يادآوري ادبيات احمدينژاد
1385 / ک دختر 16 ساله به کمک برادرش در زيرزمين خانهاش انرژي هستهاي کشف کرده است.
با هماهنگي رئيس وقت سازمان انرژي اتمي ايران، آن دختر هماکنون در زمره دانشمندان هستهاي ايران قرار گرفته و اسکورت و راننده شخصي در اختيار دارد.
1386 / يک قصاب شرافتمند در نزديکي ما زندگي ميکند که از همه مشکلات مردم باخبر است و از وي هم اطلاعات مهم اقتصادي را ميگيرم.
86 / آنقدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامهدانتان شما پاره شود.
87 /سال گذشته که به عراق رفته بودم، گفتند يکي از فرماندهان اشغالگران، گويا مرخصي او هم رسيده بود، يک ماه مرخصي را عقب انداخته بود تا ما را ببيند.
88 / ما يک ضربالمثل در فارسي داريم و کسي که حرف بيجا ميزند و خارج از قد و قواره خودش صحبت ميکند، به آن ميگوييم يک کلام از مادر عروس.
1389 / خطاب به اوباما و سران کشورهاي غربي: آن ممه را لولو برد.
1389 / آب را بريزيد همان جايي که ميسوزد.
1389 / در مواردي هم که حتي اسمي از کسي برده نشده است، قاضي ميگويد اين مطلب به فلان شخص ميخورد، در حالي که وقتي مطلبي نوشته و نقد ميشود اگر به کسي هم خورد، خورد. بايد بخورد تا دردش بيايد.
89 / پشم و پيل کشورهاي به اصطلاح قدرتمند جهان ريخته است و اگر خيلي عرضه داريد، اوضاع کشورهاي خود را جمع و جور کنيد و به ملتهاي خود برسيد. شما نميتوانيد آب بيني خود را بالا بکشيد.
89 / شما موقعي که نميدونستيد چه جوري طهارت بگيريد ملت ايران تمدن داشت. حالا شما ميخواهيد به ما جنس بفروشيد؟! نفروشيد!
90 / بعضيها ميگويند که کار را به دست خانمها ندهيد، چون همه فرصتها را ميگيرند.
90 / آخر سال است و بايد کمي با هم صفايي بکنيم. شب عيد است کمي شاد باشيم.
91 / همهاش کشک است، طرف راه ميرفت ميگفت ابرقدرت، قدر قدرت ... اي زکي.
91 / روزي سفير روس... اميرکبير به وي ميگويد تا به حال کشک بادمجان خوردهاي؟ ما در خانه يک فاطمه خانم داريم که به او ميگوييم فاطمه خانوم جان که کشک بادمجانهاي خوبي ميپزد. شما برويد وقتي کشک بادمجان پخت براي شما ميفرستم. اين يعني اميرکبير به سفير روس گفت برو دنبال کشکت!
91 / بايد چهار ماهواره به فضا پرتاب کنيم تا هر «ننه قمري» کليد آن را پايين نياورد.