پیرومطلب برادرارجمند جناب آقای عباسی اینجانب سئوالات وشبهاتی به خصوص به جمع بندی نهایی ایشان داشتم وشواهدارائه شده را برای قطعیت این نتیجه گیری کافی ندانسته وعلاقه مندبودم که دلائل بیشتری ارائه فرمایند، ولی درآخرین جوابیه ایشان احساس کردم ایشان بحث را به جدل سوق می دهندوبیشترباعتاب وخطاب بنای فرارازجوابگویی به شبهات رادارند، لذا به مصداق ضرب المثلی که وجودلنگه کفش دربیابان رانیز نعمتی می داند، بابضاعت اندک واقرارمجددبه عدم صلاحیت درورود به این بحث واحساس ابترماندن مطلب ازسوی دوستان باصلاحیت، مطالبی را به اجمال مطرح تادوستان دلایل تفاوت آراء علماءرا دراین واقعه تاریخی متوجه وبه سادگی جمع بندی ننمایند .
جالب توجه است که جناب آقای عباسی بااصراربربحث تاریخی صرف دراینگونه قضایا، جمع بندی خودرا برمبنای حواشی غیرتاریخی بدست آورده اند، گویی علمای سلف این همه شواهد تاریخی وغیر تاریخی راندیده وبیهوده تاکنون به این قطعیت نظر نداده اند .
" قرآن کریم در شب بعثت پیامبر و در غار حرا هنگامی که آنحضرت مشغول عبادت بود بر وی نازل شد و به عقیده اکثر علمای شیعه، بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز 27 ماه رجب، پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این هنگام، چهل سال داشتند (610 یا 611 م) .
آنچه مسلم است این است که در شب بعثت پیامبر سوره علق از قرآن کریم بر آن حضرت نازل شده است و شروع نزول قرآن از این تاریخ بوده است اما درباره کیفیت نزول تمام قرآن دو گونه آیات در قرآن کریم وجود دارد :
1- آیاتى که بر نزول قرآن در شب قدر و ماه رمضان دلالت دارند، مانند: آیه 185 سوره «بقره» و آیه 3 سوره «دخان» و آیه 1 سوره «قدر».
2- آیاتى که بر نزول تدریجى قرآن در طول 20 یا 23 سال دلالت دارند .
پاسخهایى که از جانب علماى اهل سنت و شیعه داده شده، به این صورت است، بیشتر اهل سنت و برخى از علماى شیعه (مانند شیخ مفید، سید مرتضى، ابن شهر آشوب) گفته اند: که منظور از نزول قرآن در شب قدر، آغاز و شروع نزول است که در ماه رمضان بوده است، زیرا هر حادثه اى را می توان به زمان شروع آن نسبت داد(مستندقول جناب آقای عباسی، که برمبنای شواهد غیرتاریخی نیز می باشد) .
برخى گفته اند: مقصود از «رمضان»، رمضان خاص نیست، بلکه در هر رمضان از هر سال به اندازه نیازدر همان سال، آیات قرآن به طور یکباره، بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل می شد و سپس به حسب حاجت، همان آیات به دستور خدا و توسط جبرئیل بر پیامبرش(صلى الله علیه وآله) به طور تدریجی نازل می گشت، که فخر رازى این احتمال را داده است .
به نظر برخى، بخش بزرگى از قرآن در ماههاى رمضان نازل شده است و به لحاظ آن، انتساب نزول قرآن به ماههاى رمضان هم صحت پیدا مىکند .
برخى از جمله شیخ صدوق معتقدند: قرآن به صورت مجموع در یک شب قدر در بیت العزة یا بیت المعمور نازل گردید، سپس در طول 20 یا 23 سال به صورت تدریجى بر پیامبر نازل شد . این دیدگاه برگرفته از برخى شواهد روایى است، چنان که شیخ صدوق از امام صادق(علیهالسلام) نقل مىکند: «قرآن یکباره بر بیت المعمور نازل شده است، آن گاه در طول بیست وسه سال بر پیامبر نازل شده است» .
در این دیدگاه، نزول قرآن در بیت المعمور (محل جبرئیل) یا بیت العزّه تنها بر جبرئیل، ملک موکل وحى انجام گرفته است بنابراین مراد از نزول قرآن در شب قدر نزول آن بر آسمان مزبور است تا ملک وحى، در زمان مناسب و به تناسب حوادث در اختیار پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار دهد .
برخى دیگر از علماى شیعه (مانند فیض کاشانى و ابوعبداللَّه زنجانى) آسمان چهارم را که در روایات آمده است بر قلب شریف پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تأویل مىکنند و معتقدند: آن حضرت چهار مرتبه «جمادى، نباتى، حیوانى و انسانى» را به نهایت رساند تا آنکه حقیقت قرآن بر او نازل شد .
علامه طباطبایى این تأویل را مبرهن کرده و با فرق گذاشتن میان نزول دفعى و تدریجى، اظهار داشته اند: «تنزیل» همان نزول تدریجى است که مرحله قطعه قطعه و مقام تفصیل قرآن را شامل مىگردد. این دیدگاه بر گرفته از برخى شواهد قرآنى است، از جمله: «کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ» .
علامه طباطبایى علت نیاز به نزول دفعى را این گونه بیان کرده است: «قرآن کریم داراى یک حقیقت والا، روح باطنى و وجود بسیط است، همان گونه که واجد یک حقیقت تفصیل یافته و تجزیه شده در قالب الفاظ و کلمات است، که یک بار همان حقیقت بسیط و روح کلى سر بسته و متعالى قرآن از لوح محفوظ که مرتبه هاى از علم الهى است، به صورت دفعى بر جان و روان پیامبر اکرم تجلى نمود.
زیرا کسى که معلم، مربى، بشیر، نذیر و رحمت براى عالمیان است، باید سرفصل ها، اغراض و اهداف اساسى دعوت و پیام آسمانى و کتاب خویش را به صورت کلى و اجمالى (اجمال در عین کشف تفصیلى) بداند و بر معارف عظیم الهى و آیین هدایت و حقایق عالى خلقت و اسرار وجود آگاهى یابد .
بدین علت بود که یپامبردرجواب سئوال منتظر وحی می ماند، تاجواب تفصیلی داده باشد وازطرفی انبیاء وبرگزیدگان خداوندمکلف به روال معمولند نه به علم خودکه به یقین خداوندبه آنهاعطافرموده(آیه 105سوره توبه) . بنابراین علت نزول دفعى قرآن، آگاهى یافتن از اهداف، برنامه ها، هدایتها و حقایق به صورت اجمالى و کلى است و پیامبر(صلى الله علیه وآله) می بایست از این گونه علم و فیض غیبى بهره مند می شد ".
.: Weblog Themes By Pichak :.