مقالهای از جناب آقای محمد مطهری (فرزند شهید مطهری) درباره مسائل سیاسی- اجتماعی اخیر ایران مطالعه کردم که دیدم حیف است مخاطبان این وبلاگ آن را نخوانند. برخی از سرخطهای این مقاله را در صفحه اصلی وبلاگ قرار میدهم و اگر برایتان جذاب بود با کلیک بر روی ادامه مطلب، متن کامل آن را مطالعه بفرمایید.
وظیفه نخبگان و مردم در قبال ظلمهای مشهود چیست؟
عمل به قانون هم مثل خیلی چیزهای دیگر جناحی شده است.
در یک نظام مردمی همیشه راه حل غیر امنیتی مقدم و بسیار کارساز است.
ما امروز «دشمن شناس» خودخوانده زیاد داریم.
قضاوت بر اساس جناح بازی ـ که نوعی شرک است ـ عملا بسیاری از طرفداران واقعی انقلاب اسلامی، از مردم عادی گرفته تا دیگران را نه تنها از انقلاب که گاهی از اسلام هم بیزار کرده و میکنند و در عمل ولو با نیت خیر، خیانتی را انجام میدهند که از هیچ دشمنی بر نمیآید.
هر کس نسبت به رهبر انقلاب ارادت بیشتری دارد باید نسبت به ظلم به مردم که در واقع، خطری است که رهبری و کل نظام را تهدید میکند بیشتر فریاد بزند. کسی که در شرایط فعلی تنها دم از اطاعت از رهبری میزند و در عین حال بر این ظلمها چشم میبندد چاپلوس رهبری است نه مطیع و مرید او.
اگر قرار است تشکیل کمیته های بررسی، نهایتا به تهیه چند گزارش «خیلی محرمانه» و ارسال آن برای مسئولان بینجامد، هیچ کمکی به باور مردم به مقابله جدی با این فجایع نخواهد کرد و شاید تشکیل ندادنش مفیدتر باشد زیرا برای مردم امید واهی ایجاد میکند.
رسانه، فعلا موظف به رصد کردن ظلم در جهان به جز ایران است آنهم در مورد کشورهایی که با ایران مشکل سیاسی دارند.
اینکه بیگانگان در حوادث اخیر دست داشتند یا نداشتند، نقشه قبلی یا انقلاب مخملی در کار بود یا نبود، نظام در خطر بود یا نبود، مسبب اولیه و ثانویه این بود یا آن، اینها بر فرض صحت، هیچکدام مجوز سر سوزنی ظلم به کسی نمیشود. در اسلام رعایت عدالت نسبت به قاتل امیر المؤمنین (ع) هم واجب است.ادامه مطلب...
نقد
(قسمت سوم و آخر)
در قسمت اول سلسله مباحث مربوط به نقد، به "تأثیرات روانی نقد در جامعه" پرداخته شد و در قسمت دوم ، مبحث " فرهنگ نقد " مورد بررسی قرار گرفت .در این قسمت آمده بود که "فرهنگ نقد " دارای سه موضوع جزیی است.و آن موضوعات عبارت بودند از : شرایط ، شیو ه ها و آداب نقد.
در بررسی مجدد مقوله ی "فرهنگ نقد" به نظر رسید که جای موضوع دیگری به نام "انواع نقد" خالی است. لذا در این قسمت ، دو موضوع مورد بررسی قرار می گیرد :
یکم:انواع نقد، دوم: آداب نقد
یکم:انواع نقد
در یک بررسی اجمالی، نقد را می توان به دو قسمت تقسیم نمود:
الف)نقد مستقیم
ب) نقد غیر مستقیم
الف) نقد مستقیم: نقدی است که شخص نقاد، نظراتش را به طور مستقیم و بدون دخالت هیچ واسطه ای، به طرف مقابل انتقال می دهد. نقد مستقیم خود به دو قسمت تقسیم می شود که عبارت است از:
1- الف) نقد رو در رو و شفاهی: این نقد، بدین جهت که مطالب به صورت بی پرده و بدون هیچ واسطه ای مطرح شده و امکان جواب فوری را برای فرد نقد شونده فراهم می نماید و از سوی دیگر به لحاظ رو در رو بودن طرفین نقد، باعث رفع ابهام ها ی موجود در سخنان دو طرف می شود ، از امتیاز خاصی برخوردار است .
2- الف) نقد کتبی : نقد کتبی به دلایل زیر ، بهترین نوع نقدمحسوب می شود :
1-2- الف) نقد کننده فرصت کافی دارد تا بتواند همه ی زوایای موضوع مورد نقد را بررسی نماید.
2-2- الف) شخص نقاد می تواند در مورد نقدخود اندیشه نموده و کاستی های آن را بر طرف نماید .
3-2- الف) هیچ واسطه ای بین نقد شونده و نقد کننده وجود ندارد. لذا از آسیب هایی که بر نقد غیر مستقیم مترتب است - و ذیلاً خواهد آمد – به دور خواهد ماند.
4-2- الف) این امکان را برای نقد شونده فراهم می نماید تا نقد را کاملاً مطالعه نموده و در مورد جواب آن نیز به میزان لازم اندیشه کند .
5-2- الف) از برخورد های تندی که اقتضاء مواجهه ی رو در رو است،جلوگیری می شود.
ب) نقد غیر مستقیم : نقد غیر مستقیم می تواند به دو شکل انجام شود:
1- ب) فرستادن سفارش به وسیله ی یک شخص مشخص
2- ب) نقد شفاهی پشت سر نقد شونده و رسیدن محتوای نقد به ایشان به وسیله ی فرد یا افراد غیر مشخص.
در نقد غیر مستقیم - بدون در نظر گرفتن شکل آن- به لحاظ وجود واسطه ای در میان نقد کننده و نقد شونده، آسیب های زیر به چشم می خورد:
1- نقد شونده ، تمام سخن نقد کننده را نشنیده و از آن مطلع نمی شود.
2- ممکن است ادبیات پیام رسان (واسطه ) با ادبیات نقد کننده کاملاً متفاوت باشد.
3- ممکن است در رساندن پیام یا نقد ، اغراض شخصی دخالت داده شده و حقیقت موضوع به گونه ای دیگر جلوه نماید.
4- تأثیرات روانی ناشی از احساس " بد گویی " یا " پشت سر گویی" نقد شونده نسبت به نقد کننده درایجاد ذهنیت خاص ، پذیرش نقد و یا نوع موضع گیری او تأثیر به سزایی دارد.
5- ممکن است تغییراتی- هر چند ناخواسته- توسط واسطه در سخن نقد کننده ایجاد شده و همین پدیده رابطه ی ناقد و نقد شونده را به تیر گی بکشاند.
دوم:آداب نقد
آن ها که قصد دارند در مقوله ی نقد- چه به صورت موردی و چه حرفه ای- وارد شوند، باید به آداب آن پایبند باشند که این آداب عبارت است از :
1- فهم سخن طرف مقابل: گاهی دیده شده که سخن چیزی است و نقدآن به چیز دیگری پرداخته و ناقدمحترم، فهم درستی از کلام و نوشتار مورد نقد نداشته است .
2- داشتن تجربه و مهارت کافی در موضوع مورد نقد: کسی که هیچ اطلاع و دانشی در یک زمینه ی خاص ندارد، چگونه می تواند مطلب یا سخنی در آن مورد را به رشته ی نقد کشیده و آن را تحلیل نماید ؟
3- دوری از حبّّ و بغض: این دو ، از عوامل جدّی اختلال در فهم درست حقیقت و موضع گیری ناصحیح در برابر آن است.
4- پرهیز از نقد متقابل : در صورتی که کسی بخواهد نقد شخصی را نسبت به خود نقد کند، بایدبه جای نقد شخص ناقد، محتوای نقد او را به بوته ی نقد بگذارد.چنان که حضرت علی (ع) فرموده است:«انظر الی ما قال ولا تنظر الی من قال» . زیرا نقد کردن شخص ناقد ، هم باعث ضربه خوردن شخصیت او و هم انصراف بحث از موضوع اصلی شده و نتیجه ای از آن، جز کدورت ودشمنی حاصل نمی گردد.
5- انگیزه خوانی (نقد انگیخته به جای انگیزه): انگیزه خوانی تقریباً شبیه نقد متقابل است ؛ با این تفاوت که در این جا، نقد شونده در پاسخ به نقد ناقد به جای پاسخگویی به نقد، به کالبد شکافی نیت و انگیزه ی ناقد می پردازد.مطمئناً این شیوه نیز در عرصه ی نقد صحیح ، جایگاهی نداشته و راه به جایی نخواهد برد.
6- تفکیک اندیشه ی نویسنده (نقد شونده )از شخصیت او.
7- بردباری
8- نقد پذیری
9- پرهیز از مچ گیری
10- پرهیز از برچسب زدن: این شیوه که گاهی با به کار بردن اصطلاحاتی مانند ، بی سواد ، بی دین ، متحجّر ، خود فروختن ، لااُبالی ، وابسته و ... همراه است ، هیچ سنخیتی با مقوله ی نقد نداشته و معمولاً با پیامد های زیر همراه است:
1-10) خراب کردن ذهنیت دیگران نسبت به نویسنده
2-10) ایجاد مقاومت در نویسنده نسبت به پذیرش نقد
3-10) ایجاد دوری عاطفی بین طرفین که ممکن است به دوری بیشترفکر ی نیز منجر شود.
11 - آغاز کردن از خود: قبل از نوشتن نقد ، باید به این نکته توجه کنیم که اگر به جای نقد شونده بودیم ، چه رفتار و آداب منتقدانه ای را می پسندیدیم.پس هر رفتاری را که برای خود می پسندیم بایدبرای دیگران هم، همان را به کار ببریم .
12- ادب در کلام
13- هدف گذاری درجهت روشن کردن جنبه های تاریک و مبهم قضیه:قبل از ایراد هر نقدی، توجه به این موضوع بسیار حائز اهمیت است که از طرح این نقد ، چه هدفی را دنبال کرده و برای روشن شدن کدام نقطه ی ابهام تلاش می کنیم . یا فقط نقدی را می نو یسیم تا چیزی نوشته باشیم و بخواهیم خود را توسط آن مطرح کنیم.
14- پرهیز از تخریب و خدشه دار کردن حیثیت طرف مقابل
15- در نظر گرفتن شخصیت طرف مقابل
16- توجه به تأثیرات زمان و مکان در محتوای نوشته: برای نمونه، تأیید پدیده ی برده داری از سوی افلاطون را باید با توجه به شرایط زمان و مکان او مورد نقد و تحلیل قرار داد نه نسبت به زمان حاضر. یا بعضی از اشخاص تحصیل کرده در جامعه ی ما، نوع حکومت سلسله های گذشته ی ایران را با دمکراسی امروزه مقایسه نمود و نتیجه می گیرند که چون آن ها به شیوه ی پادشاهی حکومت می کردند لذا خود کامه بوده و شایسته ی احترام وتأیید نیستند. در حالی که در آن زمان، همه ی کشور ها با همان شیوه اداره شده و حکومت و اصطلاحی به نام «دموکراسی» مطرح نبوده است.
در پایان ذکر این نکته را لازم می دانم که جامعه ی بدون نقد(البته با شرایط و آداب صحیح آن)یعنی جامعه ی بی تحرک و مرده. و عاقبت چنین جوامعی به دیکتاتوری ختم شده و به اضمحلال کشیده خواهند شد.
.: Weblog Themes By Pichak :.