سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادی از شهید بهشتی

یکی از ویژگیهای بارز شهید بهشتی باور آن شهید بزرگوار به منطق گفتگو حتی با دشمن ترین مخالفان بود. برای او سیاست ، عرصه پیکار نبود بلکه صحنه مواجهه اندیشه ها و دیالوگ بین افکار متفاوت و بلکه متعارض بود. فراموش نکنیم مناظراتی را که در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب بین مذهبیون و توده ای ها با مشارکت شهید بهشتی و آقای مصباح یزدی و دکتر سروش از یکسو و کیانوری و طبری و پیمان از سوی دیگر برگزار میشد و بسیار جذاب و پربیننده بود. در آن زمان ایشان مقام قاضی القضاتی را بر عهده داشتند و با این حال در چنین مناظراتی شرکت میکردند. آن شهید بزرگوار با داشتن چنان موقعیتی ترجیح می دادند به جای مبارزه با مخالفان فکری و عقیدتی خود نه مبارزه که مناظره کنند. اما متأسفانه هر چه جلوتر آمدیم دشمن و مخالفان فکری که جای خود دارد ، حتی دیگر تحمل مخالفان سیاسی را نیز از دست داده و به جای همفکری با آنان ، به جای مباحثه با مخالفان به مبارزه تا سرحد حذف با انگهای آن چنانی روی آورده و به همین دلیل طی 35 سال عمر انقلاب اسلامی نه تنها به مرحله ثبات و تثبیت نرسیده ایم که همواره شرایط برای ما (برای خود ما داخلی ها) ایدئولوژیک مانده است و همین رمز عدم شادابی و شکوفائی نظام و انقلاب شده است.

یکی از نکات عبرت آموز که از وجوه مشترک بین مخالفان شهید بهشتی و دولتمردان پس از شهادت آن شهید بزرگوار تلقی میشود ، این است که هر دو برای راندن رقیب از صحنه سیاسی دست به تخریب شخصیت با حربه دروغ و جعل و افترا زدند و از این طریق سعی در ملکوک کردن رقبای سیاسی و در نتیجه از صحنه بیرون رفتن آنان کردند. مروری بر این سالهای پرهیاهو و پرتنش و آکنده از بداخلاقی ها و بی اخلاقی ها و بدرفتاری ها ، این برآیند را به صورت عریان برای ما به تصویر می کشد که متأسفانه انقلاب ما نیز همچون حکومت صدر اسلام پس از چند سال و چند صباح پس از استقرار از مسیر و مجرای صحیحی که ریل گذاری و کد گذاری شده بود ،  خارج و به انحراف کشیده شده و شاید بتوان گفت به بیراهه رفت. انقلابی که بر اساس شعارهای اصولی نفی ظلم و استبداد و رفع وابستگی و اجرای احکام اسلامی و بسط اخلاق و فرهنگ اسلامی شکل گرفته بود ، مع الاسف گرفتار حفظ ظاهر و پوسته شده و از درون تهی شد و دقیقاً به همان بلیه ای گرفتار آمد که حکومت صدر اسلام و در دست کسانی گرفتار آمد که روش و رفتارشان بیشتر به امویان تشابه دارد تا سیره نبوی و علوی.

جالب است که اگر در این وانفسای دروغ و تزویر کسی دم از حق و حقیقت و حقانیت و راه درستی که بنا بود به جای راه کج پیشین در پیش گرفته شود ، بزند مورد آماج طعن ها و طعنه ها و تهمت ها و اتهامات واقع می شود. و اگر از عدالت و آزادی تفکر و آزادی بیان و استقلال سیاسی و فرهنگی و اخلاق و معنویت دم زده شود ، این مفاهیم را از حقیقت خود خارج و با مترادف کردن آن ها با ولنگاری و بت پرستی مردم را می فریبند تا چند صباحی را بر اریکه قدرت و حکومت باقی باشند. غافل از این که هر آمدنی را رفتنی است و حتی دودمان دودمان هائی که چه بسا سابقه دیرپائی هزار ساله دارند نیز پیچیده شده و بر دوام نمانده است.




تاریخ : یکشنبه 93/4/8 | 8:5 عصر | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر