
در حالیکه اولین تماس روسای جمهور ایران و آمریکا در تاریخ دو کشور می توانست تا مدتها موضوع مورد توجه تحلیلگران قرار گیرد، اقدامات گروهی از نیروهای خودسر در تجمع غیرقانونی و شعار و هتک حرمت رییس جمهور، موجب شد تا سوژه جدیدی در عرصه افکار عمومی خلق گردد.
و مهمتر آنکه این اتفاق در شرایطی به وقوع پیوسته که کلیه ی اقدامات دکتر روحانی (اعم از سخنرانی، دیدار ها و...) با هماهنگی نظام و در راستای راهبرد جدید و اساسی نظام (نرمش قهرمانانه) تعریف شده است. این راهبرد براساس درک درست از شرایط و اوضاع بر اساس مصلحت مردم و حکمت و عزت تدوین شده است.

برخی اخبار از سوی رسانه های افراطی درخصوص عزل احتمالی فرهاد دانشجو از دانشگاه آزاد در حالی است که برخی اسناد موجود نشان می دهد بازرس رییس جمهور سابق در نامه ای که دارای 24 سوال است از رییس دانشگاه خواسته تا توضیحات خود را ارایه دهد اما فرهاد دانشجو دستور داده پاسخی به سوالات داده نشود.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ براساس سندی که به دست خبرنگار «انتخاب» رسیده ، غلامعباس زارع سرپرست بازرسی ریاست جمهوری در دولت دهم در نامه ای به شماره ی 104805 خطاب به فرهاد دانشجو رییس دانشگاه آزاد ، خواستار پاسخ به 24 تخلفات گسترده در این دانشگاه شده است.
در صفحه دوم این سند آنی ، به سوءاستفاده های بی سابقه دانشجو از امکانات دانشگاه آزاد برای تبلیغات برادرش (خسرو دانشجو) در انتخابات اخیر شورای شهر و همچنین کمک به فعالیت انتخاباتی یک کاندیدای خاص ()، انتصابات خانوادگی، تخلفات سنگین مالی، جذب اعضای هیات علمی با مدرک فوق لیسانس آنهم در تهران، برگزاری های جشن های چند صدمیلیونی در برج میلاد و ... اشاره شده است.
براساس اطلاعات دریافتی، بند شماره 24 (آخرین بند) مربوط به آقای "ق" (کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری اخیر) می باشد.
این درحالیست که براساس اطلاع دقیق خبرنگار «انتخاب»، دانشجو پس از مطالعه ی این نامه، ترجیح داده نامه ی بازرسی ویژه ریاست جمهوری را بی پاسخ بگذارد!
پیش از این، برخی رسانه ها نسخه ی ناقص این سند را منتشر کرده بودند.
از دید اصولگرایان، این حق خانم راستگو بوده که بهعنوان یک عضو شورای شهر، تصمیم بگیرد و انتخاب کند که به چه کسی رای دهد؟ این انتظار و توقع اصلاحطلبان از وی که همه اعضای فراکسیون باید به تصمیمات جمعی احترام بگذارند، از دید اصولگرایان، مصداق روشن استبداد، تحکم و دیکتاتوری است.
آنان همچنین مدعی هستند با اینکه آقای عباس جدیدی به جناح آنان تعلق دارد اما وقتی به جای آقای قالیباف به آقای محسن هاشمی رای داد، اصولگرایان به هیچ روی از وی کدورتی به دل نگرفتند.
اما با وجود همه سرزنشها و استدلالهای اصولگرایان نسبت به اصلاحطلبان و با در نظر گرفتن همه دستهگلهایی که آنان به واسطه عملکرد «آزادمنشانه» رای خودشان میفرستند، همانطور که گفته شد عمل خانم راستگو، غیردموکراتیک بود و دفاع اصولگرایان از وی و متقابلا حملاتشان به اصلاحطلبان و متهمکردن آنان به رفتار غیردموکراتیک، نهایت فرصتطلبی سیاسی است.
این درست است که راستگو از این حق برخوردار است که به هرکس که میخواهد رای دهد اما همه این حق و حقوق، زمانی تحقق مییابد که وی به اعتبار شخص «الهه راستگو» انتخاب میشد و به عضویت شورا درمیآمد. اما آیا رای خانم راستگو، به واسطه اینکه ایشان «الهه راستگو» بودند به ایشان داده شد؟
به بیان دیگر، اگر خانم راستگو در فهرست اصلاحطلبان نمیبود، همین میزان رای را میآورد؟ تصور نمیرود که نه خانم راستگو و نه طرفداران جدید اصولگرای وی، بتوانند چنین ادعایی را مطرح کنند. بنابراین رای ایشان اخلاقا و اصولا برحسب ضوابط و قواعد دموکراسی، تعلق به خودشان نداشته و تعلق به جریان سیاسیای دارد که موجبات انتخاب ایشان را فراهم آورده است.
اگر ایشان بهراستی مایل هستند که حسب انتخاب فردی و شخصی خود تصمیمگیری کند، در آن صورت اخلاقا موظف بود روزی که اصلاحطلبان، وی را در فهرست خود قرار دادند به آنها میگفت در صورتی که انتخاب شود، هیچ تعهدی به تصمیمات جمعی و اهدافی که به مردم اعلام شده و به واسطه آن رای گرفته شده ندارد و هر طور که صلاح دید، عمل میکند.
اما در عمل خانم راستگو بعد از آنکه از اعتبار اصلاحطلبان استفاده (یا درستتر بگوییم سوءاستفاده کرد) مقایسه آقای جدیدی با نامبرده که بعضا از سوی اصولگرایان صورت میگیرد هم قیاس معالفارق است. به همان میزان که حضور خانم راستگو در شورای شهر مدیون اصلاحطلبان است، به همان میزان حضور آقای جدیدی صرفا و فقط مدیون و مرهون «عباس جدیدی» است.
تقریبا اکثریت قریببهاتفاق رایدهندگان تهرانی، به واسطه شخصیت ورزشی وی، به واسطه علاقه به کشتی و اینکه آقای جدیدی در مقطعی قهرمان المپیک و قهرمان ملی کشور بودند، به وی رای دادند. به عبارت دیگر چه عباس جدیدی در فهرست «آبادگران» بود چه در فهرست کارگزاران یا اصلاحطلبان و دیگر اصولگرایان، همین میزان رای را میآورد چون رای به جدیدی به واسطه فهرست نبود. این چه دخلی به خانم راستگو پیدا میکند که اگر در فهرست اصلاحطلبان نبود یکهزارم این رای را هم نمیآورد؟
بعید به نظر میرسد که اصولگرایان این نکات و قواعد ابتدایی، بدیهی، اولیه دموکراسی، حزبی و کار تشکیلاتی را ندانند. اما اینکه با وجود این، چرا خود را به تجاهل زده و با همه وجود به دفاع از عمل غیراخلاقی خانم راستگو برخاسته و اصلاحطلبان را متهم میکنند شاید در گرو این پرسش است که اصولگرایان بهراستی چقدر پایبند به ضوابط اخلاقی در سیاست هستند؟
پنج معجزه احمدی نژاد!
بعضی ها فکر می کنند، معجزه فقط برای پیامبران بود و بس و در این دوران کسی را توان آن نیست! البته واقعاً کار هر کسی نیست! اما در جهان استثنائاتی هم پیدا می شود، مثل همین مش محمود خودمان! کم معجزه نشان داد در این 8 سال؟! حال مردم بی چشم و رویی کردند و قدر ندانستند و ایمان نیاوردند، معجزات او که قابل خدشه نیست! نباید منکر معجزات او شد؟! واقعا چه معجزه ای باید می شد تا ایمان می آوردند، عجب مردمان گمراهی!
حداقل باید کاری کرد تا نسل های بعدی از معجزات مش محمود اطلاع پیدا کنند تا فقط به نام او ثبت شود و اختراع او را ندزدند، یا احیاناً اگر دوباره صاحب کرامتی یافت شد و خواست معجزاتی آشکار نماید، معجزه های تکراری به خورد مردم ندهد. اینجاست که وظیفه نسل حاضر بسی سنگین می شود! چراکه اگر معجزات محمودیه را در 8 سال گذشته ثبت و ضبط نکنه و به نسل آینده گزارش و سفارش نکنه خیانت کرده!
پس ما نیز بر حکم وظیفه با سرقت ادبی از نوشته یک طنزپرداز وطنی و با دخل و تصرفی در آن، معجزات او را به شمارگان می آوریم تا هم ماندگار تاریخ باشد و هم عبرتی بر گمراهان! ادامه مطلب
سال هاست که نان عده ای در تندروی می باشد. آنان آنچنان در این سال ها برای خود اعتبار و منابع انباشته اند که با این سادگی تحلیل نروند و بی خرج نشوند. خوشبختانه از آنجا که میانه روی و اعتدال بر خواسته از نهاد آدمیان است و آرامش و عقلانیت شرط توسعه و نیاز آحاد جامعه می باشد، بنابراین افکار عمومی در مقابل حرکت های افراطی و تندرویهای عقل ستیز آنان حساسیت پیدا کرده است؛ نشانه اش نتیجه همین انتخابات اخیر است، از این روی تندروها نقشه و مسیر عوض کرده اند و سعی دارند از تقابل رسمی و علنی با گفتمان اعتدال پا عقب کشند و فاز فعالیت سلبی در مقابل دولت را از روی صحنه به پستوهای برنامه ریزی منتقل نمایند. حال گاه در پستوی های تجدد، همچون فضای مجازی و گاه در پستوی های سنتی، همچون مساجد و هیئات مذهبی و...
علائم و قرائن حکایت از آن دارد که سناریوی فعال سازی نهادهای مدنی سنتی از قبیل هیئت ها و مساجد و بسیج و برخی دیگر از پایگاه ها به عنوان بستر اصلی فاز فعالیت های جدید در دستور کار قرار گرفته است. فعالسازی شبکه های سنتی به منظور تحریک افکار متدینان و نیروهای جوان و دلسوخته و استفاده از علائق دینی و مذهبی محور برنامه ریزی هاست.
به نظر می رسد کانون اصلی برنامه ریزی های جدید قم می باشد و سلسله نشست های توجیهی در مشهد مقدس در دستور کار قرار دارد. صنوف مختلفی در این برنامه ریزی ها مورد نظر می باشند استفاده از ظرفیت تریبون های سنتی یکبار دیگر به کمک گرفته شده است. هدف کوتاه مدت برنامه ریزی اتاق های فکر تندروها بازیابی قدرت تحلیل رفته و انسجام بخشی به نیروها و هواداران و به فراموشی سپردن آثار شکست انتخابات اخیر می باشد. هدف میان مدت آنان تسخیر مجلس دهم است.
در نگاه برنامه ریزان جریان تندرو، مجلس نهم اگر چه با اکثریت اصولگراست، ولی در مقیاس تندروها مجلس میانه روها می باشد. بر این اساس مجلس دهم به عنوان کانونی ترین جایگاه برای فشار و تقابل با دولت تدبیر و امید هدف میان مدت به حساب می آید. شناسایی نیروها با ظرفیت رأی آوری در شهرستان ها در دستور کار آنان است. و اما همه این فعل و انفعال به هدف ناکام گذاشتن دولت کنونی و از کار انداختن آن و چهار ساله کردن دولت روحانی می باشد. طبیعی است در این مسیر اختلافات اردوگاه اصولگرایی کم رنگ خواهد شد و نگاه تسامحی در آن رواج می یابد. حمایت رسانه هایی چون کیهان برغم اختلافات گذشته از انتخاب مجدد محمد باقر قالیباف به عنوان شهردار تهران در همین مسیر ارزیابی می شود.
به هر روی توپخانه های تندروها در حال تدارک و روغن کاری و مهمات گذاری و هدف گذاری می باشند. پیش بینی بمباران افکار عمومی با سوژه سازی ها و بهانه جویی های مرسوم ظرف سه ماه آینده و پس از پایان بحران سوریه قابل پیش بینی است. آنچه برای دولت تدبیر و امید مهم است این که با هوشمندی در کمند کین افراطیون گرفتار نیاید و به حاشیه ها تن در ندهد و بر مسیر اعتدال و عقلانیت پای بفشارد و
خدمت بی منت و صادقانه به مردم را همچنان در سر لوحه خود داشته باشد.
بی شک رفتار عقلانی و صداقت با مردم، باطل السحر افراطیون خواهد بود.
بازنویسی و چکیده شده مقاله ای از روزنامه ابتکار.
خبرهای رسیده از کمیسیون های مجلس شورای اسلامی حکایت از تبدیل این کمیسیون ها به کابین های تفتیش عقاید دارد.
در پی اعلام کابینه پیشنهادی دولت یازدهم، کمیسیون های مجلس شورای اسلامی، طبق وظیفه و روال، از وزرای پیشنهادی معرفی شده دعوت می کنند با حضور در مجلس، برنامه های خود برای اداره وزارتخانه ها را مطرح و به سؤالات مربوط به آن پاسخ دهند.
با این حال برخی نمایندگان، به جای نقد و بررسی برنامه های وزرا ، کمیسیون های تخصصی را تبدیل به کابین های تفتیش عقاید کرده اند و به وزرای
«من میل ندارم رادیو هر وقت باز مى شود اسم من باشد، مدت هاست که از این جهت متنفرم، این کار غلطى است، به اندازه متعارف نسبت به همه خوب است، زیادى اش مضر است.» (صحیفه امام، ج 19، ص 362)
«من مدتهاست که وقتى مى بینم رادیو - تلویزیون را هر وقتى بازش مى کنم از من اسم مى برد، خوشم نمى آید. ما باید به مردم ارزش بدهیم... رادیو چند دفعه، تلویزیون چند دفعه، این کارها مردم را خسته مى کند هیچ محتوا هم ندارد... اول خبر که مى خواهد شروع کند عکس مرا مى گذارند، آن را بردارید، و اگر کسى از شما سؤال کرد بگویید فلانى گفته است.» (همان، ص 346)
وکیل مدافع سیدحسین موسویان گفت که پرونده شکایت موکلش از فاطمه رجبی به اتهام
افترا و نشر اکاذیب به علت اظهار ندامت متهمه در دادگاه و گذشت شاکی، مختومه شده است.
سیدمحمود علیزاده طباطبایی در گفتوگو با ایسنا در این رابطه اظهار کرد:
به دنبال اظهارات کذب و خلاف واقع، خانم فاطمه رجبی نسبت به موکل آقای
دکتر سیدحسین موسویان در سال 1387 و متهم کردن موکل به جاسوسی در
رسانههای عمومی، شکایتی مبنی بر افترا و نشر اکاذیب از خانم فاطمه رجبی
به دادسرای عمومی و انقلاب تهران تقدیم شد.
وی افزود: بعد از گذشت پنج سال بالاخره شعبه نهم دادسرای فرهنگ و رسانه
قرار مجرمیت صادر کرد و کیفرخواست خانم فاطمه رجبی به اتهام افترا و نشر
اکاذیب به شعبه 1057 دادگاه عمومی جزایی تهران ارسال شد.
علیزاده طباطبایی اظهار کرد: جلسه رسیدگی به این پرونده با حضور خانم
فاطمه رجبی به عنوان متهم و آقای دکتر الهام به عنوان وکیل و همسر وی،
اینجانب و آقای هوشنگ پوربابایی به عنوان وکلای سیدحسین موسویان برگزار شد.
وی گفت: در جلسه رسیدگی به دنبال پذیرش اشتباه و اظهار ندامت خانم فاطمه
رجبی و درخواست گذشت وی، وکلا با هماهنگی دکتر موسویان از شکایت گذشت
کرده و خواستار مختومه شدن پرونده شدند.
آقایان که دم از عدالت علوی می زنند، چرا بعداز 5 سال به این پرونده رسیدگی کردند؟ البته
جای شکرش باقی است که به نتیجه رسید، والا پرونده هایی از این دست بسیار زیاد است که
با گذشت سالها هنوز به جایی نرسیده!
.: Weblog Themes By Pichak :.