هر شریعتی دارای قرائت های گوناگونی است که از آن به مذاهب یاد می شود. در هر مذهبی نیز تفاوت های روشی وجود دارد که از آن به مکاتب تعبیر می شود. تفاوت های روشی گاه چنان تاثیرگذار است که رنگ مذهب را دگرگون می سازد و چهره دیگری از آن ترسیم می کند.
در اسلام همانند دیگر شرایع الهی، مذاهب گوناگونی پدید آمده است که از آن جمله مذهب تشیع بر مدار دوازده امام معصوم(ع) است که امام دوازدهم آن در غیبت به سر می برد و به سبب فقدان شرایط مطلوب و عدم پذیرش کامل مردمی ، از حضور در عرصه جامعه دور شده است.
در مذهب تشیع مکاتب چندی وجود دارد. مکتب امام خمینی(ره) یکی از این مکاتب است که از آن به مکتب ولایت فقیه نیز یاد می شود. در مکتب خمینی(ره) عناصر برجسته ای وجود دارد که از آن جمله می توان به ولایت فقیه در عصر غیبت اشاره کرد. در این تصویر، ولی فقیه مسئولیت نیابت از امام زمان را به عهده می گیرد تا جامعه را به سوی کمالی سوق دهد که ظهور ، رخداد طبیعی آن خواهد بود. بنابراین، نقش جامعه شیعی، نقش تمهیدی و مقدماتی برای ظهور منجی بشریت و دولت عدالت محور جهانی حضرت مهدی(عج) می باشد.
مکتب خمینی(ره) از عناصر دیگری چون عزت مداری، عدالت محوری، حکومت و حاکمیت و مانند آن بهره مند می باشد. در این مکتب، تفسیری دیگر از جهان، مسئولیت مردم و مؤمنان، فلسفه حکومت، فلسفه فقه، فلسفه عاشورا، فلسفه ظهور و منجی ارائه می شود که از بسیاری جهات با مکاتب دیگری که در مذهب تشیع وجود دارد ، تفاوت های جدی و معناداری دارد.
در مکاتب دیگر، ممکن است از عرفان، ولایتمداری، تعبد، تعقل ، حکومت ، عاشورا ، منجی و مانند آن سخن به میان آید ولی به گونه ای است که نمی تواند ملتی بزرگ چون ملت عصر خمینی پدید آورد و تأثیرات و تحولات جهانی بوجود آورد. به گونه ای که همه جهان استکباری را در برابر آن قرار داده و همه مستضعفان عالم را در صف خویش در آورد.
این گونه است که اسلام بیش از هزار و چهار صد سال در جوامع اسلامی حضور دارد و یا تشیع با چهره ها و مکاتب دیگر از همان زمان نقش جدی در جامعه داشته است، ولی هرگز نتوانسته است تأثیرات و تحولاتی را به همراه داشته باشد که مکتب خمینی از تشیع به دنبال داشته است.
مکتب خمینی(ره) که مکتب حقیقی اهل بیت(ع) و تفسیر روشن و به واقع نزدیک تر از همه مکاتب دیگر به تشیع است، توانسته است تا مردمان را از استخفاف بیرون آورد و به ایشان بفهماند که می توانند در چارچوب توحید و اتحاد به همه استکبار نه بگویند.
این گونه است که مکتب خمینی (ره) در لبنان در جنگ سی و سه روزه ، شاخ استکبار را شکست و پوزه صهیونیسم جهانی را به خاک مالید و در جنگ بیست و دو روزه در فلسطین زمین گیر کرد و کمرش را شکست که هنوز نتوانسته از خاک بلند شود و چون ماری زخمی به خود می پیچد.
از این روست که صهیونیسم از مکتب خمینی و اسلامی که او پرچمدار آن است می هراسد و اسلام و مذاهب و مکاتب دیگر را چون کبریت بی خطر برای استکبار جهانی ارزیابی می کند.
بنابراین ، اگر لازم است که از مکتب در اسلام و تشیع سخن به میان آید، می بایست از مکتب خمینی (ره) یاد شود. چنین مکتبی است که کمال و تمام اسلام را به نمایش گذاشته و عزت را به همه مؤمنان و مسلمانان بلکه مستضعفان جهان بخشیده است.
آیا بهتر نیست که به جای مکتب ایرانی با هزار اما و اگر و تفسیر درست و نادرست ، از مکتب خمینی (ره) سخن بگوییم که استکبار را به زانو در آورده و عزت به همه عدالت خواهان و مؤمنان بخشیده و فلسفه بسیاری از مسایل بزرگ در اسلام و تشیع را تبیین و روشن کرده و توصیه هایی کامل برای ظهور منجی بیان داشته و ما را برای سعادت دنیوی و اخروی در چارچوب مکتب اهل بیت(ع) با تفسیر درست و روشن و راست آماده ساخته است؟
آن چه جهان را متحول ساخته است ، نام خمینی و مکتب اوست ؛ چرا که بی نام خمینی (ره) اسلام، انقلاب، ایران و تشیع شناخته نمی شود و تمام دشمنان استکباری از این نام هراس دارند. پس زنده باد نام خمینی و مکتب خمینی!
.: Weblog Themes By Pichak :.