• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : انتخابات6- انتخابات و شيريني مسؤوليت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 
    با سلام و عرض ادب و احترام... جسارتاً در مورد مطلبي که فرمويد نکاتي را معروض مي دارم:
    1- در خطبه اي که از حضرت امير المومنين آمده است عبارت «حضور فراوان بيعت کنندگان» آمده که به نظرم صحيح نمي باشد. از عبارت حضورالحاضر و قيام الحجه بوجود الناصر، اين معنا استخراج نمي شود. ترجمه هاي زيادي وجود دارد لکن علامه جعفري رضوان الله عليه در ذيل اين عبارت اين ترجمه را آورده اند: «اگر گروهي براي ‏ياري من آماده نبود و حجت‏ خداوندي با وجود ياوران بر من تمام نمي ‏گشت...»
    2- در اينجا سوالاتي مطرح مي شود:
    الف) اگر حضور حاضر يکي از ملاک هاي تشکيل حکومت توسط ايشان بوده است، آيا اگر در شوراي 6 نفره "عبدالرحمن ابن عوف" رأي به ايشان مي داد ايشان نمي پذيرفت؟ و حضور مردم را ملاک بعدي مي دانست؟
    ب‌) آيا حضور مردمي از يک شهر(مدينه) مي توانست تضمين کننده قبول اکثريت مردم در ديگر بلاد مسلمين باشد؟
    ج) اگر خداوند تنها با علما عهد بسته تا حق مظلومين را بستانند آيا غير از ايشان نيز (با واسطه يا بدون واسطه) مشروعيت اين کار را دارند؟
    د) اگر حکومت براي ايشان از آب بيني بزغاله پست تر بود چرا براي حفظ آن، 3 جنگ خونين به راه افتاد و تعداد زيادي از مسلمين کشته شدند؟
    هـ) آيا حضور ايشان در کنار خلفا و راهنمايي و مشورت ايشان اين اصل را براي ما محرز نمي کند که اگر حاکمي به حکومت رسيد ولي صلاحيت هم نداشت، به خاطر حفظ وحدت مسلمين از تخريب و تضعيف او بپرهيزيم و براي وحدت جامعه اسلامي و اصلاح امور بکوشيم؟ آيا اين نکته خيلي از عملکرد احزاب و گروه هاي سياسي و رسانه ها و حتي "خود ما مردم" را زير سوال نمي برد که مدام و به انحاي مختلف در تخريب مسئولين تلاش مي کنيم؟
    و) مردم از چه طريق مي توانند نظارت دقيق و شجاعانه داشته باشند در حالي که احزاب که سهل الوصول ترين راه ممکن به نظر مي رسد، خود در پي کسب قدرتند؟
    مويد باشيد
    پاسخ

    اولاً با نگاه به ترجمه ي مرحوم علامه جعفري نيز مفهوم اصلي جملات تغيير نمي کند.ثانياً بحث اصلي ما مسؤوليت از نگاه حضرت علي (ع) بود نه چيز ديگر. شما شيب بحث را کاملاً به سوي ديگري چرخانده ايد. مبحث حکومت و خلافت و ولايت و عوامل مشروعيت حکومت مقوله ي ديگري است که هم به موضوع سخن ما ربطي ندارد و هم متعرض آن شدن فرصت فراخي را مي طلبد که اميدوارم دوستان متخصص در اين زمينه جوابگو باشند.ثالثاً آنچه اينجانب بيان کرده ام فقط نقل قول از نهج البلاغه بوده؛ اين که حکومت حضرت علي(ع) با حضور گروه اندک بيعت کنندگان مي توانسته مشروعيت داشته باشد يا نه، باور کنيد من مقصر نيستم.رابعاً عليرغم توضيحات مبسوط در يادداشت هاي گذشته، مثل اين که شما هنوز با مفهوم تصاحب قدرت از سوي احزاب مشکل داريد. قدرت همان اختياراتي است که افراد براي اداره ي امور يک اداره يا کشور به دست مي آورند. اين قدرت از يک منظر به دو نوع محدود يا نامحدود و از منظر ديگر به قانوني يا غير قانوني تقسيم مي شود. قدرت طلبي يک فرد ديکتاتور که مادام العمر بر تمام ارکان يک کشور سلطه ي بدون نظارت و بلامنازع دارد و مردم و مسؤولان بدون اجازه ي او جرأت آب خوردن هم ندارند، با قدرت طلبي حزب يا مسؤولي که با رأي مردم، طبق قوانين يک کشور، آن هم فقط در رکني از ارکان يک نظام، به صورت دموکراتيک و براي مدت معلوم روي کار مي آيد تفاوت ماهوي دارد. قدرت يک حزب يا يک مسؤول در نظام دموکراتيک، يک قدرت قانوني و مشروع است. درست است شما دموکراسي و تحزب را قبول نداريد؛ اما لطفاً آن ها را در ذهن خود لوث نکنيد. شايد روزي دري به تخته خورد و خواستيد اندکي بدون تعصب درباره ي آن ها بينديشيد.