"باید به قرآن عمل کرد و تنها خواندن آن کافی نیست " عمل نکردن به قرآن مشکل اصلی مسلمانان است و باید قرآن در جامعه حاکم باشد و پیاده گردد " دلیل پیشرفت غربیها این است که بیشتر از ما به قرآن عمل کرده اند و مسلمانان واقعی را باید در آنجا جستجو کرد " و .... اینها نمونه ای از دهها جمله ای است که اینقدر شنیده ایم که دیگر برای همه ما کلیشه شده است اما واقعا منظور از عمل به قرآن در همه این عبارات چیست و اگر مثلا امروز یک مسلمان ظاهری بخواهد یک مسلمان واقعی بشود و به قرآن عمل کند باید چه کار کند و از کجا شروع کند ؟آیا در عمل به آیات قرآن ترتیبی و جود دارد یا اینکه هر کس از هر جا که خواست و از هر جا که توانست میتواند عمل به قرآن را شروع کند ؟ آیا ممکن است کسی فقط به یک یا چند سوره عمل کند و کاری با سوره های دیگر نداشته باشد ؟ آیا عمل به قرآن به این معناست که انسان ، ابتدا آیات یا سوره ای را بخواند و سپس در راستای عمل به آن کوشش نماید ؟
با تصوری که ما از عمل به قرآن داریم به نظر میاید تنها بخش کوچکی از قرآن ، قابل عمل بوده و قسمت اعظمی از آن اصولا عملی و کاربردی نخواهد بود . واقعا چگونه میتوان به سوره هایی همچون قدر ، اخلاص ، فیل و مسد و ... عمل کرد . کی میتوانیم اطمینان پیدا کنیم که به سوره های کوثر و شمس عمل کرده ایم ؟ آیات بسیاری که از خلقت زمین و آسمان و صفات و اسماء خداوند سخن میگویند چگونه در زندگی ما عملی میشوند ؟ آیاتی که مخاطب آنها به تفسیر مفسران شخص وجود نبی گرامی اسلام بوده آیا برای ما قابل عمل کردن است ؟
شاید بگویید که منظور از عمل به قرآن این چیزهایی که مطرح کردید نیست ، بلکه هدف اصلی از " عمل به قرآن " رسیدن به سعادت ابدی و دوری از عذاب اخروی و جلب رضایت حق تعالی است و مراد از عمل به قرآن به کار بستن دستورات آیه به آیه قرآن نیست ، اگر واقعا منظور از عمل به قرآن چنین چیزی است باید اعتراف کنیم که ما در راه رسیدن به سعادت ابدی چندان نیازی به قرآن نداریم و با این تصور ، قرآن با سایر کتب آسمانی دیگر تفاوت قابل توجهی نخواهد داشت و حتی میتوان آن را در ردیف سایر کتب اخلاقی که توسط علمای اخلاق تدوین شده قرار داد و اسلام نیز مزیتی بر سایر ادیان نخواهد داشت ، چرا که پرهیزکاری و آخرت گرایی و یکتاپرستی و بسیاری از این جنس مسائل کلی در همه ادیان آسمانی و تعلیمات همه انبیاء وجود داشته است . با پذیرش این مبنا ممکن است تصور شود که نهج البلاغه و یا صحیفه سجادیه فقط در فصاحت و بلاغت از قرآن عقب ترند و شاید در بیان نکات اخلاقی از قرآن نیز جلوتر افتاده باشند ؟ آیا اگر کسی غیبت و تهمت را بر اساس کلام یکی از بزرگان اخلاق ترک کرد به قرآن عمل کرده است یا نه ؟ به راستی سایر آیات قرآن چه کاربردی دارند وقتی با این تصور از عمل به قرآن ، نمیتوانند مبنای عمل افراد قرار گیرند ! شاید با این مبنا ، آیات الاحکام قرآن و آیات الاخلاق قرآن برای عمل کردن کافی باشد و نیازی به نزول 114 سوره با آیات متعدد نباشد ؟
به راستی آیا آیه ای در قرآن وجود دارد که در آن صراحتا از مسلمانان خواسته شده باشد که به قرآن عمل کنید ؟؟؟ منظور از کلام حضرت امیر المومنین علیه السلام که به مسلمانان هشدار داده اند که دیگران در عمل به قرآن از شما سبقت نگیرند حقیقتا چیست ؟من واژه های تدبر و قرائت را زیاد در قرآن دیده ام اما به آیه ای که در آن عمل به قرآن خواسته شده باشد برنخورده ام ، مرا در رسیدن به معنای عمل به قرآن یاری کنید به نحوی که در حق هیچ یک از آیات و سور قرآن کوتاهی نکرده باشیم . به نظرم میاید رازهایی در واژگان قرائت و تدبر نهفته است که با معنای مصطلحی که از عمل به قرآن در ذهنها جای گرفته متفاوت است ، دوست دارم این واژه ها و اهمیتشان شکافته شود ، شاید با این رازگشایی دیگر سوره کوثر و فیل و اخلاص و مسد مهجور نمانند .
.: Weblog Themes By Pichak :.