیم سه سال دانسته و به این مطلب تصریح کرده اند،که یکى از آنها روایت زیر است که ابن کثیرآنرا صحیح و معتبر دانسته و آن روایت امام احمد بن حنبل است که بسند خود از شعبى روایت کرده که گوید: «ان رسول الله(ص)نزلت علیه النبوة و هو ابن اربعین سنة،فقرن بنبوته اسرافیل ثلاث سنین،فکان یعلمه الکلمة و الشىءو لم ینزل القرآن،فلما مضت ثلاث سنین قرن بنبوته جبرئیل،فنزل القرآن على لسانه عشرین سنة،عشرا بمکة و عشرابالمدینة،فمات و هو ابن ثلاث و ستین سنة».
و نظیر همین گفتار از دیگران نیز نقل شده.
و البته ما اکنون در مقام بحث کیفیت نزول قرآن کریم ونزول دفعى و تدریجى و تاریخ نزول و بحثهاى دیگرى که مربوطبه نزول قرآن است نیستیم،و اساسا آن بحثها از بحث تاریخى ماخارج است،و مرحوم علامه طباطبائى و دیگران در اینباره تحقیق و قلم فرسائى کرده اند که میتوانید به کتاب المیزان وکتابهاى دیگر مراجعه نمائیدو تنها در صدد پاسخگوئى به این استدلال بودیم که بعثت رسولخدا(ص)مقارن با نزول قرآن نبوده و از این راه نمیتوان تاریخ بعثت رسولخدا(ص)را بدست آورد .
منابع ومستندات ذیل مطلب ذکر شده بود که علاقمندان می توانند مراجعه نمایند .
.: Weblog Themes By Pichak :.