سلام و عرض اراذت
اول - چنان که گفته اید در مقطع خلافت 5/1 ساله ابوبکر تمام جامعه اسلامی تمام قد در مقابل فتنه شیطانی متنبیان(نه فقط مسیلمه) و مرتدان قیام نموده بود. یعنی جامعه اسلامی آن زمان با تمام اختلافی که در درون خود داشت به این نتیحه رسیده بود که جبهه طاغوت در برابر جبهه حق همان برآشوبندگان در برابر کلیت اسلام و حکومتی است که پیامبر بنیانش را نهاده است نه آن که شما و برخی به دنبالش هستند. به این مطلب علی -ع- در یکی از خطبه ها اشاره فرموده اند که دیدم حق شخصی خودم را استیفا کنم یا اصل دین را با همراهی با غاصبان جایگاهم از لوث وجود مرتدان و متنبیان پاک کنم؟ دیدم حفظ اصل دین از استیفای حق شخصی من مهمتر است .
دوم - در حدود 11 سال خلافت عمر بن خطاب فتوحات شام و ایران را داریم که هر دو در آن زمان و چه بسا از اواخر حکومت پیامبر تهدیدی برای نظام اسلامی محسوب میشدند و به فرموده شما در لاین شیطان و تاریکی بودند. نمیدانم چرا شما از ورای تاریخ به این مسأله مینگرید و میگوئید آنها که ضعیف شده بودند!!! چطور ضعیف بودند که مسلمانان مجبور شدند چهار بار با آنها بجنگند و از محورهای مختلف بر آنان یورش برند و با مقاومت جانانه ایرانیان مواجه شوند و پس از نزدیک به دو یا سه سال ایران را فتح کنند؟ آیا نباید اینان را در قبال جامعه یکپارچه و متحد مسلمانان _همان چیزی که پیامبر به دنبال ایجادش بود- جبهه ظلمت و شیطان دانست؟ و حتماً باید با فرض پیچیدگی رفتارهای شیطانی به دنبال کسی یا کسانی یا جریانی در داخل امت اسلامی برای قرار دادن در لاین شیطان و ظلمت بود؟
سوم - دوره 12 ساله خلافت عثمان که البته در این دوره به دلیل انحراف آشکار از مبانی و اصول مسلّم اسلامی و ترویج و بسط اشرافیگری و ترجیحات قومی و قبیله ای (قبیله گرائی جاهلی) در درون خود جامعه اسلامی نیز بسیاری از اصحاب پیامبر از جمله عایشه و طلحه و زبیر و علی-ع- و محمد بن ابی بکر و عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عباس و ... با آن زاویه پیدا کرده و به مخالفت با حاکم و حکومتش پرداختند و تا بدانجا پیش رفتند که برخی خود را مجاز به ریختن خونش دیدند.
چهارم - و البته در همین دوره اگر میخواهید از درون خود جامعه اسلامی و نه از درون امت اسلامی کسی یا کسانی را در زمره شیطان و تاریکی قرار دهید بنی امیه را میتوانید بدون هیچ واهمه ای -چنان که قاطبه اش مورد لعن بوده است- در این لاین قرار دهید.
پنجم - به نظر میرسد همین تفکر ایجاد انشقاق بیمورد در جبهه مسلمانان خود حربه و حیله شیطان و یک عمل شیطانی در قالب تز و تصور و تفکری به اصطلاح دلسوزانه و خیرخواهانه و مصلحانه است. در حالی که خود نوعی تاریکی بر آمده از تاریک اندیشی در روند تاریخی دینداری اسلامی است.
.: Weblog Themes By Pichak :.