نقش عاملیت و ساختار در فرآیند هدفمندی یارانه ها
نگاه سیاه و سفید، و یا صفر و یک به سیاستهای اجرایی دولتها، نگاهی نادرست و به دور از انصاف و عدالت است. فارغ از گرایشهای سیاسی و جناحی، هر دولتی را میتوان نقد کرد و نقاط ضعف و قوت آن را مورد بررسی قرار داد. مسأله هدفمندی یارانهها چند سالی است که به عنوان بزنگاه فعالیت اقتصادی دولت در ایران مورد توجه قرار گرفته است. پرداخت یارانه سیاستی برای کاهش شکاف طبقاتی در جامعه و تقویت تولید است؛ پس این که دولت به همه شهروندان جامعه خود یارانه بدهد، نه تنها شکاف طبقاتی را پر نمیکند بلکه از نظر ساختاری کاملا غلط بوده و با هیچ نظریه اقتصادی همخوانی و سازگاری ندارد. دولت آقای روحانی پس از کش و قوس فراوان نهایتا با اجرای طرحی که در آن بر نقش عاملیت (افراد جامعه) تأکید شد به جایی رسید که مجبور است در اردیبهشت 93 تقریبا مانند سابق، به تمام شهروندان جامعه خود یارانه بپردازد، و این یعنی ادامه همان روند توجیه ناپذیر گذشته. به نظر می رسد که در چنین مواردی، باید به نقش ساختار نیز توجه شود و حاکمیت بر اساس قانون مصوبی که در اختیار دارد، بکوشد تا با شناسایی طبقات و دهکهای بهرهمند جامعه، آنان را از فهرست دریافت کنندگان یارانه حذف کند. فرآیند شناسایی به دلایل متعدد ممکن است زمان بر باشد؛ اما دولت میتواند از همان 10 میلیون نفری که تاکنون شناسایی کرده شروع کند؛ و هر ماه تعداد بیشتری را به آن بیفزاید. حال اگر نیمی از شهروندان به دلیل جامعهپذیری خاص دهههای اخیر در ایران به نقش عاملیت خود در عدم دریافت یارانه توجه نکردهاند، ساختار باید به گونهای عمل کند که در یک بازه زمانی مناسب، این روند را اصلاح کند. هر چند باز نقش عاملیت نباید نادیده گرفته شود، و فرهیختگان و نخبگان جامعه باید به نقش خود به عنوان عامل اجتماعی توجه کرده، و علاوه بر خودداری از دریافت یارانه (در صورت عدم نیاز)، سایر افراد بهرهمند را در یک روند تبلیغی دنبالهدار هوشیار سازند تا آنان نیز نقش خود را به شایستگی ایفا کنند، و فرهنگ زخم خورده، التیام یابد و سرمایه اجتماعی آسیب دیده، اصلاح شود، و اعتماد متقابل مردم و حاکمیت بازسازی گردد.
.: Weblog Themes By Pichak :.