حدیثی از رسول مکرم اسلام(ص) نقل است که فرموده: «نِعْمَتَانِ مَکْفُورَتَانِ الْأَمْنُ وَالْعَافِیَةُ (بحارالأنوارج 78، ص170) - دو نعمت است که قدر آن دانسته نمی شود؛ یکی امنیت و دیگری عافیت».
بی شک همه می دانیم که امنیت به شقوق مختلف تقسیم شده؛ مانند:
الف) امنیت فردی: که شامل امنیت روانی، شغلی، خانوادگی و... می شود.
ب) امنیت اجتماعی: امنیت ملی، اقتصادی، فرهنگی و... از زیرمجموعه های امنیت اجتماعی است.
پ) امنیت جغرافیایی (محلی، شهری وکشوری)
مدتی است که درپی حضور ایران درعراق و سوریه، موضوع امنیت به یک بحث داغ تبدیل شده و همه ی رسانه های همسو برآنند تا این حضور را به مسأله ی امنیت داخلی گره بزنند. این که آیا ما برای تأمین امنیت خود نیاز به حضور بیرونی داریم یا نه، باید متخصصان امر بررسی نمایند، اما به نظر می رسد نباید برای توجیه کار، بحث کسترده ی امنیت را فقط به امنیت جغرافیایی و امنیت مرزها محدود کرد و از آن بهره برداری سیاسی نمود. در این مورد بهتر است به موارد زیر بادقت و حساسیت توجه شود:
- آمار بالای انواع سرقت ها به شکل مسلحانه وغیر مسلحانه، از آفتابه دزدی تا زدن بانک وطلافروشی - حتی- در پایتخت.
- زورگیری
- تجاوز وکشتن دختربچه های بیگناه.
- اسیدپاشی
- آماربسیار بالای طلاق
- آمار بالای خودکشی
- نبود سرمایه گذاری داخلی و خارجی
- ورشکستگی پی درپی بنگاه های اقتصادی کوچک و بزرگ
- بالا بودن آمار مشکلات روانی
- پایین بودن شاخص رضایت وشادی
- نبود استخدام و اضطراب و بلاتکلیفی کسانی که پس از مدت ها بیکاری و باسختی به کاری مشغول می شوند.
- آمار بالای عوض کردن شغل و پیشه
- ناامنی و بی سروسامانی درکشت محصولات کشاورزی
- بسیاری از خانم ها از ترس مزاحمت بعضی خود روسوارها جرأت ایستادن درکنار خیابان را ندارند.
- خانم های مجرد، یک جفت کفش مردانه جلو در ورودی منزل می گذارد تا از گزند بعضی همسایه ها درامان باشد.
این ها و ده ها مورد دیگر، همه در ذیل مفهوم «امنیت» تعریف می شوند. به راستی ما برای تأمین هرکدام از شقوق امنیت چه قدر اولویت بندی، برنامه ریزی وهزینه کرده ایم؟
(30/7/96)
در بازار سیاسی این روزهای کشور که اصطلاح «اعتدال» و «تندروی» و «کُندروی» بر سر زبان ها است، عده ای می اندیشند «اعتدال» یعنی این که بین دوجناح یا دو تفکر، طوری راه برویم که نه به این سمت گرایش داشته باشیم و نه به آن سمت، چیزی نگوییم که یکی را بد بیاید و یا چیزی بگوییم که هردو راخوش بیاید. خلاصه طوری حرکت کنیم که سیخ و کباب را باهم داشته باشیم. این تذبذب در رفتار یا از سرگردانی در اعتقاد ناشی می شود و یا بعضی از ما مصالح خود را درآن می بینیم که عامدانه طوری آهسته بروند و آهسته بیاییم که گربه شاخ مان نزند. بسیاری از ما نیز این روش را نوعی زرنگی و سیاستمدار بودن می دانیم.
با عنایت به اهمیت اعتدال و دوری از افراط و تفریط در زندگی -که این روزها سکه ای بی خریدار است- بد نیست به چند نکته در این مورد توجه کنیم:
یک- اعتدال فقط درسیاست معنا پیدا نمی کند؛ بلکه باید درهمه ی عرصه های زندگی فردی و اجتماعی وخانوادگی افراد جلوه داشته باشد.
دو- اعتدال این نیست که کسی از ترس متهم شدن به یک گرایش فکری خاص، خود را پشت الفاظ و رفتارهای دوپهلو پنهان کند. اعتدال این است که انسان در صورت لزوم، مواضع خود را شجاعانه بیان کند؛ به شرط این که:
1- خود را حق مطلق و دیگران را باطل مطلق نپندارد.
2- به هنجارها، خط قرمزها، اعتقادات و باورهای دیگران احترام بگذارد.
3- در اظهار نظرهایش حمله و تندی و اهانت به دیگران وجود نداشته باشد.
4- برای تخطئه ی دیگران به هر وسیله ای متوسل نشود.
5- حقیقت و منطق و احترام را درهمه حال پاس بدارد.
6- مستند و متقن و سنجیده سخن بگوید و رفتار کند.
پس اعتدال به مصلحت اندیشی بی جا، یا نگفتن حرف های نهفته در دل و یا دو پهلو گفتن نیست؛ بلکه به چگونه گفتن است.
(20/87/96)
منبع: کانال پنجره https://telegram.me/panjare95
«بایزید»* راگفتند: قرابت تو با «یزید» چیست ؟
به نرمی پاسخ گفت: من «بایزید» م نه با «یزید».
-----------------------------
* بایزید بسطامی
موضوع: تربیت دینی
* سوره ی بقره- آیات2تا5
ذَ?لِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِهُدًى لِّلْمُتَّقِینَ (2) الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ (3) وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (4) أُولَـ?ئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْوَأُولَـ?ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5)
این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست؛[و] مایه هدایت تقواپیشگان است(2) آنان که به غیب ایمان مىآورند، و نماز را بر پا مىدارند، و از آنچه به ایشان روزى دادهایم انفاق مىکنند(3) و آنان که بدانچه به سوى تو فرود آمده، و به آنچه پیش از تو نازل شده است، ایمان مى آورند؛ و آنانند که به آخرت یقین دارند(4) آنان برخوردار از هدایتى از سوى پروردگار خویشند؛ و آنان همان رستگارانند(5)
** سوره ی آل عمران/ 133 تا 135
وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ(133) الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(134) وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَافَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ (135)
و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى که پهنایش [به قدر] آسمانها و زمین است [و] براى پرهیزگاران آماده شده است بشتابید (133) همانان که در فراخى و تنگى انفاق مى کنند و خشم خود را فرو مى برند و از مردم در مى گذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد (134) و آنان که چون کار زشتى کنند یا بر خود ستم روا دارند خدا را به یاد مى آورند و براى گناهانشان آمرزش مى خواهند و چه کسى جز خدا گناهان را مى آمرزد و بر آنچه مرتکب شده اند با آنکه مى دانند [که گناه است] پافشارى نمى کنند (135)
*** سوره ی نمل – آیات 1 تا 3
تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُّبِینٍ (1) هُدًى وَبُشْرَى? لِلْمُؤْمِنِینَ (2) الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (3)
این است آیات قرآن و [آیات] کتابى روشنگر،(1)که [مایه] هدایت و بشارت براى مؤمنان است(2) همانان که نماز برپا مىدارند و زکات مىدهند و خود به آخرت یقین دارند(3)
توضیح ها:
1- به نظر می رسد سوره ی حمد و آیات 2 تا 5 سوره ی بقره چهارچوب اعتقادات دینی وعصاره ی قرآن است. سرفصل های اکثر موضوع های مطرح شده درقرآن دراین آیات آمده و در آیات دیگر درقالب های مختلف(داستان، اخبار، تمثیل و...) توضیح داده شده است.
2- خداوند در ابتدای سوره ی بقره، قرآن را کتاب متّقین خوانده و این بدین معنا است که خواندنش ممکن است برای کسانی که به آن ایمان ندارند سودی نداشته و چه بسا به خسران شان بیفزاید؛ چنان که در سوره ی اسراء آیه ی 82 آمده «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَاهُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلَایَزِیدُالظَّالِمِینَ إِلَّاخَسَارًا / و ما آن چه را براى مؤمنان مایه ی درمان و رحمت است از قرآن نازل مىکنیم، و[لى] ستمگران را جز زیان نمىافزاید».
3- فراز " هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ" می تواند به دو معنا باشد؛ یکی این که قرآن هدایت کننده ی کسانی است که آمادگی هدایت و تقوی دارند و به او روی می آورند. دوم این که تقواپیشگان می توانند مدام از منبع فیض قرآن برای هدایت بیشتر و ارتقا به درجات بالاتر بهره جویند.
4- در آیات 2 و3 و5 سوره ی بقره برای نشانه های متقین از فعل "یؤمنون" استفاده شده ولی در آیه ی 4 که مربوط به ایمان به قیامت است، فعل "یوقنون" آمده است. شاید دلیلش این باشد که ایمان از راه استدلال و برهان به دل راه مى یابد و یقین از راه شهود و عرفان. این فراز خلاصه ی سخن امام حسن-ع-(بحارالانوار،ج70) و امام حسین-ع- (فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص 807) است.
5- نشانه های افراد باتقوا و مؤمن در آیات مورد بحث:
الف) ایمان به غیب: ایمان به عالم ماورای حسّ که انسان نمی تواند با قوای حسی خود آن را درک کند.
ب) به پاداشتن نماز: اگر کسی بتواند:
یک- ازنماز در زندگی خود کمک بگیرد( استعینوا بالصبر و الصلواة- بقره/153).
دو- به وسیله ی نماز ازکارهای ناپسند دوری کند(ان الصلواة تنهی عن الفحشاء والمنکر- عنکبوت/54).
سه- خواندن نماز را درخود به صورت عادت مثبت درآورده ونهادینه کند.
چهار- نماز را درخانواده ی خود وجامعه رواج دهد.
درحقیقت نماز رابه پا داشته وبه برپایی فرهنگ آن کمک کرده است.
پ) انفاق کردن از آن چه که خداوند روزی داده است: منظور از فراز "آنچه روزی داده" می تواند انواع و میزان چیزهایی باشد که خداوند روزی بندگانش کرده است. (آیه 17 سوره ی بقره در مورد انفاق بیشتر توضیح داده است).
ت) ایمان داشتن به پیامبر اسلام(ص) و پیامبران قبل از او: ایمان به پیامبران قبل از پیامبر اسلام(ص) در این جا به معنای ایمان تاریخی نیست، بلکه ایمان و احترام به آموزه های پیامبران قبل است و این که همه ی آن ها آمده اند تا انسان را – پله به پله – به رستگاری برسانند.
ث)یقین داشتن به آخرت
ج) شتاب برای طلب آمرزش: چون انسان فرصت فراخی برای ماندن در این دنیا ندارد و از سوی دیگر هنگام مرگ خود را نمی داند، لذا بایدبرای توبه و آمرزش خود شتاب کند و هیچ فرصتی را از دست ندهد.
چ) انفاق درحال توانگری یا تنگدستی: این فراز و آیه 3سوره بقره (که موردبحث ما است) مکمل یکدیگرند.
ح) فروبردن خشم.
خ) درگذشتن ازخطای مردم.
د) یاد خدا و طلب آمرزش از او، وقتی که عمل زشتی را انجام می دهند و یابه خود ظلم می کنند.
ذ) پرداختن زکات مال خود
نکته ها:
یک- در آیات بالا اکثر نکات و سرفصل های تربیت دینی مطرح شده است.
دو- برفرض اگر یک مربی دارای شرایط لازم برای تربیت باشد (الرحمن الرحیم) و متربی هم زمینه های لازم برای تربیت را داشته باشد(هدیً للمتقین)، حال باید دید غایت وهدف تربیت چیست؟ در آیات بالا دورنمایی از تربیت دینی ترسیم شده است.
سه- نسبت تربیت دینی و تربیت انسانی، نسبت عموم و خصوص مطلق است؛ به این معنی که تربیت انسانی هم بر تربیت دینی و هم برتربیت معنوی اطلاق دارد.
چهار- تربیت دینی به خاطر داشتن منبع ومرجع آسمانی، از امتیازاتی نسبت به تربیت های دیگر برخوردار است؛ از جمله این که ازنسبی گرایی مصون است (البته اگر به دام تحجّر و واپسگرایی نیفتد) و هم نشانه ها ومناسک دینی درآن وجود داردکه درتربیت انسانی و معنوی وجود ندارد. ناگفته نماند که هدف غایی تمام مشرب های تربیتی، تربیت اخلاقی وانسانی است.
چهار- تربیت دینی برای همه ی جنبه های تربیتی؛ ازجمله تربیت بهداشتی، عاطفی، اجتماعی، جنسی و... چهارچوب تعیین می کند و برهمه ی آن ها محاط است. بنابر این یک انسان دینی، انسانی کاملاً اخلاقی باویژگی هایی است که دین برایش تعیین کرده است.
5- از فراز "ذلک الکتاب..." می توام نتیجه گرفت که قرآن کتاب "مسلمان کردن" نیست، بلکه منشوری برای "مسلمان ساختن" است. در آیات متعدد قرآن نیز آمده که اگر خدا می خواست، همه را به راه راست هدایت می کرد. بنابراین یک مربی باید بر اساس ظرفیت ها و آمادگی های متربی او را به سوی تربیت صحیح سوق دهد و از اعمال فشار و اجبارهای بی مورد – به ویژه درعقاید دینی- پرهیز نماید.
چندی پیش درخبرها شنیدید که آقای حدادعادل درباره ی آقای دکتر احمدی نژاد فرمودند: «من میگویم آقای احمدینژاد یک رایانهای است که ما نرمافزارش را نداریم و نمیتوان پیشبینی کرد چه اتفاقی رخ میدهد.»(سایت شبکه العالم به نقل از برنامه دستخط).
بدنیست ایشان و همه ی کسانی که این - به اصطلاح - رایانه را برمردم تحمیل کردند، به پرسش های زیرهم پاسخ بدهند:
1- اصلاً این رایانه نرم افزار دارد یاندارد؟ اگر دارد، پس نرم افزار این رایانه در دست کیست؟ نکند نرم افزارش در دست نااهلان باشد!
2- آیا نرم افزارش ایرانی است یا خارجی؟
3- آیا اصلاً شما می دانستید که استفاده از یک سخت افزار، نیاز به نرم افزار دارد؟
4- شما به چه جرأت از رایانه ای استفاده کردید که از نرم افزارش سردر نمی آوردید؟
5- آیا از اول می دانستید این سخت افزازِ بسیار سخت، نرم افزار پیچیده ای دارد یا بعداً متوجه شدید؟ اگر قبلاً می دانستید که بدا به حال تان و اگر بعداً متوجه شدید، چرا به ادامه ی کار آن رایانه، راضی شدید وحمایتش کردید؟
6- آیا شما می دانستید این «رایانه» قرار است «یارانه» هم بدهد؟
7- باتوجه به این که رایانه ی مذکور با داشتن پرونده های مالی سنگین ومتعدد، هنوز آزادانه می گردد، سخنرانی می کند و عضو بعضی مجمع ها است؛ این شبهه در ذهن ها متبادر می شود که آیا اصلاً شما می دانید «رایانه» و «نرم افراز» و «سخت افزار» یعنی چه؟! آیا نمی ترسید که باز رفتاری غیرقابل پیش بینی از این رایانه ی غیرقابل کنترل سربزند؟ شایدبرای تان مهم نیست که از این رهگذر چه برسر مردم و کشور می آید!! مهم قدرت است که بحمدالله رام و به کام است!
اصلاً ما ایرانی ها در طول تاریخ عادت کرده ایم قدرت را بدهیم دست کسانی که نرم افزارش را نداریم و نمی توانیم کنترل شان کنیم.
(29/7/96)
.: Weblog Themes By Pichak :.